بحران در تلویزیون ایران؛ مجریان بیتخصص و اعتبار در خطر
بحران در تلویزیون ایران؛ مجریان بیتخصص و تغییر معیارهای انتخاب در رسانه ملی
تحلیل بحران تلویزیون ایران، مجریان بیتخصص، تغییر معیارهای انتخاب و پیامدهای کاهش اعتبار رسانه ملی
ریشه بسیاری از مشکلات امروز در اجرای تلویزیونی را میتوان در تغییر معیارهای انتخاب مجری جستوجو کرد. او بر این باور است که قبل از هر چیز، مجریگری و گویندگی نیازمند شخصیت است؛ شخصیتی که بتواند در مقابل میلیونها مخاطب، پیام رسانه ملی را انتقال دهد. او تأکید میکند که «چیزهایی مانند تیپ و قیافه و ظاهر عجیب و غریب» نباید معیار اصلی باشند، بلکه شخصیت و علم اجرا اهمیت بیشتری دارند. کسی که در مقابل دوربین رسانه ملی قرار میگیرد و با میلیونها نفر صحبت میکند، باید از شخصیت و دانش کافی برخوردار باشد.
شجاعیمهر وضعیت کنونی را نتیجه انتخابهای سلیقهای و غیرحرفهای میداند و میافزاید: «متأسفانه در این روزها، معیارهای انتخاب در صدا و سیما بیشتر بر پایه فامیلبازی و تطابق با خط فکری تصمیمگیرندگان استوار است. این انتخابها کاملاً غیرفنی و بدون فیلتر علمی است و تنها بر اساس سلیقه صورت میگیرد. این موضوع باعث شده است که اشکالات بزرگی در رسانه ملی به وجود آید که واقعاً شرمآور است.»
او بر این باور است که چنین روندی پیامدهای نامناسبی دارد و رفتارهای ناپسندی را در رسانه ملی رقم زده است: «مجریهای رسانه ملی بدون شناخت صحیح از جایگاه خود، وارد زندگی خصوصی مردم میشوند فقط برای اینکه در فضای مجازی وایرال شوند و دیده شوند. این سلیقههای شخصی آسیب بزرگی به رسانه ملی وارد میکند و مشکل اصلی در همین سلیقههای فردی نهفته است که باعث بروز مشکلات شده است.»
در گذشته، آموزش به تدریج و مرحله به مرحله انجام میشد، اما امروز با ورودهای ناگهانی روبرو هستیم: «ما کمکم وارد کار میشدیم.»
شجاعیمهر در ادامه با یادآوری دوران آغاز فعالیت خود، تفاوت ساختار آموزشی گذشته با وضعیت فعلی را مورد توجه قرار میدهد. او بیان میکند: «من کاملاً به خاطر دارم روزهای اول کارم، چهار استاد گویندگی درجهیک داشتیم؛ دو خانم، خانم فروغ کنعانی و خانم فیروزه امیرمعز، و دو آقا، آقای امیر نوری و آقای رضا معینی، که هر چهار نفر بسیار برتر بودند. من شش ماه در کلاس این اساتید حضور داشتم و علیرغم نمرات عالی در امتحانات، اجازه ورود به آنتن به من داده نمیشد.»
او تأکید میکند که تا پایان این دوره، اجازهای برای حضور در مقابل دوربین به او ندادند: «تا پایان آن ششماهه، اجازه نداشتیم وارد تلویزیون شویم. و زمانی که مجاز شدیم، تنها اجازه داده شد همان جمله کوتاه معروف را بگوییم: “اینجا تهران است، صدای جمهوری اسلامی ایران.”»
شجاعیمهر این مسیر را یک روند ضروری میداند: «ما به تدریج وارد کار میشدیم تا حتی کوچکترین اشتباهی نکنیم و مشکلی ایجاد نکنیم.»
اما او وضعیت کنونی را متفاوت و نگرانکننده توصیف میکند: «امروزه، گوینده تازه وارد است و مشخص نیست از کجا آمده و تأیید شده است. پس از یک ماه کار، شروع به اجرای برنامههای بسیار سخت میکند که این موضوع هم در حوزه اجرا، ورزش و هنر دیده میشود.»
از دست رفتن اعتبار تلویزیون: «حالا کسی دلش برای آن نمیسوزد»
شجاعیمهر در تحلیل ارتباط میان تلویزیون و شبکههای اجتماعی دیدگاهی تند و انتقادی دارد. او با تصدیق کاهش مرجعیت تلویزیون، اعلام میکند: «مرجعیت تلویزیون دگرگون شده است، این موضوع کاملاً صحیح است چون دیگر کسی دلش برای تلویزیون نمیسوزد.»
او معتقد است که برخی از مجریان امروز نه تنها دغدغه حرفهای رسانه ندارند بلکه به جایگاه آن نیز وفادار نیستند و در ادامه میافزاید: «این آقایان و خانمهایی که در تلویزیون فعالیت میکنند، تنها هدفشان این است که خودشان را مطرح و معروف کنند. سخنان و مطالبی که بیان میکنند تنها...»