کد خبر: 4833

بهترین فیلم‌های گانگستری تاریخ سینما

برخی فیلم‌های گانگستری بی‌نقص و نزدیک به کمال سینمایی هستند، نمونه‌هایی بی‌نظیر در ژانر خود.

بهترین فیلم‌های گانگستری تاریخ سینما

بدون تردید، در ژانر گانگستری، آثار درخشانی وجود دارند که نقش مهمی در بازتعریف و شکل‌دهی سینما ایفا کرده‌اند. طی سال‌ها، تعداد زیادی فیلم گانگستری به عنوان شاهکارهای سینمایی شناخته شده‌اند، از فیلم‌های تاثیرگذار هالیوودی مانند پدرخوانده و رفقای خوب گرفته تا آثار محبوب بین‌المللی مانند شهر خدا.

در این مجموعه، برخی فیلم‌ها تقریباً بدون عیب هستند و به نوعی به کمال نزدیک می‌شوند. این آثار، هم از نظر انتقال جزئیات یک دوره خاص، و هم از نظر اجرا، موسیقی، ریتم و پایان‌بندی، حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. نزدیک بودن این فیلم‌ها به کمال، نشان می‌دهد که هنوز هم جزو بهترین آثار اکشن تاریخ سینما محسوب می‌شوند و ارزش دارند که مورد علاقه و محبوب تماشاگران باشند. با این حال، نکته‌ای جالب است که در نظر بگیریم، آن هم ویژگی‌های منحصر به فردی است که ممکن است مانع تبدیل شدن این فیلم‌ها به شاهکارهای ابدی شوند.

۱۸. گوست‌داگ: سلوک سامورایی (Ghost Dog: Way of the Samurai)

سلوک سامورایی

اگرچه عنوان و سبک فیلم "گوست‌داگ: سلوک سامورایی" نشان نمی‌دهد که یک اثر گانگستری است، اما این فیلم دنیایی پر از خشونت مافیایی را با عناصر سامورایی‌های ژاپن باستان تلفیق می‌کند تا یک دستاورد سینمایی متمایز و درخشان خلق کند. روایت اصلی درباره گوست‌داگ، قاتل آمریکایی آفریقایی‌تبار است که سبک زندگی و تکنیک‌های خود را از سامورایی‌های قدیم ژاپن اقتباس کرده است. با این حال، زمانی که او توسط اوباش هدف مرگ قرار می‌گیرد، باید توانایی‌های خود را به آزمون بگذارد. فضای عجیب و غریب و ماورایی که این شخصیت ارائه می‌دهد، در هیچ فیلم گانگستری دیگری دیده نمی‌شود. این اثر با یافتن پیوندهای منحصربه‌فرد میان دو زیرژانر محبوب و ارزشمند سینما، رویکردی منسجم و اثرگذار اتخاذ کرده است. تنها نقطه ضعف اصلی "گوست‌داگ: سلوک سامورایی" این است که از نظر اکشن به پای فیلم‌های سامورایی و گانگستری بزرگ نمی‌رسد و تا حد زیادی از فضای آرام و ملایم آثار دیگر جیم جارموش پیروی می‌کند.

هیولای جذاب

در فیلم «هیولای جذاب» به کارگردانی جاناتان گلیزر، یکی از بهترین اجراهای سر بن کینگزلی در تاریخ سینما به نمایش گذاشته می‌شود. ری وینستون در نقش گری، یک جنایتکار بازنشسته است که در تلاش است تا از گذشته تاریک و شرورانه‌اش فاصله بگیرد، اما آرامشش با حضور دان لوگان، با بازی بن کینگزلی، که روان‌پزشکی است و او را به شرکت در یک سرقت بانکی در لندن دعوت می‌کند، برهم می‌خورد. این فیلم گانگستری منحصربه‌فرد، برای همه مناسب نیست و رویکرد التقاطی گلیزر، همراه با اجراهای درخشان، تجربه‌ای خاص و متفاوت را رقم می‌زند که ممکن است انتظارهای طرفداران این ژانر را برآورده نکند. با این حال، تصویری خشن و تأثیرگذار که کینگزلی خلق کرده، دلیل مهمی برای تماشای این اثر است. فیلمی جسورانه و در عین‌حال گیج‌کننده، که می‌تواند به‌عنوان نمونه‌ای برای نشان دادن این ایده باشد که ژانر گانگستری می‌تواند بهره‌گیری بیشتری از سبک‌های مختلف داشته باشد.

16. بانی و کلاید (Bonnie and Clyde)

بانی و کلاید

فیلم بیوگرافی درباره زندگی بانی و کلاید، یکی از معروف‌ترین زوج‌های خلافکار تاریخ، است. این اثر، تمامی تراژدی و آشفتگی شخصیت‌های واقعی این داستان را به تصویر می‌کشد و در عین حال، بستری نوین برای فیلم‌سازی هنجارشکن فراهم می‌آورد. داستان این فیلم درباره بانی پارکر، پیشخدمت بی‌حوصله‌ای با بازی فی داناوی، است که عاشق کلاید بارو، نقش وارن بیتی، می‌شود. این دو با هم همراه می‌شوند و مجموعه‌ای از جنایات خشونت‌آمیز را در حومه شهر آغاز می‌کنند. در مسیر این ماجراجویی، آنها در سراسر کشور به سرقت خودرو و دزدی از بانک‌های متعدد دست می‌زنند و در نهایت، با مرگ حتمی خود مواجه می‌شوند، که توسط پلیس رقم می‌خورد.

بانی و کلاید را می‌توان جزو اولین گانگسترهای افسانه‌ای واقعی در تاریخ آمریکا دانست؛ شخصیت‌هایی که نه به‌خاطر قدرت جسمانی یا جثه بزرگ، بلکه به‌واسطه عشق و اشتیاق بی‌حد و حصرشان، که جنایات‌شان را دامن می‌زند، شناخته می‌شوند. فیلم به خوبی از هیجان و شور و اشتیاق پیرامون این شخصیت‌ها بهره‌مند است، که این امر به‌طور درخشان توسط بازی‌های استثنایی داناوی و بیتی تقویت شده است. تنها نکته مهم این است که پس از پنجاه سال روایت داستان‌های گانگستری، داستان واقعی بانی و کلاید تکراری و تقلیدی شده است و تاثیر آن بر مخاطب مدرن کاهش یافته‌است.

روز روزگاری در امریکا

وقتی صحبت از فیلم‌های حماسی در سینما می‌شود، حماسه ۴ ساعته جنایت و جاه‌طلبی سرجو لیونه به ذهن می‌آید. این اثر، روزی روزگاری در آمریکا، با بازی درخشان رابرت دنیرو و جیمز وودز، داستان زندگی دو دوست نزدیک را روایت می‌کند که در اوایل دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰، وارد دنیای جنایت سازمان‌یافته در نیویورک می‌شوند. این فیلم یکی از آثار هنری برتر ساخته یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان تاریخ سینما است. روایت آن پر از تنش است و در عین حال بسیار جذاب و تفکربرانگیز است. علاوه بر این، این اثر نسبت به دیگر فیلم‌های گانگستری، ساده‌تر است و به جای تمرکز بر درام‌های خانوادگی مانند خانواده کورلیونه، از نمادگرایی بصری بهره می‌برد. کسانی که صبر و حوصله دارند و آماده‌اند تا ماهیت جسورانه و پیچیده فیلم را بپذیرند، بدون شک از هر جنبه‌ای، به‌ویژه در مقایسه با دیگر آثار، از تماشای روزی روزگاری در آمریکا لذت خواهند برد، هرچند که برخی جنبه‌های آن ممکن است مبهم باشد.

حمله به کلانتری 13

یکی از آثار کمتر شناخته‌شده و در عین حال جذاب جان کارپنتر، فیلم «حمله به کلانتری 13» است که قبل از دیگر شاهکارهای او ساخته شده است. هنوز هم سبک و استعداد منحصر به فرد کارگردان در این اثر مشهود است. داستان فیلم درباره ساکنان یک ایستگاه پلیس محلی است که درگیر حمله‌ای از سوی اعضای یک باند خطرناک خیابانی می‌شوند، حمله‌ای که ظاهراً پایان ندارد. فیلم از ابتدا تا انتها، صحنه‌های اکشن گانگستری با کیفیت بالا را به تصویر می‌کشد، هرچند برخی سکانس‌ها بسیار تکان‌دهنده و پرتنش هستند و خشونت گروه‌های خلافکار را با شدت نشان می‌دهند. عنصر وحشت در فیلم به حدی است که آن را به نوعی اثر سینمایی ترسناک تبدیل می‌کند، هرچند در اصل در ژانر اکشن و هیجان‌انگیز گانگستری قرار دارد. تنها نکته قابل توجه این است که فیلم کمی زمان می‌برد تا وارد بخش تاثیرگذار نیمه‌دوم خود شود، اما تسلط کارگردان در فیلمسازی، حتی در قسمت‌های کند، باعث می‌شود «حمله به کلانتری 13» اثری باشد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت و عاشقش نشد.

