کد خبر: 5878

عبور از مرزهای انسانیت در قسمت پنجم The Last of Us

قسمت پنجم فصل دوم The Last of Us | عبور از مرزهای انسانیت، انتقام و تاریکی عمیق در داستانی خشن و احساسی

قسمت پنجم فصل دوم The Last of Us، عبور تلخ از مرزهای انسانیت و انتقام، با بازی درخشان و روایت عمیق، جهان پسا آخرالزمانی را تاریک‌تر می‌کند.

قسمت پنجم فصل دوم The Last of Us | عبور از مرزهای انسانیت، انتقام و تاریکی عمیق در داستانی خشن و احساسی

بررسی و تحلیل قسمت پنجم فصل دوم سریال The Last of Us

قسمت پنجم فصل دوم سریال the last of us

قسمت پنجم از فصل دوم سریال The Last of Us مملو از سوالات اخلاقی پیچیده و لحظاتی ترسناک است.

این قسمت با عنوان Feel Her Love، به کارگردانی استیون ویلیامز، مانند یک دیگ بخار پر از فشار عمل می‌کند؛ پر از رازهای تاریک و افشاگری‌های شوکه‌کننده که بی‌تردید تأثیری عمیق بر تماشاگران، چه آن‌ها که با بازی آشنا نیستند و چه گیمرها، خواهد گذاشت.

در این قسمت، داستان با سرعتی سرسام‌آور پیش می‌رود و همزمان بیننده و شخصیت‌ها را وادار می‌کند تا با واقعیت‌های تلخ این جهان روبرو شوند؛ جهانی که در میان آتش انتقام و تهدید فزاینده‌ی عفونت قارچی، در حال سوختن است. این قسمت نه تنها پلی است به سمت قسمت‌های بعدی، بلکه یک نقطه عطف مهم است که درک ما از شخصیت‌ها و وضعیت‌ها را تغییر می‌دهد.

هشدار اسپویل: ادامه متن مربوط به قسمت پنجم فصل دوم سریال The Last of Us است.

قسمت پنجم فصل دوم سریال the last of us

این قسمت با یک صحنه سرد و تأثیرگذار آغاز می‌شود که به عنوان یک سنت در این فصل، بُعدی جدید و ترسناک از تهدید آلوده‌ها را به تصویر می‌کشد. در این بخش، ما به عمق هزارتوی بیمارستانی کنترل‌شده توسط گروه WLF کشانده می‌شویم، جایی که گروهبان الیز پارک، با بازی هتیان پارک، تجربه‌ای وحشتناک را برای هانراهان، با بازی آلانا اوباک، روایت می‌کند. مأموریت تیم او، پاک‌سازی بیمارستان، در ابتدا ظاهراً کاری ساده به نظر می‌رسید، اما هنگامی که به زیرزمین رسیدند، با چیزی بسیار خطرناک‌تر از آلوده‌های متحرک روبه‌رو شدند؛ شبکه‌ای ترسناک از قارچ کوردیسپس که در فضای بسته رشد کرده و کشف هولناکی است، زیرا مشخص شد قارچ در چنین محیطی قادر است هاگ‌های هوابرد را آزاد کند.

این کشف، نقطه عطفی در روایت ترس و دلهره است. تهدید تنها محدود به ابتلا و مرگ سریع نیست، بلکه اثرات روانی آن نیز اهمیت دارد و قوانین بقا را تغییر می‌دهد. حتی مکان‌هایی که پیش‌تر به نظر امن می‌رسیدند، حالا تهدیدی پنهان و نامرئی در خود دارند. این صحنه چندین هدف را هم‌زمان دنبال می‌کند و ابعاد جدید و ترسناک ویروس کوردیسپس را معرفی می‌نماید، مخاطرات را برای شخصیت‌ها و فضاهای آشنا افزایش می‌دهد و سایه‌ای از ترس بر آینده الی می‌افکند. لحن بی‌احساس و سرد شخصیت پارک در روایت این وقایع، همراه با ماهیت وحشتناک ماجرا، بر حس تهدید و نگرانی می‌افزاید.

قسمت پنجم فصل دوم سریال the last of us

در این بخش، داستان به الی (با بازی رمزی) و دینا (با بازی ایزابلا مرسد) بازمی‌گردد که همچنان در مسیر خونین انتقام از ابی و گروهش قرار دارند. بار سنگین این مأموریت بر فضای رابطه آن‌ها تأثیر گذاشته و حتی لحظات کوتاه طنزآمیز نیز حس تلخی را منتقل می‌کند. بارداری دینا وضعیت رابطه‌شان را پیچیده‌تر کرده و لایه‌ای از آسیب‌پذیری به داستان افزوده است، پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا این مسیر انتقام‌جویانه ارزش چنین هزینه‌ای را دارد یا نه.

در این قسمت، در مسیر الی و دینا در شهر ویران، خشونت میان گروه WLF و سرافیت‌ها با شدت بیشتری نشان داده می‌شود. آن‌ها با صحنه‌ای دلخراش مواجه می‌شوند که در آن، اجساد تکه‌پاره سرافیت‌ها دیده می‌شود و در کنار آن‌ها نوشته‌ای بی‌تفاوت با اسپری نقش بسته است: «اینم احساس کن، عوضی.» این صحنه نمادی تلخ از خشونت بی‌پایان و فراگیر در سیاتل است. دشمنان فقط آلوده‌ها نیستند، بلکه انسان‌ها نیز در نبردی بی‌رحمانه و بی‌پایان با یکدیگر درگیرند. این لحظه، مخاطب و الی را وادار می‌کند تا با پیچیدگی‌های اخلاقی دنیای اطراف خود روبرو شوند، جایی که قهرمان یا ضدقهرمان مشخصی وجود ندارد، بلکه تنها انسان‌هایی هستند که برای بقا مبارزه می‌کنند.

مسیر آن‌ها به سمت ساختمانی متروکه می‌رسد، مکانی که ظاهراً بی‌خطر به نظر می‌رسد اما به سرعت به میدان نبردی ترسناک تبدیل می‌شود. این بخش، نمونه‌ای درخشان از اوج‌گیری تدریجی تنش است. سکوت اولیه که از هر صدایی وحشتناک‌تر است، کم‌کم به انفجاری از وحشت و حمله‌ای بی‌امان از سوی استاکرها تبدیل می‌شود.

استاکرها، گونه‌ای پیچیده‌تر و زیرک‌تر از آلوده‌ها هستند. آن‌ها نه بی‌هدف، بلکه با برنامه حرکت می‌کنند، مخفی می‌شوند و کمین می‌زنند. این صحنه یادآور می‌شود که خطر در هر لحظه و مکانی حضور دارد و هوشیاری دائمی ضروری است. در اوج این درگیری، چهره‌ای آشنا ظاهر می‌شود، جسی (با بازی یانگ مازینو).

قسمت پنجم فصل دوم سریال the last of us

ورود جسی نمادی چندوجهی است که همزمان نشانگر نوعی آرامش و تسکین است و همچنین بر اهمیت دوستی و احساس تعلق در جامعه جکسون تأکید می‌کند. او و تامی که جداگانه در سیاتل به دنبال الی و دینا هستند، تنها به خاطر نگرانی و دلسوزی برای دوستانشان وارد این مسیر شده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد که در دنیای پر از آشوب و شکست، پیوندهای انسانی هنوز پابرجا و ارزشمند هستند.

در عین حال، حضور جسی نماد دیگری نیز دارد و بر مخاطره‌آمیز بودن و بی‌فکری مسیر انتقام الی و دینا تأکید می‌کند. آن‌ها نه‌تنها خود وارد این نبرد مرگبار شده‌اند، بلکه دیگران را نیز در معرض خطر قرار داده‌اند. حضور او یادآور خانه‌ای است که آن‌ها ترک کرده‌اند و پیش‌زمینه‌ای است برای تراژدی‌هایی که در آینده ممکن است رخ دهند.

در ادامه، صحنه‌ای مربوط به الی، دینا و جسی نشان داده می‌شود که گروهی شاهد آن هستند؛ صحنه‌ای فجیع که در آن، سرافیت‌ها با خشونتی بی‌رحمانه، یک عضو WLF را می‌کشند. این صحنه تأکید مجدد بر بی‌رحمی و خشونت جنگ بین گروه‌ها دارد و نشان می‌دهد که در این جهان، مرزهای اخلاقی به شدت مخدوش شده‌اند. در این درگیری، دینا توسط تیر سرافیت‌ها زخمی می‌شود. جسی او را به تئاتر بازمی‌گرداند و الی، برای منحرف کردن دشمن، از آن‌ها جدا می‌شود. این جدایی، نقطه آغاز تنهایی الی در مسیر تاریک انتقام است.

قسمت پنجم فصل دوم سریال the last of us

در ادامه، داستان به نبرد تن‌به‌تن بین الی و نورا (تاتی گابریل)، عضو گروه ابی، می‌پردازد. این بخش نقطه عطفی در روند تحول شخصیتی الی است. تعقیب نورا در نهایت به همان زیرزمین بیمارستان منتهی می‌شود؛ جایی که صحنه آغازین قسمت در آن رخ داده و منبع هاگ‌های مرگبار است. این انتخاب روایت، هوشمندانه است و حس تعلیق را تقویت می‌کند، زیرا تماشاگر دانشی دارد که شخصیت‌ها هنوز از آن بی‌خبرند.

در این قسمت، زیرزمین بیمارستان به یک شخصیت مستقل تبدیل می‌شود. فضایی تاریک، متروک و پر از قارچ‌های رشد یافته است که بوی پوسیدگی و زوال فضا را فراگرفته است، و نمادی بصری از فساد در دنیای بیرون، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر اخلاقی است. بازجویی الی از نورا، صحنه‌ای پرتنش و آزاردهنده است. خشونتی که الی نشان می‌دهد، از مرزهای قبلی عبور می‌کند و اکنون بیشتر بر اساس انتقام است، نه بقا. دوربین با بی‌پروایی خشونت را ثبت می‌کند و تماشاگر را وادار می‌کند تا با دگرگونی درونی شخصیت الی روبرو شود.

