پژمان جمشیدی و عدالتخواهی؛ اهمیت برگزاری دادگاه منصفانه
پژمان جمشیدی و شاکیاش در دادگاه؛ عدالتخواهی عمومی و اهمیت بررسی منصفانه پرونده
تحلیل پرونده پژمان جمشیدی، اهمیت عدالتخواهی، نقش رسانهها و ضرورت برگزاری دادگاهی منصفانه برای حفظ حقوق بشر و اعتماد عمومی
روزنامه هم میهن نوشت: گروهی که به نظر میرسد تعدادشان بیشتر است، از پژمان جمشیدی حمایت میکنند، اما نمیتوان انکار کرد که روایتهایی نیز وجود دارد که این بازیگر پر درآمد سینمای ایران در سالهای اخیر را مقصر میدانند و این دیدگاهها نباید نادیده گرفته شوند. آمارهایی درباره این مقابله منتشر شده است که نشان میدهد طرفداران جمشیدی بیشتر هستند، اما برای تفسیر این آمار باید به دو نکته توجه کرد.
نخست اینکه این بررسی در اوایل این تقابل و قبل از انتشار اظهارات دختر شاکی و همچنین سفر جمشیدی به کانادا انجام شده است. این خبرها، بهخصوص خبر اول، توجه زیادی در فضای عمومی جلب کردند، بنابراین باید نکته دوم را در نظر گرفت: در پروندههایی از این نوع، رصد و تحلیل کنشهای مجازی باید در فواصل کوتاه و با توجه به نقاط عطف مهم صورت گیرد و نمیتوان بر اساس یک آمار یا تحلیل کلی نتیجهگیری قطعی کرد.
دلیل این موضوع این است که در چنین پروندههایی، احساسات عمومی بیشتر جریحهدار میشود؛ چه در حمایت از شاکی که ادعا میکند مورد تجاوز قرار گرفته است، چه در حمایت از بازیگر محبوبی که طرفدارانش آن را قربانی توطئه میدانند و آن را بیپایه و نادرست میدانند.
با این حال، مرور آمار اولیه و پیگیری فضای مجازی در روزهای اخیر نشان میدهد که نکته مهمی مغفول مانده است: چرا در میان حجم بالای پستها، لایکها و توییتها، هشتگهایی مانند «محاکمه عادلانه، فوری و بدون تبعیض» فراگیر نشده است؟ این پرسش مطرح میشود که بخش بزرگی از جامعه به جای تمرکز بر مواضع شخصی و حدس و گمانهای توطئهآمیز، خواهان روشن شدن حقیقت و رسیدن عدالت هستند.
بدون تردید، اگر هدف ما عدالت، انصاف و حفظ حرمت و کرامت انسانها باشد، بسیاری از خبرها و پیشبینیها و جنجالها شکل نمیگرفت. عجیب نیست که عدهای بر اساس پیشفرضها، سلایق و برداشتهایشان درباره هنر بازیگری جمشیدی یا رفتارهای زنان، احکام کلی و قطعی صادر میکنند و خود را در مبارزهای ناعادلانه و بیپایه میپندارند، در حالی که این پرونده نباید به یک مسابقه فوتبال یا رقابت سیاسی تقلیل یابد؛ بلکه باید بر اساس عدالت و رعایت حقوق بشر مورد بررسی قرار گیرد.
آنچه میتواند آبروی فرد را حفظ کند یا دلسوزی برای زن رنجدیده را تسکین دهد، برگزاری یک دادگاه منصفانه، عادلانه و مبتنی بر موازین حقوق بشری است. در چنین دادگاهی، باید شواهد ارائه شود، ادله به گوش و نظر قضات برسد، شاکی و متشاکی حق دفاع داشته باشند و در نهایت، مقصران مشخص شوند.
اهمیت برگزاری چنین دادگاهی در ابتدا مربوط به تعیین تکلیف طرفین پرونده است، اما از پیامدهای مثبت آن میتوان به افزایش اعتماد عمومی به قوه قضائیه و آگاهسازی جامعه درباره پروندههای پیچیده اشاره کرد. هرچند امروز این پروندهها، چه زشت یا زیبا، چه خوب یا بد، بسیاری را نگران کرده، اما باید از این فرصت بهرهبرداری کرد و بحثهای جدیتر و حساسیتهای عمومی درباره آسیبهای اجتماعی، راههای مقا کاستیهای حقوقی، وظایف دولت و نقش رسانهها را گسترش داد.
یادمان باشد که سال گذشته جامعه فرانسه درگیر شوک تجاوز به ژیزل پلیکو شد، اما تصمیم او برای پیگیری علنی این پرونده، جامعه را وادار کرد تا در آینه آن به خود بنگرد، احساس شرمساری جمعی را تجربه کند و بیشتر به ایجاد شرایط انسانیتر بیندیشد. نباید این فرصت را از دست داد.