کد خبر: 52779

بیژن نجدی؛ شاعر و داستان‌نویس بی‌نظیر ایران

بیژن نجدی: شاعر و داستان‌نویس بی‌نظیر ایران که جهان جزئیات را به هنر تبدیل کرد

بیژن نجدی، شاعر و نویسنده ایرانی، با جزئیات و تصاویر ناب، جهانی آرام و شاعرانه ساخت که در ادبیات معاصر ماندگار است.

بیژن نجدی: شاعر و داستان‌نویس بی‌نظیر ایران که جهان جزئیات را به هنر تبدیل کرد

بیست و چهارم آبان همواره فرصتی است برای یادآوری نام نویسنده‌ای که حضورش آرام بود، اما تاثیرش بر ادبیات ایران همچنان پابرجاست. بیژن نجدی از آن صداهای منحصر به فرد است که داستان را در قالب شعر می‌نویسد و شعر را به شکل داستان روایت می‌کند. او یکی از معدود چهره‌هایی است که مرز میان دو حوزه را کنار گذاشته؛ گاهی شاعر بود که داستان می‌نوشت و گاهی داستان‌نویسی که در آثارش عناصر شاعرانه به چشم می‌خورد.

جهان او جهانی است که در آن مه، باران، برگ و خاطره، همچون شخصیت‌های فعال حضور دارند و هر یک نمادی از مفهومی عمیق هستند. کتاب «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» همچنان نقطه عطفی در داستان‌نویسی معاصر محسوب می‌شود. این اثر با زبان موجز و تصاویر ناب، نگاه نوینی به روایت ارائه داد و مسیر متفاوتی برای نویسندگان جوان گشود. اما درک نجدی تنها محدود به این کتاب نیست؛ او تجارب متعددی داشت و شعر بخش مهمی از زندگی ادبی‌اش بود. در نظر بسیاری، شاعر بودن او ستون اصلی جهان داستانی‌اش است؛ چیزی که باعث شد جملاتش درخشنده و تصویرها در ذهن خواننده حکاکی شوند.

شاعری که داستان را در قالب شعر بازگو می‌نمود.

قبل از آنکه بیژن نجدی به عنوان نویسنده شناخته شود، شاعری موشکاف و تصویرساز بود. ذهن او همواره در حرکت بر اساس وزن و موسیقی قرار داشت و ریتم طبیعی زبان همواره همراهش بود. حتی در حالی که پشت میز معلمی می‌نشست، نگاه شاعرانه‌اش در چشم‌هایش قابل مشاهده بود. شاگردانش بعدها می‌گفتند که گاهی در حین توضیح یک فرمول، مکث می‌کرد و چشم‌هایش را به سمت پنجره می‌دوخت؛ انگار کلمه‌ای تازه بر شاخه‌ای در خارج از کلاس ظاهر شده باشد.

این حس شاعرانه در تمامی آثار او جاری است. در داستان‌هایش، جملات کوتاه اما پرتصویر هستند. او جهان را به صورت مجموعه‌ای از نشانه‌های کوچک می‌دید؛ نشانه‌هایی که برای دیگران ممکن است بی‌اهمیت به نظر برسند، اما برای او نقطه شروع یک روایت بودند. رویدادهای روزمره مانند بخار چای، سایه یک رهگذر، یا صدای قدم‌های کسی که از پله‌ها بالا می‌رود، به سرعت در ذهنش به طرح یک داستان تبدیل می‌شدند.

جهانی آرام و سرشار از جزئیات که از لاهیجان شروع شد

لایجان تنها محل سکونت او نبود؛ بلکه بستر شکل‌گیری جهان ادبی‌اش نیز محسوب می‌شد. شهری که در آن باران بی‌وقفه می‌بارد و مه مانند پرده‌ای همیشگی بر خیابان‌ها کشیده شده است. نجدی از همین عناصر ساده، جهانی منحصر به فرد ساخت؛ جهانی که در آن انسان و طبیعت در حال گفتگو هستند. برگ درخت پیامی دارد، باد خاطره‌ای را منتقل می‌کند، پنجره شاهد وقایع است و سایه‌ها روایت‌ها را حمل می‌کنند. در این جهان، هیچ رویدادی ناگهانی نیست.

داستان‌ها از دل زندگی روزمره بیرون می‌آیند. شخصیت‌های او افراد عادی هستند؛ کودک، کارمند، راننده، پرستار یا معلم. کسانی که در هیاهوی روزمره دیده نمی‌شوند. او این افراد را روی صفحه آورده تا صدایشان را بشنویم. شاید همین نزدیکی به زندگی است که آثارش را ماندگار کرده است. خواننده احساس می‌کند نویسنده کنار او ایستاده و در سکوت، جزئیاتی را نشان می‌دهد که همیشه از کنارشان گذشته‌ایم اما نادیده گرفته‌ایم. نجدی در تمام سال‌هایی که از پایتخت فاصله داشت، از سر و صدای مرکز دوری می‌کرد و همین فاصله به او کمک کرد جهانی خاص بسازد. جهانی آرام با ریتمی ملایم؛ ریتمی که گاهی یادآور قدم زدن در خیابان‌های نم‌خورده و آرام گیلان است.

ارثی که هرگز زوال نمی‌یابد

مرگ او در میانه دهه هفتاد، زمانی که شهرتش به اوج رسیده بود، خلأ بزرگی در دنیای ادبیات ایجاد کرد. اما آثارش نشان می‌دهد که قبل از رفتن، جهان درونی خود را به طور کامل ساخته بود. هر بار که کتاب‌هایی مانند «یوزپلنگانی...» یا دیگر مجموعه‌هایش منتشر می‌شوند، رد پای شاعرانه‌اش دوباره زنده می‌شود. نسل امروز نویسندگی همچنان با او ارتباط دارد؛ بسیاری از نویسندگان جوان از او آموخته‌اند که داستان فقط مجموعه‌ای از رویدادها نیست، بلکه نگاهی است به جهان، نگاهی که در آن جزئیات ارزشمندند و اشیاء حافظه دارند.

مهم‌ترین میراث او شاید همین باشد: یادآوری اهمیت توجه به لحظه‌ها. بیژن نجدی نشان داد که زندگی در جزئیات عمیق‌تر است؛ در سکوت‌ها، توقف‌ها، سایه‌ها، بوها و رنگ‌های فراموش‌شده. با دیدی آرام و ذهنی پرتصویر، راهی نو در روایت در ادبیات ایران گشود. امروز، در زادروز او، هنگام مرور نامش، احساس می‌کنیم هنوز از راه دور می‌آید؛ قدم‌زنان از میان مه، با دفترچه‌ای در دست، در حال ساختن داستانی نو، داستانی که از دل زندگی برمی‌خیزد و در حافظه‌مان جای می‌گیرد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار