دیدار تاریخی هوشنگ ابتهاج و شهریار در تبریز پر از شور و شعر
غوغای آواز استاد شهریار در تبریز؛ دیدار تاریخی با هوشنگ ابتهاج و غزل ماندگار
دوستی عمیق و فرهنگی میان شهریار و ابتهاج، نمادی از همدلی و هنر در ادبیات معاصر ایران است که غزلهای ماندگار و دیدارهای تاریخی آنها، یادگاری از عشق و هنر ایرانی است.
زندهیاد استاد محمد حسین بهجت تبریزی، معروف به شهریار، از نظر روحی و معنوی رابطه عاطفی نزدیکی با زندهیاد هوشنگ ابتهاج داشت که این پیوندها باعث شد این دو شاعر چندین غزل ماندگار بنویسند و به یکدیگر تقدیم کنند.
از آنجا که هر دو شاعر در حوزه موسیقی ایرانی و شناخت کافی از آن داشتند، این موضوع نیز بر عمق دوستی و گسستهای احتمالی میان آنها تأثیر گذاشت.
نکته جالب و قابل توجه این است که زمانی که زندهیاد ابتهاج به دیدن استاد شهریار در تبریز رفته بود، شاعر حماسهسرای «حیدربابا» دچار احساس شور و شعف شد و غزلی برای استاد سرود و به او تقدیم کرد. اما چون این غزل نتوانست رضایت استاد شهریار را جلب کند، او آن را با همراهی کمانچه زندهیاد استاد مجتبی میرزاده در دستگاه ماهور به آواز خواند.
این متن را بازنویسی کردهام:
---
غزل:
«سایه» با پرچم خورشید وارد تبریز شد
شهر غم، پر از شعف و درخشش شد
خبر یوسف گمگشته به یعقوب رسید
مولوی در پی شمس، به تبریز آمد
چشمهای خشک شعرم، قلم از مژگان ساخت
باز شعرم تر شد و طبیعم پر از سرور شد
چه بر افق تنگ غمانگیز افتاد، ای دل؟
که چنین در نظرم باز و دلانگیز شد
او گلی سرخ است که بر من، برگی زرد شد
یا بهاری که به پاییز، آمد و نشست
ای شهریار! من نه حلقهی شعر تو هستم
که فلک، گوش به این شعر دلاویز سپرد
---