قسمت پنجم فصل دوم سریال the last of us

نورا شخصیتی چندوجهی است که تنها یک دشمن بی‌نام نیست. او تحت تأثیر رنج، وفاداری و درک عمیقش از عدالت قرار دارد، و همین عوامل او را وادار به مقابله با الی می‌کند. حتی در شرایط شکنجه، او از افشای محل ابی امتناع می‌ورزد. در این صحنه، نورا حقیقت تلخی را درباره اقدامات جوئل در بیمارستان فایرفلای فاش می‌کند؛ اینکه چگونه او، پدر ابی و تمامی پزشکان حاضر، کسانی که تنها امید برای درمان بیماری و ویروس بودند، کشته شده‌اند.

این افشاگری ضربه روحی شدیدی است که درک ما را نسبت به جوئل و اعمالش تغییر می‌دهد و انگیزه ابی برای انتقام را قابل‌درک‌تر می‌سازد. جوئل نه تنها دشمنان بی‌نام را کشته است، بلکه آینده بشریت را نیز به خطر انداخته است. واکنش الی به این حقیقت بسیار مهم است؛ او مدعی است که از قبل از این ماجرا مطلع بوده، اما رفتارهای بعدی‌اش این ادعا را زیر سؤال می‌برد. تایید این حقیقت، گویی او را از درون متلاشی می‌کند، مرز میان قربانی و مهاجم در هم می‌شکند و خشم، تمام وجودش را در بر می‌گیرد. در نهایت، صحنه با ادامه شکنجه نورا پایان می‌یابد، بی‌آنکه نشان داده شود تا چه حد پیشرفته است، و همین پنهان‌کاری، تأثیر آن را دوچندان می‌کند.

بازگشت جوئل همراه با صحنه‌های بازگشتی

قسمت پنجم فصل دوم سریال the last of us

در پایان قسمت پنجم فصل دوم، یک فلش‌بک کوتاه و در عین حال ویرانگر ما را به گذشته و به جکسون می‌برد. جایی که آرام و سرشار از صلح است. جوئل (پدرو پاسکال) وارد اتاق الی می‌شود و با لبخندی دوستانه می‌گوید: «هی، کوچولو». الی با همان لبخند محبت‌آمیز پاسخ می‌دهد: «سلام». سادگی این صحنه، قدرت و تأثیرش را چند برابر می‌کند.

این فلش‌بک، یک اثر احساسی بی‌نظیر است. تضاد عمیق بین خشونتی که قبل از آن رخ داده و گرمای این لحظه، تماشاگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این صحنه نه تنها یادآور جوئل است، بلکه نمادی است از چیزی که الی از دست داده، یعنی بخشی از خودش، معصومیت و عشقی بی‌قید و شرط. آن دختری که با آن لبخند صمیمانه پاسخ می‌دهد، همان کسی است که حالا در تاریکی و غرق در خشونت قرار دارد.

بخش خشنی اما لازم

قسمت پنجم فصل دوم سریال the last of us

قسمت پنجم از فصل دوم سریال «آخرین بازمانده از ما» یک بخش دشوار، پرخشونت و در عین حال حیاتی است. تماشای آن آسان نیست، اما ضرورت دارد. این قسمت مرزهای سریال را در زمینه خشونت و عمق احساسات گسترش می‌دهد و ما را وادار می‌کند تا با واقعیت‌های ناخوشایند درباره ماهیت انسان، چرخه انتقام و هزینه‌های ویرانگر آن روبرو شویم.

بازیگران نقش مهمی در تاثیرگذاری این قسمت دارند. بلا رمزی با بازی‌ای پرتنش، آسیب‌پذیر و ترسناک، الی را به سمت تاریکی‌های شخصیتی سوق می‌دهد. ایزابلا مرسد در نقش دینا، با استحکام و صداقت احساسی، رابطه را تقویت می‌کند. یانگ مازینو و تاتی گابریل نیز با بازی‌های پیچیده و تاثیرگذار، دنیای سریال را غنی‌تر می‌سازند.

کارگردانی استیفن ویلیامز بی‌نظیر است. استفاده استادانه از نور و سایه برای خلق فضایی ترسناک، و مدیریت دقیق ریتم داستان، همه نشان‌دهنده هنر اوست. طراحی صدا نیز به شکل موثری حس حضور و خطر را به بیننده منتقل می‌کند. در نتیجه، این قسمت یک اثر فراموش‌نشدنی و نقطه عطفی است که برداشت ما از شخصیت‌ها و جهان داستان را تغییر می‌دهد. همچنین، کاوشی تلخ و خشن درباره پیامدهای خشونت، ماهیت فقدان و قدرت عشق و خاطره است. این قسمت پس از پایان، ذهن مخاطب را آرام نمی‌گذارد؛ بلکه او را وادار می‌کند تا درباره تاریکی‌های جهان پساآخرالزمانی و تارهای نازک باقی‌مانده از انسانیت، بیشتر بیندیشد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار