کد خبر: 56589

آیدین ظریف: رازهای طراحی صحنه و تأثیر فضای بصری در سینما

آیدین ظریف: رازهای طراحی صحنه در سینما و تأثیر فضای بصری بر روایت فیلم

آیدین ظریف: رازهای طراحی صحنه در سینما، تأثیر فضای بصری بر روایت و خلاقیت در خلق دنیای فیلم‌ها

آیدین ظریف: رازهای طراحی صحنه در سینما و تأثیر فضای بصری بر روایت فیلم

وقتی در کنار تلویزیون می‌نشینید و سریالی را دنبال می‌کنید یا فیلمی که شما را به دنیای خیال می‌کشاند تماشا می‌کنید، ممکن است به عوامل مختلفی فکر کنید؛ از بازیگران، کارگردان یا موسیقی متن گرفته تا عوامل ناپیدای دیگری که نقش مهمی در تأثیرگذاری اثر دارند. یکی از این عوامل که شاید کمتر مورد توجه قرار گیرد اما در عین حال تاثیرگذار است، طراحی صحنه است. صحنه‌هایی که روایت را می‌سازند، فضا را تعریف می‌کنند و با ظرافت شخصیت‌ها را در بستر داستان به حرکت درمی‌آورند.

این بخش از سینما و تلویزیون اغلب نادیده گرفته می‌شود؛ نام کوچکی که در تیتراژ ظاهر می‌شود و پشت آن دنیایی از خلاقیت و جزئیات نهفته است. هر صحنه، بیش از ظاهر بصری، بر ذهن و احساس مخاطب تأثیر می‌گذارد. نور، رنگ، بافت، حجم و حتی چیدمان ساده یک میز یا قاب، زبان‌هایی بی‌صدا هستند که داستان را روایت می‌کنند و به تماشاگر امکان می‌دهند قبل از شنیدن دیالوگ‌ها، داستان را حس و لمس کند.

طراحی صحنه فراتر از زیبایی است؛ آن روح و نفس صحنه است و جایی است که خیال و واقعیت در هم می‌آمیزند. در پس هر قاب، ساعت‌ها فکر، آزمایش و انتخاب‌های دقیق نهفته است؛ تصمیم‌هایی که شاید دیده نشوند اما بر حس و تجربه مخاطب اثر می‌گذارند. گفت‌وگو با آیدین ظریف، کسی که سال‌ها در این حوزه فعالیت دارد، فرصتی است برای نزدیک‌تر شدن به ذهنی که با فضا و جزئیات بازی می‌کند تا روایت را زنده نگه دارد، صحنه به صحنه، قاب به قاب و لحظه به لحظه.

در آغاز مسیر حرفه‌ای‌تان چه شد که وارد طراحی صحنه و لباس شدید و تجربه نخست‌تان چگونه رقم خورد؟

امروز بیش از بیست سال است که در این عرصه فعالیت می‌کنم. اگر تجربیاتم در فیلم‌ها، سریال‌ها و آثار کوتاه را کنار بگذاریم، فیلم سینمایی «مکس» را می‌توان اولین تجربه مستقل و جدی من در سینما دانست. اعتماد کارگردان و تهیه‌کننده این اثر، درهای ورود من به دنیای حرفه‌ای سینما را گشود. از همان پروژه تلاش کردم ضمن مدیریت بودجه، بیشترین تأثیر را در جنبه‌های زیبایی‌شناسی و دراماتیک اثر بگذارم. میزان موفقیت من در این مسیر را بهتر است کارگردانان و تهیه‌کنندگان قضاوت کنند.

روند طراحی برای شما از کجا آغاز می‌شود؟ متن، گفت‌وگو با کارگردان یا تصور اجرا؟ کدام بخش چالش‌برانگیزتر است؟

برای من، شکل‌گیری جهان بصری فیلم غالباً از همان خوانش اول فیلمنامه شروع می‌شود؛ جایی که تخیل، تصویرسازی اولیه در ذهنم شکل می‌گیرد. با این حال، بسته به نوع همکاری و رابطه‌ام با کارگردان یا فیلمنامه‌نویس، گاهی در مراحل اولیه، در گفت‌وگوهای خلاقانه، طراحی به صورت مشترک آغاز می‌شود.

به نظر من، چالش‌برانگیزترین مرحله رسیدن به یک «اجماع بصری» قبل از اجرا است؛ زیرا درباره جهانی صحبت می‌کنیم که هنوز در ذهن‌ها وجود دارد و تصور هر فرد ممکن است متفاوت باشد. بنابراین، توضیح، ترسیم و ایجاد توافق میان عوامل اصلی پروژه تجربه‌ای هم دشوار و هم هیجان‌انگیز است.

از نظر شما، مهم‌ترین عامل موفقیت یک طراحی صحنه در ایران چیست؟

به اعتقاد من، عوامل متعددی در موفقیت طراحی اثر سینمایی نقش دارند، اما سه عنصر کلیدی بیشتر اهمیت دارند: فیلمنامه و ظرفیت‌های آن، بودجه مناسب و حمایت حرفه‌ای تهیه‌کننده، و نگاه خلاقانه و هم‌راستا با کارگردان. خلاقیت فردی و تجربه عملی نیز ضروری است، اما بدون هم‌افزایی این سه عامل، دستیابی به نتیجه مطلوب در طراحی صحنه دشوار است.

در طراحی میان زیبایی‌شناسی و روایت چه تعادلی برقرار می‌کنید؟

در فرآیند طراحی صحنه، اولویت اصلی همیشه روایت است؛ این تفاوت اصلی طراحی صحنه با طراحی داخلی است. زیبایی‌شناسی بصری نیز اهمیت دارد؛ که شامل زیبایی فرم و ترکیب‌بندی است. رعایت زیبایی فرم ممکن است در مواجهه با متن قابل چشم‌پوشی باشد، اما زیبایی ترکیب‌بندی نقش مهمی در ارتباط موثر با مخاطب دارد. به عبارت دیگر، فرم ظاهر است، اما زبان صحنه، یعنی ترکیب‌بندی، روایت را زنده می‌کند.

وقتی کارگردان صحنه‌ای هم چشم‌نواز و هم کم‌هزینه می‌خواهد، چگونه این تناقض را مدیریت می‌کنید؟

واژه «وقتی» در این پرسش برایم کمی عجیب است؛ چرا که در سینمای ما این انتظار تقریباً همیشگی است. هنر ما در همین نقطه قرار دارد؛ میان محدودیت‌های بودجه و خلق صحنه‌ای هنری و متناسب با متن. چالش اصلی در طراحی صحنه، یافتن راهی است که هم زیبا باشد و هم منابع مالی را مدیریت کند.

در تماشای سریال یا فیلم، ممکن است به عوامل مختلفی فکر کنید، اما یکی از عوامل ناپیدا و در عین حال تأثیرگذار که می‌تواند شما را مجذوب کند، طراحی صحنه است. این بخش، روایت را شکل می‌دهد، فضا را تعریف می‌کند و شخصیت‌ها را در بستر داستان به حرکت درمی‌آورد. کم‌تر کسی به آن توجه می‌کند، در حالی که پشت صحنه‌اش دنیایی از جزئیات و خلاقیت نهفته است.

هر صحنه، بیش از جلب توجه بصری، بر ذهن و احساس مخاطب اثر می‌گذارد. نور، رنگ، بافت، حجم و حتی چیدمان ساده یک شیء یا قاب، زبان‌های بی‌کلامی هستند که داستان را روایت می‌کنند و به تماشاگر اجازه می‌دهند پیش از شنیدن دیالوگ‌ها، احساس داستان را درک کند. طراحی صحنه، چیزی فراتر از زیبایی است؛ آن روح و نفس صحنه است و جایی است که خیال و واقعیت در هم می‌آمیزند.

در سال‌های اخیر، هزینه‌های تولید صحنه چه تغییراتی داشته است و معمولاً کدام بخش‌ها بیش‌ترین فشار مالی را تحمل می‌کنند؟

افزایش هزینه‌های عمومی، تأثیر قابل توجهی بر بودجه‌های سینما گذاشته است. حتی اگر بودجه کلی فیلم افزایش یافته باشد، بخش عمده‌ای از آن، مخصوصاً در طراحی صحنه، خارج از کنترل طراح و تیم تولید است. برای مثال، هزینه‌های اجاره لوکیشن‌ها که با افزایش هزینه‌های زندگی رو به افزایش است، غالباً بخش قابل توجهی از بودجه را می‌بلعد. در نمونه‌ای، هنگام ساخت یک دکور بزرگ، این فشار مالی کاملاً محسوس بود.

محدودیت‌های مالی در ایران را بیشتر مانع می‌دانید یا عاملی برای تقویت خلاقیت؟

همیشه این باور وجود دارد که «محدودیت، خلاقیت را تقویت می‌کند»، و در موارد زیادی هم این اتفاق افتاده است. اما در شرایط کنونی و با محدودیت‌های مالی گسترده، شاید نتوان چندان بر این اصل تکیه کرد. وقتی فشار مالی بسیار زیاد است، ذهن خلاق ممکن است دچار نوعی رکود شود. نمونه‌اش، تولید فیلم‌های کم‌کیفیت و کم‌محتوا است که غالباً به عنوان راهی برای برگشت سرمایه تلقی می‌شوند، در حالی که فیلم‌های خلاقانه و پیام‌دار فرصت بروز کمتری پیدا می‌کنند و این وضعیت، سینمای ما را تک‌محور و کم‌تنوع کرده است.

تأثیر معماری، رنگ‌ها و فرهنگ ایرانی بر طراحی‌های امروز چقدر است و این منابع چه جایگاهی دارند؟

تجربه فرهنگی و زیستی ما بی‌تردید بر سلیقه و زیبایی‌شناسی‌مان اثرگذار است و طراحان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. داستان‌ها و درام‌های بومی نیازمند الهام‌گیری از معماری، رنگ‌ها و فرهنگ محلی است. وظیفه ما، به عنوان طراح، بهره‌گیری از این منابع و تلفیق آنها در قالب سینما است؛ به گونه‌ای که صحنه نه فقط زیبا بلکه در خدمت روایت باشد.

اگر قرار باشد آثار طراحی‌شده توسط شما در آینده برای نسل‌های بعدی ماندگار یا آموزنده باشد، چه چیزی در کارهای‌تان برایشان «ماندگار» یا «آموزنده» به نظر برسد؟

این سوال را می‌توان از چند زاویه پاسخ داد. گاهی هدف من ثبت تصویری از فضاهای شاخص در دل جهان فیلم است که هویت بصری اثر را منتقل کند. گاهی هم، می‌خواهم جهان برساخته فیلم را بدون کاستی و نقص، به گونه‌ای تصویر کنم که مخاطب بتواند با آن هم‌نفس شود و وارد داستان شود. در مجموع، همواره تلاش کرده‌ام فضای بصری و گرافیک آثارم هم قابل دفاع باشد و هم برای نسلی که بعد از ما می‌آید، الهام‌بخش و آموزنده باشد؛ به گونه‌ای که بتوانند درک کنند چگونه فضا و تصویر، روایت را شکل می‌دهد.

در شرایط فعلی، بسیاری از اجراها به سمت مینیمالیسم یا صحنه‌های خالی سوق پیدا کرده‌اند. شما این روند را چگونه می‌بینید؟

این روند، بخشی از حرکت جمعی است و در سینما، فردی نمی‌تواند تصمیم‌گیرنده اصلی باشد. اگر امروز شاهد این نوع نگاه هستیم، نشان‌دهنده تأثیرپذیری هنرمند ایرانی از روندهای جهانی است. شخصاً این سبک را می‌پسندم و با سلیقه خودم هم‌خوانی دارد، اما همیشه بر این باورم که باید متن و قصه فیلم را در نظر گرفت و سپس با نگاه خلاقانه، آن را تصویرسازی کرد. در واقع، مینیمالیسم برای من، ابزاری است، نه قانون؛ ابزاری که در صورت به‌کارگیری صحیح، می‌تواند روایت را تقویت کند و فضای فیلم را جذاب‌تر سازد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار