کد خبر: 5120

چرا «تاندربولتس» بهترین فیلم مارول در سال‌های اخیر است؟

فیلم «تاندربولتس» با شوخ‌طبعی هوشمندانه، تیم جذاب و بازی درخشان فلورنس پیو، نقطه‌عطفی در کارنامه مارول است.

چرا «تاندربولتس» بهترین فیلم مارول در سال‌های اخیر است؟

در زمانی که دنیای سینمایی مارول با چالش‌ها و مشکلات متعددی روبه‌رو است، فیلم تاندربولتس* (Thunderbolts) با جمع‌آوری گروهی از ضدقهرمانان و رویکردی متفاوت، سعی دارد روح تازه‌ای به این مجموعه فیلم‌ها ببخشد، هرچند که هنوز آینده‌ای روشن برای نجات کامل دنیای مارول مشخص نیست.

این فیلم با بازی فلورنس پیو و دیوید هاربر و با الهام از سبک و سیاق آثار جیمز گان، به تنهایی نمی‌تواند دنیای سینمایی مارول (MCU) را از بحران خارج کند. اما در عین حال، فیلم از جذابیت‌های سطحی کافی برخوردار است که سازندگان آینده مارول باید به آن توجه کنند و از آن بهره‌مند شوند.

نمی‌توان منکر شد که فیلم تاندربولتس* اثر قابل‌توجهی است. سری فیلم‌های مارول که با هدف ایجاد فضای گسترده‌تر برای فیلم‌های بزرگ و پرهزینه ساخته شده است، اکنون با جسارت، قسمت پایانی خود را به عنوان اثری پرهزینه اما با حال و هوای کم‌هزینه به نمایش می‌گذارد. از سوی دیگر، اگر تیمی متشکل از افراد پشت سریال کمدی «بیف» نتفلیکس، به کارگردانی جیک شریر، لی سونگ جین نویسنده آن و جوانا کالو، تهیه‌کننده اجرایی سریال «خرس»، در اختیار قرار گیرد و ابزار و فضا برای کار مناسب داشته باشد، منطقی است که نتیجه‌ای نسبتاً خوب حاصل شود.

و همینطور هم هست؛ تاندربولتس* فیلم خوبی است. نه آنقدر عالی که بتواند به تنهایی دنیای سینمایی مارول را نجات دهد، اما به اندازه‌ای جذاب است که تماشاگرانی که از فیلم‌های ابرقهرمانی خسته شده‌اند، بتوانند دیدگاه خود را تغییر دهند و درک کنند مشکل از خود ژانر نیست، بلکه بیشتر به تمرکز بیش از حد بر بازاریابی قسمت‌های آینده و تمرکز بیمارگونه بر نوستالژی مربوط می‌شود.

برای کسانی که با کمیک‌های این مجموعه آشنا نیستند، تاندربولتس* در ابتدا حس و حال خاصی از سبک جیمز گان را منتقل می‌کند. کسی که دو سال پیش سه‌گانه «نگهبانان کهکشان» خود را به پایان رساند و سپس به دنیای دی‌سی پیوست. این فیلم گروهی ناهماهنگ از ضدقهرمانان را نشان می‌دهد که همگی از فیلم‌های قبلی مارول انتخاب شده‌اند: یلنا بلووا (فلورنس پیو) از فیلم بیوه سیاه، تسک‌مستر (اولگا کوریلنکو) و رد گاردین (دیوید هاربر)، باکی بارنز (سباستین استن)، شخصیت ثابت مجموعه‌های مارول، جان واکر (وایت راسل) از فیلم فالکون و سرباز زمستان، و گوست (هانا جان-کامِن) از فیلم مرد مورچه‌ای و زنبورک. آن‌ها درگیر مشاجره می‌شوند، چند شوک داستانی را تجربه می‌کنند (اگر در تبلیغات لو نرفته بود، تأثیرگذاری بیشتری داشت) و در نهایت با این واقعیت روبه‌رو می‌شوند که همگی دچار اختلال استرس پس از سانحه هستند.

این داستان ممکن است تکراری و فرمولی باشد، اما جیمز گان با این سبک موفق عمل کرده است، زیرا این فرمول در اصل کار می‌کند. گروهی از شخصیت‌های سرکوب‌شده و احساسی را جمع کنید، به تدریج و با مهربانی آن‌ها را وادار به ابراز احساسات کنید، و در نتیجه راهی سریع و موثر برای جذب و خلع سلاح مخاطب یافته‌اید. شریر و تیمش در اینجا، به‌طور حیاتی، دو عنصر جدید به این ترکیب اضافه کرده‌اند. یکی والنتینا آلگرا د فونتین (با بازی جولیا لوئی-درایفوس)، مدیر سازمان سیا، که بالاخره از حضورهای بی‌هدف در سریال‌ها بهره‌مند شده و شخصیت سیاستمدار بدجنس و لذت‌بخشی به نام سلینا مایر را در سریال ویپ دوباره زنده می‌کند.

چرا تاندربولتس بهترین فیلم مارول در سال‌های اخیر است؟ / ترجمه

در این داستان، شخصیت دیگری به نام باب (با بازی لوئیس پولمن) حضور دارد، مردی که لباس بیمارستانی بر تن دارد و در تاسیسات زیرزمینی که والنتینا برای تحقیقات به آنجا فرستاده است، با تاندربولتس روبرو می‌شود. والنتینا، به طور طبیعی، انگیزه‌های پنهانی دارد و به نظر نمی‌رسد آن‌طور که ظاهرش نشان می‌دهد باشد. بهترین و در عین حال مبهم‌ترین توصیف برای باب این است که او دچار اختلال دوقطبی است. شخصیت او هم به خوبی نگارش یافته و هم با حساسیت و ظرافت اجرا شده است.

در حالی که تماشای فیلمی از مارول با تمرکز بر بدلکاری‌های عملی قطعاً لذت‌بخش است، تاندربولتس بیشتر بر نیروی بی‌رحم و همیشگی پیو تکیه دارد. یلنا متوجه می‌شود که خانواده‌اش تنها پوششی برای آموزش‌های تخصصی‌اش به عنوان یک قاتل بوده‌اند؛ سپس خواهرخوانده‌اش، ناتاشا رومانوف یا بیوه سیاه، را از دست می‌دهد و پس از آن، پنج سال از زندگی‌اش را از دست می‌دهد، زمانی که یکی از قربانیان بشکن تانوس است. او بسیار دچار افسردگی است، اما پیو این مشکلات را کنار می‌زند و با صداقت و آشکارا احساساتش را به مخاطب منتقل می‌کند، در حالی که اولین شخصیت مارولی است که اعتراف می‌کند وقت زیادی را در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کند و از واقعیت فاصله گرفته است.

تاندربولتس نسبت به فیلم‌های قبلی مارول متفاوت به نظر می‌رسد، زیرا اولین فیلم از نوع خود است که واقعاً خودآگاه است. بارها به ما گفته می‌شود که حالا که گروه انتقام‌جویان رفته‌اند، جهان بدون قهرمان است و به تدریج روشن می‌شود که سیستم‌های قدیمی دیگر کارایی ندارند.

این اظهارات نشان می‌دهد که مارول در ساخت فیلم‌های جذاب پس از پایان بازی (Endgame) با مشکلاتی روبرو شده است و وضعیت کلی جهان نیز ناامیدکننده به نظر می‌رسد. به طور عجیب، تاندربولتس ممکن است در واقع بهترین فیلم مارول باشد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها