کد خبر: 5605

رابعه اسکویی: از ترس اعدام، مهاجرت را ترک کردم

ترس عجیب رابعه اسکویی از اعدام: پشت پرده مهاجرت و بازگشت به ایران

رابعه اسکویی از ترس اعدام و تجربه مهاجرت خود گفت، اما در ایران با عشق و هنر به زندگی ادامه می‌دهد و قدر امیر دژاکام و تئاتر را می‌داند.

ترس عجیب رابعه اسکویی از اعدام: پشت پرده مهاجرت و بازگشت به ایران

رابعه اسکویی در نشست عوامل نمایش «دایره گچی قفقازی» درباره تجربه مهاجرت خود سخن گفت و سیاوش خیرابی نیز در مورد حضور در صحنه تئاتر و گزیده‌کاری در عرصه تصویر صحبت کرد. عوامل نمایش «دایره گچی قفقازی» به کارگردانی امیر دژاکام که هم‌اکنون در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا می‌شود، نظرات خود را درباره این تجربه تئاتری بیان کردند.

خانم اسکویی، شما هم جزو بازیگران گزیده‌کار هستید و در نقش‌های متنوعی ظاهر نشده‌اید. یکی از نقش‌های ماندگار شما در «سگ کشی» بهرام بیضایی است. چه دلیلی باعث شد حضور در «دایره گچی قفقازی» را انتخاب کنید؟

رابعه اسکویی در پاسخ گفت:

من و آقای دژاکام حدود ۳۰ سال است که یکدیگر را می‌شناسیم. او همیشه تمایل داشت با هم همکاری کنیم، اما این اتفاق تا کنون رخ نداده بود. چندین سال بود که به سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر نرفته بودم و وقتی برای اولین بار پس از سال‌ها روی صحنه رفتم، احساس عجیبی داشتم و با آن حال و هوای خاص، دست کشیدم و با صحنه و پشت صحنه گریه کردم. این حضور برای من بسیار ارزشمند بود و از همکاری با گروهی جوان و مستعد لذت بردم، کسانی که تحت آموزش‌های امیر دژاکام قرار گرفته‌اند. من دانش‌آموخته زنده‌یاد سمندریان هستم و آرزو داشتم که این بچه‌ها هم آموزش‌های او را می‌دیدند که متأسفانه ممکن نبود.

امیر دژاکام نیز افزود: من هم حدود ۴۰ سال شاگرد زنده‌یاد حمید سمندریان بوده‌ام. اصولاً هم‌نسلان ما هر کدام تجربه شاگردی این استاد بزرگ را داشته‌ایم. من نقش‌های کوچک در «دایره گچی قفقازی» را قبلاً ایفا کرده بودم. وقتی دوباره روی صحنه رفتم، آن احساس خاص را تجربه کردم و با آن احساس، گریه کردم. خوشحالم که دوباره در سالن اصلی تئاتر شهر حضور دارم و از این فرصت سپاسگزارم.

اسکویی درباره اهمیت تئاتر گفت: تئاتر، زندگی است و نمی‌توان به راحتی درباره آن صحبت کرد. در سینما این حس و حال وجود ندارد و هر لحظه در تئاتر، تجربه‌ای متفاوت است. من بازیگری را از تئاتر شروع کردم و سپس وارد تلویزیون و سینما شدم. با سیاوش خیرابی، که سال‌ها دوست هستیم ولی هرگز در پروژه‌ای همکار نبوده‌ایم، حالا در کنار هم بازی می‌کنم و از این تجربه لذت می‌برم.

در مورد نقش‌تان در «دایره گچی قفقازی»، اسکویی توضیح داد: نقش من نوعی کاریکاتور است و رفتار اغراق‌آمیزی دارد که باید در کل نقش مستمر باشد. این رفتار در شرایط مختلف متفاوت است، اما من این نقش را دوست دارم و با آن زندگی می‌کنم، حتی اگر بعضی ویژگی‌های منفی‌اش من را آزار دهد. در سریال «مستوران» هم نقش یک ساحره را بازی کردم که اذیتم کرد، اما در این نمایش، نقش من به صورت کارتونی نیست. بخش‌هایی از نقش را با نظر کارگردان حذف کردیم چون به نقش کمکی نمی‌کرد. نقش کوتاه است اما تأثیرگذار است و معتقدم در تئاتر، اثرگذاری مهم‌تر از اندازه نقش است.

آقای دژاکام، شما نمایشنامه «دایره گچی قفقازی» را پس از اجرای موفق و تأثیرگذار زنده‌یاد سمندریان و گروهش انتخاب کردید. آیا مقایسه این اجرا با آن کار برایتان چالش‌برانگیز نبود؟

دژاکام در پاسخ گفت:

نه، چرا باید چالش‌برانگیز باشد؟ مقاومتی که «گروشه» در این اثر نشان داد، برای من بسیار جذاب و آموزنده بود. این مقاومت نشان می‌دهد که نباید دست کشید و عقب‌نشینی کرد، بلکه باید بر باور و شناخت خود ایستاد و کار را ادامه داد. امروزه تئاتر در ایران بیشتر به سمت تجاری شدن رفته است، ولی من این مسیر را نمی‌روم.

اسکویی نیز اضافه کرد:

من هم چنین اعتقادی دارم و مقاومت شخصیت «گروشه» برایم بسیار جالب بود. من اثرم را بر اساس فهم و قرائت خود اجرا کردم و معتقدم هر کسی برداشت خاص خودش را دارد. مهم اثرگذاری است، نه شباهت یا مقایسه با اجراهای دیگر.

دژاکام درباره مقایسه اثر خود با اجرای قبلی گفت:

من اصلاً به این فکر نکرده‌ام. هر اثر، قرائت و فهم خاص خودش را دارد و من آن را بر اساس نگاه و فهم شخصی‌ام اجرا کردم. این اثر با دیگر آثار برشت متفاوت است و مقاومت «گروشه» در آن، برای من بسیار آموزنده بود. درباره انتخاب بازیگر، من النا امیدی را برای نقش «گروشه» در نظر داشتم و در این تصمیم، خود بازیگر و تلاش‌هایش نقش داشتند.

اسکویی درباره روند انتخاب بازیگران گفت:

آقای دژاکام دوستانش را برای کار دعوت کرد و به نظرات دیگران توجهی نداشت. من هم دوست ۳۰ ساله ایشان هستم و در این مسیر همراهی کردم. دژاکام تأکید کرد که در تئاتر، باید به جوانان فرصت داد و از استعدادهای نو بهره‌مند شد، چون متأسفانه در حال حاضر، تعداد بازیگران حرفه‌ای کم است و باید به جوانان فرصت رشد داد.

در بخش اقتصادی، دژاکام به مشکلات مالی تئاتر اشاره کرد و گفت:

هزینه تولید در سالن اصلی بسیار بالا است و فروش گیشه پاسخگوی هزینه‌ها نیست. این مشکلات، کیفیت تئاتر را تحت تأثیر قرار می‌دهد و گروه‌ها را مجبور می‌کند از ایده‌آل‌های خود کوتاه بیایند. او تأکید کرد که مسیر تئاتر در ایران به سمت تجاری شدن سوق یافته است و یا باید این مسیر را بپذیریم یا قربانی شویم.

اسکویی نیز معتقد است که نمی‌توان حد وسطی در این مسیر داشت و باید با کمترین هزینه، بهترین نتیجه را گرفت. دژاکام افزود:

من کارگردان متفاوتی هستم و شاگردان زیادی دارم که در این نمایش حضور دارند. او تأکید کرد که در کنار رفاقت، حرفه‌اش را بر اساس تجربیات و دانش خود پیش می‌برد و در هزینه‌ها صرفه‌جویی می‌کند.

در پایان، اسکویی بیان کرد:

من همچنان علاقه‌مند به بازی در تئاتر هستم. تئاتر برای من زندگی است و هر لحظه آن، ارزشمند است. اگر می‌دانستم که در آینده مشکلی نخواهد بود، زودتر به ایران بازمی‌گشتم. خوشحالم که در ایران هستم و در این عرصه فعالیت می‌کنم. قدر امیر دژاکام و استادان بزرگ دیگر را باید بدانیم، چون آن‌ها برای شاگردان خود زحمت می‌کشند و حمایت می‌کنند. باید به جوانان فرصت دهیم و از استعدادهای نو حمایت کنیم، چرا که تعداد بازیگران واقعی کم است و باید فضا برای رشد آن‌ها فراهم شود.

در مورد مهاجرت خود، اسکویی گفت:

مهاجرت خودخواسته داشتم و به خاطر مشکلاتی که در دوران اقامت تجربه کردم، در ایران بازگشتم. او تأکید کرد که هدفش از مهاجرت، کار تولید بود و نه مهاجرت هنری، ولی متأسفانه در آن دوران تجربیات بدی کسب کرد. در نهایت، او از بازگشتش به ایران و حضور فعالش در عرصه هنر ابراز رضایت کرد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار