کد خبر: 60039

تصاویر الهام‌بخش دکور اتاق نویسندگان بزرگ در خانه‌های کوچک

تصاویر جذاب از دکوراسیون اتاق نویسندگان بزرگ؛ الهام‌بخش فضای کار خلاقانه در خانه‌های کوچک

تصاویر جذاب از دکوراسیون اتاق نویسندگان بزرگ؛ الهام‌بخش فضای کار خلاقانه در خانه‌های کوچک و فضایی ساده برای خلق آثار ماندگار ادبی.

تصاویر جذاب از دکوراسیون اتاق نویسندگان بزرگ؛ الهام‌بخش فضای کار خلاقانه در خانه‌های کوچک

اگر آرزو دارید نویسنده شوید و در یک آپارتمان کوچک که اتاقتان با خواهر یا برادر مشترک است زندگی می‌کنید، دیدن این تصاویر نه شما را ناراحت می‌کند و نه تصمیم‌تان را تغییر می‌دهد. اگر از اتاق‌های معروف چون اتاق همینگوی و داستایوفسکی بگذریم، بیشتر نویسندگان در فضایی جمع و جور و شبیه زیرشیروانی زندگی کرده‌اند و در همان مکان‌ها آثار ماندگار ادبی را خلق کرده‌اند. ما هم قصد داریم این اتاق‌ها را به شما نشان دهیم، پس با ما تا انتهای این مطلب جذاب همراه باشید تا سفری داشته باشیم به اتاق‌های نویسندگان بزرگ.

محمود دولت‌آبادی / به تقدیم عاشقان

او را به عنوان تولستوی ایران می‌شناسند؛ محمود دولت‌آبادی، خالق آثار برجسته‌ای مانند کلیدر و جای خالی سلوچ. نوشته‌های او ساده و بی‌پیرایه است، اما تأثیرگذار و پر احساس، به گونه‌ای که با گوشت و خونت درآمیخته می‌شود. قلمش همچون معجزه‌ای است که تو را تا عمق احساسات و حالات درونی‌ات می‌برد. اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که کسی که فضای شهری و روستایی را در کلیدر به تصویر کشیده است، در کجا و چگونه کار می‌کند؟ تصویر بالا نمایی از اتاق کار و نویسندگی او را نشان می‌دهد. اتاقی ساده، با میزی تنها که در گوشه‌ای دیوار تکیه داده و پر از کتاب، کاغذ و قلم است، و دیوارهایی که با تابلوهای زیبا زینت یافته‌اند. معجزه در فضای فیزیکی او نیست، بلکه در ذهن و تخیل او رخ می‌دهد. دولت‌آبادی، بزرگ مرد و هنرمند بی‌نظیر...

ویرجینیا وولف/ زیرشیروانی با عنوان لژ نویسندگی

در سال 1919، ویرجینیا و لئونارد خانه‌ای در ساسکس انگلستان خریدند. دو سال پس از نقل مکان به این خانه، ویرجینیا اتاق زیرشیروانی را سامان داد و یک میز تحریر نسبتاً بزرگ را در وسط آن قرار داد. این اتاق، فضایی چوبی با پنجره‌ای بزرگ بود که منظره‌ای رو به رشته‌کوه‌های کاربن داشت. هرچند لئونارد تلاش می‌کرد با رفت‌وآمد به اتاق زیرشیروانی، حال و هوای زن افسرده‌اش را درک کند، او نام این اتاق را لژ نویسندگی گذاشته بود.

او روی همان صندلی چوبی می‌نشست و رمان‌هایی مانند «خانم دلوی» و «موج‌ها» را می‌نوشت. برخلاف نویسنده‌های مدرن، در اتاق او خبری از کتابخانه‌های بلند و انبوه قلم و کاغذ نبود. سرانجام، او در همین اتاق نامه‌ای برای لئونارد نوشت که در آن گفته بود «بیشتر از این نمی‌توانم بجنگم»، سپس جیب‌هایش را پر از سنگ کرد و خود را به رودخانه اووز انداخت.

جی‌جی بالارد / اثری هنری مناسب تمامی فصول

جی. جی بالارد بیش از هر فرد دیگری از وجود چنین اثر هنری در اتاقش احساس رضایت می‌کرد. او در بیشتر مصاحبه‌های خود درباره این تابلو صحبت کرده است. این اثر «تخطی» نام دارد و اثر نقاش بلژیکی پل دلواکس است. هر چند نسخه اصلی این تابلو در سال 1940 از بین رفته است، اما بالارد آنقدر به این اثر علاقه‌مند بود که از یک نقاش خواست تا نسخه‌ای کپی‌شده و به اندازه اصل برای او بکشد. بالارد درباره این تابلو گفته است: «گاهی فکر می‌کنم درون این نقاشی زندگی می‌کنم.» او دیوار اتاقش را با عکس‌هایی از نوه‌ها و خانواده‌اش تزئین کرده و کنار آنها کارت‌پستالی از سالوادور دالی قرار داده است.

در سال 2009، بالارد درگذشت و در تمام این سال‌ها با همان ماشین تحریری که روی میز کارش قرار داشت، کتاب‌هایش را می‌نوشت. خودش بیان کرده است: «47 سال است که پشت این ماشین تحریر و روی همان صندلی که مادربزرگم از چین برایم آورده، می‌نویسم. من با این ماشین تحریر تایپ می‌کنم و هرگز قصد ندارم کامپیوتر بخرم چون فکر نمی‌کنم بتوانم اثر ادبی بزرگی با آن خلق کنم.»

رولد دال / حکایت بر دیوار

در اینجا اتاق رولد دال قرار دارد. مردی روی صندلی راحتی کرم‌رنگ می‌نشست و میز سبزرنگ را روی دسته‌های صندلی قرار می‌داد، سپس با مداد بر روی کاغذ زردرنگ، داستان‌های خود را می‌نوشت. زمانی که دال در این اتاق مشغول نوشتن بود، هیچ‌کس جرأت نداشت مزاحمش شود. میز نسبتاً بزرگ کنار صندلی و دیوار پشت آن، نقش دفترچه خاطرات دال را داشت.

او یادداشت‌ها و ایده‌های کوتاهش را روی کاغذهای کوچک می‌نوشت و بر دیوار نصب می‌کرد. روی میز هم هر چیزی که مورد علاقه‌اش بود، قرار داشت؛ از شمعدان کوچک گرفته تا صدف و شکلات. هر چیزی که دوست داشت، در دسترسش بود تا هنگام فکر کردن، به آنها نگاه کند و الهام بگیرد.

نظم به شیوه‌ی آقای نویسنده اثر آلن دو باتن

اگر جزو افراد علاقه‌مند به کتاب هستید، احتمالاً با عنوان «پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را متحول کند» آشنا هستید. آلن دوباتن، نویسنده‌ای سوئیسی است که پس از رها کردن دکترای فلسفه در هاروارد، تصمیم گرفت کتاب‌های فلسفی ساده و قابل فهم برای عموم بنویسد. این نوشته، نمونه‌ای از آثار او است؛ اتاقی که او به عنوان نماد ذهن و فکر خود توصیف می‌کند. اگرچه این اتاق همیشه مرتب و منظم به نظر می‌رسد، اما خودش معتقد است که چندان منظم نیست. او باور داشت که با افزایش سن، این اتاق به تدریج منظم‌تر می‌شود، اما اکنون در ۴۶ سالگی، امیدی به رسیدن به این هدف ندارد.

دوباتن در این باره می‌گوید: «یک‌بار تلاش کردم تا منظم باشم و سفارش ساخت یک میز بزرگ از چوب بلوط مرغوب دادم، اما در دوازدهم سپتامبر ۲۰۰۴ همه چیز تغییر کرد. آن میز زیبا و بزرگ، به جای محل نگهداری وسایل، تبدیل شد به ابزاری برای عوض کردن پوشک بچه و محل نگهداری پودر و دستمال.»

جان بنویل / فضایی پر از نور و واژه

جان بنویل، نویسنده‌ای اهل ایرلند است که در سال 2005 جایزه بوکر را برای رمان «دریا» دریافت کرد. در سخنرانی همان مراسم، درباره اتاق جمع و جور خود صحبت کرد و گفت: «همینگوی چه می‌خواست؟ فقط یک جای تمیز و روشن؟ ما همه نمی‌توانیم صاحب مزرعه‌ای در کوبا شویم یا اتاقی در هتل ژرژ پنجم پاریس رزرو کنیم، پس بهتر است به جای آن، تلاش کنیم جملاتی تمیز و روشن را روی میزهای تاشویمان بنویسیم، همان‌هایی که کنار گهواره بچه و میز ناهارخوری قرار دارند.»

هنریک ایبسن، نویسنده‌ای با رنگ‌های سبز و آبی

اتاق هنریک ایبسن بیشتر شبیه یک صحنه تئاتر است که یکی از نمایشنامه‌های او در حال اجرا است. خانواده ایبسن خانواده‌ای ثروتمند ولی بسیار سنتی بودند، به حدی که علاقه‌ای به تحصیل پسرشان نداشتند و وقتی او را با کتابی در دست می‌دیدند، احساس شرمندگی می‌کردند. با این حال، ورشکستگی پدرش مسیر زندگی ایبسن را تغییر داد و او را به سمت رویاهایش سوق داد. «عروسک‌خانه» و «اشباح» دو اثر شناخته‌شده از ایبسن هستند که چندین بار در ایران اجرا شده‌اند. ایبسن سال‌ها در این اتاق کار می‌کرد؛ اتاقی که سبک و سیاق خانه‌های اشرافی اروپایی را داشت و با دو میز بزرگ روبه‌پنجره تزیین شده بود.

ارنست همینگوی / صدای، نور، حرکت

این اتاق پرنور همان جایی است که جان بنویل درباره‌اش حسودی می‌کرد. برخلاف بسیاری از نویسندگان، همینگوی هرگز فردی گوشه‌گیر و انزواطلب نبود. شاید به همین دلیل است که میز تحریرش را در مرکز اتاق قرار داده بود. میز گردی که در نگاه اول بیشتر شبیه میز ناهارخوری است تا میز نویسنده‌ای مانند همینگوی.

او مانند اکثر نویسندگان زمان خود با ماشین تحریر می‌نوشت، اما برخلاف بسیاری دیگر در طول تاریخ ادبیات، تا حد امکان سفر می‌رفت و شکار می‌کرد. سر گوزنی که بالای کتابخانه قرار دارد، ماهی‌ای که روی دیوار آویزان است و کوله‌پشتی خاکی‌رنگ زیر پنجره، همگی نشان از روحیه‌ آزاد و بی‌قرار این نویسنده دارند.

داستایوفسکی، نویسنده بزرگ، و شب‌های روشن در اتاقش

پس از آن که داستایوفسکی تمامی ارثیه پدری‌اش را به دلیل ولخرجی‌هایش از دست داد، برای تأمین مخارج روزمره‌اش مجبور شد آثار ادبی را ترجمه کند. در نهایت، او «مردم فقیر» را نوشت و وارد محافل ادبی و فکری روسیه شد. اکنون او در میان نویسندگان سن‌پترزبورگ به عنوان فردی ساختارشکن شناخته می‌شد. البته شهرت برای او بیشتر به معنای آوارگی بود تا داشتن یک فضای مشخص و ثابت، چرا که از همان ابتدا این فرصت نصیبش نشد. داستایوفسکی سال‌ها را در زندان و پس از آن در لباس سرباز عادی در تبعیدگاه سیبری سپری کرد. اتاق او نسبت به دیگر نویسندگان بزرگ، بزرگ و در عین حال خلوت است، چرا که او چندان عادت نداشت پشت میز بنشیند. در حین قدم زدن در اتاق، داستان‌هایش را برای میرزابنویسی می‌گفت و در نهایت خودشان آن‌ها را تصحیح می‌کردند.

ژان پل سارتر و سیمون دوبوار، زوجی شناخته‌شده و در کنار هم، مانند دو میز مجزا اما در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.

ژان پل سارتر و سیمون دوبوار، زوج فیلسوف، نویسنده و روشنفکر فرانسوی، در دهه ۸۰ میلادی در اروپا شناخته شده بودند. سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای آن‌ها در آن زمان بسیار رایج و تاثیرگذار بود. تصاویری زیادی از آن‌ها در اتاق‌های کار و کافه‌های پاریس موجود است که نشان می‌دهد چگونه کنار هم قرار گرفته و در حال گفتگو یا مطالعه بودند. در اغلب این عکس‌ها، سارتر با سیگاری در گوشه‌لب و در کنار سیمون دوبوار دیده می‌شود، هرچند در برخی تصاویر، او پشت میز کار خود نشسته است. معمولاً میزهای آن‌ها در کنار هم قرار داشت و اگر کسی وارد فضای شخصی‌شان می‌شد، ساعت‌ها در حال کار و مطالعه بودند.

آیا این مطلب برایتان جذاب بود؟ نظرات و سوالات خود را با مشاوره دکوراسیون در میان بگذارید.

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید مطالعه کنید:

- سفر به دنیای معماری ایرانی با شعر و ادب فارسی

- دنیای سحرآمیز عشق، شعر و معماری

- چگونه خبرنگار معماری یا معمار خبرنگار شوید؟

- سه کتاب برای آشنایی با آثار معماران ایرانی و اصول طراحی داخلی

- پنج کتابخانه معتبر در تهران برای علاقه‌مندان به کتاب

- پنج کتاب در حوزه معماری و طراحی داخلی ترجمه شده توسط محمد احمدی نژاد

این محتوا توسط تحریریه گردآوری شده است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار