کد خبر: 53776

پرمیدای ماه‌عسل در تئاتر آرش کمانگیر با ظاهر جدید و داستان مادر و دختری دلربا

پرمیدای ماه‌عسل در تئاتر آرش کمانگیر؛ تغییر ظاهر و داستان مادر و دختری که دل‌ها را می‌برند

آرزو افشار و دخترش پارمیدا در تئاتر آرش کمانگیر با ظاهر جدید و داستان مادر و دختری که دل‌ها را می‌برند، روی صحنه حضور یافتند.

پرمیدای ماه‌عسل در تئاتر آرش کمانگیر؛ تغییر ظاهر و داستان مادر و دختری که دل‌ها را می‌برند

شرکت در تئاتر آرش کمانگیر؛ یک نمایش متفاوت و جذاب

خانم آرزو افشار، بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون ایران، در این نمایش نقش‌آفرینی می‌کند. همچنین، پارمیدا، دختر کوچک این هنرمند برجسته، در کنار او حضور دارد که مورد توجه و علاقه بسیاری از تماشاگران قرار گرفته است.

تغییر شگفت‌انگیز در ظاهر پارمیدا و حضور او در کنار مادرش

پارمیدا افشار، دختر خانم افشار که پیش‌تر در برنامه ماه‌عسل معرفی شده بود، اکنون در کنار مادرش در صحنه تئاتر حاضر می‌شود. ظاهر و رشد قابل توجه او توجه بسیاری از طرفداران را به خود جلب کرده است. بسیاری از تماشاگران با دیدن او، خاطرات برنامه ماه‌عسل را زنده می‌کنند و از تغییرات جذاب در چهره‌اش شگفت‌زده می‌شوند.

آغاز نوینی در مسیر حرفه‌ای آرزو افشار

آرزو افشار، با سابقه‌ای قابل توجه در آموزش کارگردانی و بازیگری، اکنون با ورود به دنیای تئاتر، گامی نو در عرصه هنر برداشته است. در کنار او، پارمیدا با اجرای هنرمندانه در این نمایش، استعدادهای خود را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که توانمندی‌های هنری‌اش در حال شکوفایی است.

تصاویر منتشر شده از پارمیدا و مادرش

تصاویر منتشر شده از این دو فرد مجدد نشان می‌دهد که این مادر و دختر هنرمند نه تنها در زندگی شخصی همدیگر را تکمیل می‌کنند، بلکه در عرصه هنر نیز ترکیبی از تضاد و هماهنگی زیبایی را به نمایش می‌گذارند. طرفداران فراوان این زوج هنری بی‌صبرانه منتظر آثار جدید و هنرنمایی‌های بیشتر آن‌ها هستند. پس از بازی در سریال آوای باران و شناخته شدنم به عنوان بازیگر، در سخت‌ترین شرایط زندگی‌ام تصمیم گرفتم صادقانه درباره موضوع فرزندخوانده بودنم صحبت کنم، چون برخی رازها و کتمان‌ها مرا آزار می‌داد. همواره قدردان زحمات مادرخوانده‌ام بوده‌ام که برایم از هر مادر دیگری عزیزتر است. سال‌ها در کنار هم خوشبختی را تجربه کردیم و با تمام وجود دوستشان داشتم.

در ششم شهریور سال 1392، در مراسم جشن ماهانه شیرخوارگاه، دختری چندماهه را دیدم که شباهت بسیار زیادی به عکس‌های دوران نوزادی من داشت. این دیدار احساس عمیقی در قلبم برانگیخت و عشق را در وجودم به طور کامل احساس کردم.

ما، من و پارمیدا، ماه‌ها و فصول مختلف را در کنار هم در شیرخوارگاه سپری کردیم و هر روز بیشتر به هم وابسته می‌شدیم. به دلیل مشکلاتی که داشتم، با وجود تمایلم، موفق به ازدواج نشدم، اما همواره آرزوی مادر شدن در سر داشتم. پس از آگاهی از راز زندگی‌ام، تصمیم گرفتم فرزندی را بپذیرم. موضوع را با دکتر منتظر شبر، رئیس شعبه خانواده بهزیستی، در میان گذاشتم و از او فهمیدم که قانونی برای بانوان بالای 35 سال تصویب شده است. من پیگیر این موضوع شدم و با تلاش پی‌درپی، در نهایت پس از 16 ماه، خوشبختی داشتن دختر نازنینم، پارمیدا، نصیب من شد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار