چرا سریال دونگیی مورد علاقه است و چرا عدهای متنفرند؟
چرا سریال افسانه دونگیی محبوبترین سریال تاریخی کرهای در ایران است؟ تفاوتها و رازهای موفقیت
بررسی تفاوتهای سریالهای تاریخی کرهای و ایرانی؛ از شخصیتسازی تا فضاسازی و جذابیت جهانی

سریال افسانه دونگیی با داستانی پرهیجان و جذاب هر شب ساعت ۱۹:۰۰ از شبکه تماشا پخش مجدد میشود. این مجموعه که قبلاً توسط کارگردان معروف لیبیونگ هون در شبکه MBC کره ساخته شده است، توانسته است رضایت مخاطبان ایرانی را جلب کند. لیبیونگ هون، کارگردانی که پیشتر با ساخت سریال «جواهری در قصر» شهرت یافته، در این اثر نیز توانسته است داستانی مهیج و دیدنی را ارائه دهد.
داستان این سریال در دوران سلسله چوسون و در زمان پادشاهی سوکجونگ رخ میدهد. شخصیت اصلی، دونگیی، دختری از طبقه پایین جامعه است که در نتیجه ظلم و ستم دربار، پدر و برادرش را از دست میدهد. برای نجات جان خود و مادرش، او هویت واقعیاش را مخفی میکند و وارد قصر به عنوان خدمتکار میشود. هوش و ذکاوت دونگیی باعث میشود توجه پادشاه جلب شود و او به مقام بانوی بازرس دربار برسد. در این نقش، او از قدرت خود برای مبارزه با فساد و ظلم در دربار بهرهمند میشود و به کمک مردم ستمدیده میشتابد.
به دلیل داشتن داستان جذاب، شخصیتهای قوی، بازیهای درخشان بازیگران و کارگردانی حرفهای، سریال افسانه دونگیی به یکی از محبوبترین سریالهای کرهای در ایران بدل شده است. این مجموعه به زبانهای مختلف دوبله شده و در بسیاری از کشورهای جهان نیز پخش میشود.
در ادامه، با ما همراه باشید تا نگاهی به مهمترین ویژگیهای این سریال بیندازیم.
داستانی ساده و قابل فهم
ویژگی بارز سریال افسانه دونگیی همانند بسیاری از سریالهای تاریخی کرهای، سادگی و روان بودن داستان آن است. در این سریال، داستان دختر جوانی به نام دونگیی که در قصر زندگی میکند، به موضوع توطئه بانو جانگ، یکی از همسران امپراطور، علیه ملکه میپردازد. دونگیی در مسیر کشف حقیقت تلاش میکند تا توطئه بانو جانگ را آشکار سازد و در این راه با افراد مختلفی آشنا میشود؛ برخی طرفدار فاش شدن حقیقت هستند و برخی دیگر در توطئه با بانو جانگ شریکند. در همین حال، امپراطور نیز به دنبال کشف واقعیت است و پس از آشنا شدن با دونگیی، وارد ماجرا میشود.
ماجراهای مرتبط با توطئه به شکل ساده و قابل باور نمایش داده شدهاند. در این سریال خبری از دیالوگهای پیچیده و طولانی نیست، و هنر کارگردان در کنار هم قرار دادن هوشمندانه این رویدادها با ریتم تند، سبب میشود بیننده در هر قسمت شاهد ماجراهای متنوع و در عین حال ساده باشد که به راحتی میتواند آنها را درک کند و علاقمند به ادامه تماشای سریال شود.
در مقابل، سریالهای تاریخی ایرانی غالباً ساختاری متکلف و پیچیده دارند. بیشتر قسمتهای این سریالها شامل سخنرانیهای بلند و خطبهخوانی است و در بسیاری موارد، تنها این نوع گفتگوها اتفاق میافتد، بدون رویدادهای قابل توجه دیگر. این سبک ساخت، باعث کاهش جذابیت و کاهش تعداد مخاطبان این سریالها میشود.
شخصیتهای مورد علاقه
شخصیتهای سریال بسیار واقعگرایانه و باورپذیر هستند. به عنوان نمونه، امپراطور به طور طبیعی و ساده سخن میگوید و خبری از جملات کلیشهای مانند "ما اینگونه عمل میکنیم و آنگونه رفتار میکنیم" نیست. هرچند او فرمانروای سرزمین است، اما گاهی تمایل دارد در کنار مردم عادی حضور یافته و با آنها تفریح کند. از سوی دیگر، به دلیل نظام طبقاتی حاکم، او از بسیاری از فعالیتهایی که مردم عادی انجام میدهند، محروم است. این موضوع نشان میدهد که برخلاف ظاهر سلطنتی و باشکوه امپراطور، او درونگرا و تنها است و این حس تنهایی در پس ظاهر مجلل پنهان شده است.
نکته دیگر این است که شخصیتهای سریال در طول داستان توسعه پیدا میکنند. برای نمونه، تغییرات بانو جانگ از یک شخصیت مثبت به منفی در طول سریال قابل مشاهده است. همچنین، اقدامات دونگیی در طول داستان نشان میدهد که او فردی هوشمند است. در مقابل، در سریالهای ایرانی، اغلب کارگردان شخصیتها را تنها با سخنرانیها یا نقلقولها معرفی میکند و توانایی در خلق شخصیتهای چندبعدی و واقعی را ندارد.
نمای نزدیک از ماهیت اصلی شخصیتها
در سریالهای کرهای، شخصیتهای منفی بر اساس رفتار و روند شخصیتپردازیشان شناخته میشوند، نه بر اساس ظاهر فیزیکی آنها. در این سریالها، قیافه کاراکترهای منفی مانند بانوجانگ، برادرش جانگ هی جائه و دیگران، شباهت زیادی به شخصیتهای مثبت دارد. متأسفانه در سریالهای ایرانی، برای نشان دادن شخصیت منفی، اغلب صورت افراد را زشت و ناپسند نشان میدهند که این روش تنها به غیرواقعیتر شدن داستان و کاهش جذابیت آن میانجامد.
برای نمونه، در سریالهای تاریخی مانند مختارنامه، مخالفان با چهرههایی مردانه و بدون سیبیل نشان داده میشدند که این تصویر باعث زشتتر به نظر رسیدن آنها میگردید. همچنین، برخی مخالفان در این سریالها با قیافههایی مضحک یا شبیه هیولا ترسیم میشدند، که این شیوهها تاثیر منفی بر باورپذیری داستان داشتند.
ایجاد فضای مناسب
در سریالهای کرهای، تمرکز زیادی بر استفاده از رنگهای روشن، تصاویری زیبا و محیطهای شادیآور مشاهده میشود. در سریال افسانه دونگیی، لباسهای رنگارنگ و ساختمانهای متنوع و جذاب همراه با مناظر طبیعی زیبای کره زمین، به چشم میخورد. به طور کلی، کارگردانان کرهای دیگر از لنزهای خاکستری و قهوهای برای نشان دادن دورههای تاریخی در سریالهایشان بهره نمیبرند. اما متأسفانه، رنگهای به کار رفته در سریالهای داخلی هنوز هم تیره و کمنوره است و حال و هوای داستانها قدیمی و کهنه به نظر میرسد.
مواردی که در بالا ذکر شد، نمونهای از ویژگیهای مثبت سریالهای کرهای و همچنین نقاط ضعف متقابل سریالهای ایرانی بودند. امید است با بهرهگیری از ظرفیت بالای بازیگری و تجربیات ارزشمند موجود در کشور ما در زمینه ساخت سریالهای تاریخی، و همچنین با توجه به نکات مثبت آثار تولیدی دیگر کشورها، به وضعیتی دست یابیم که سریالهای تاریخی ایرانی نه تنها برای مخاطبان داخلی، بلکه برای تماشاگران در سراسر جهان، از جمله مخاطبین کرهای، جذاب و محبوب شوند.