اوج التهاب (White Heat)

در فیلم اوج التهاب، یکی از آثار برتر رایول والش، بازیگر بزرگ ژانر گانگستری، جیمز کاگنی، که برنده جایزه اسکار است، نقش‌آفرینی می‌کند. داستان فیلم درباره کودی جرت است، مردی که پس از اطلاع از مرگ مادرش از زندان فرار می‌کند. جرت با هدف انجام بزرگ‌ترین سرقت دوران حرفه‌اش، گروهی را استخدام می‌کند. این گروه شامل هم‌سلولی سابق او و یک پلیس مخفی است. اوج التهاب یک اثر مهم در ژانر گانگستری است که تاثیر زیادی بر شکل‌گیری و توسعه این سبک داشته‌است. جیمز کاگنی در این فیلم یکی از بهترین بازی‌های دوران خود را ارائه می‌دهد، با توانایی بی‌نظیرش شخصیت بی‌تفاوت جرد را به تصویر می‌کشد و آشفتگی درونی او را نشان می‌دهد. این فیلم نمونه‌ای از آثار زمان خودش است که گاهی به ملودرام گرایش پیدا می‌کند و با مضامین غم‌انگیز همراه است. اما در عین حال، اوج التهاب تا حد زیادی به کمال در ژانر گانگستری نزدیک است.

12. قاپ‌زنی (Snatch)

قاپ‌زنی (Snatch)

قاپ‌زنی یکی از اولین آثار گای ریچی بود که او را به شهرت رساند. این فیلم یک کمدی جنایی پرجنب‌وجوش و منحصر به فرد است که دو داستان مجزا را روایت می‌کند. این دو داستان به طور غیرمنتظره‌ای به هم مرتبط می‌شوند، و این یکی از ویژگی‌های برجسته فیلم به شمار می‌رود. در داستان اول، گروهی از سارقان الماس پس از دزدیدن یک الماس، با مفقود شدن آن روبرو می‌شوند و در وضعیت دشواری قرار می‌گیرند، در حالی که در داستان دیگر، یک بوکسور بدنام وارد دنیای جرم و جنایت می‌شود. پس از انتشار قاپ‌زنی، گای ریچی در دهه‌های بعدی به توسعه سبک و دیدگاه خاص خود در فیلم‌سازی ادامه داد و نگاه متفاوتی به کمدی پیدا کرد. با این حال، تنها نکته‌ای که ممکن است فیلم را از تبدیل شدن به یک اثر کامل باز دارد، این است که با وجود بازی‌های عالی و شخصیت‌های جذاب و دوست‌داشتنی، فیلم از نظر عمق و لایه‌های داستانی چندان غنی نیست. قاپ‌زنی طرحی بسیار ساده دارد که بیشتر بر سبک بصری و تدوین استثنایی آن تأکید می‌کند، اما در عین حال می‌تواند داستانی واقعی و قابل تأمل را نیز روایت کند.

ساعت بیست‌وپنجم (25th Hour)

ساعت بیست‌وپنجم، هم به عنوان یک فیلم گانگستری تاثیرگذار و هم به عنوان تصویری از نگاه کارگردان اسپایک لی به حملات 11 سپتامبر که در آن زمان تازه اتفاق افتاده بود، داستانی قدرتمند درباره پذیرش خود ارائه می‌دهد. این فیلم روایتگر زندگی مونتی بروگان با بازی ادوارد نورتون است، یک فروشنده مواد مخدر که قرار است هفت سال حبس را آغاز کند و تنها یک روز از آزادی‌اش باقی مانده است. او تصمیم می‌گیرد آخرین ساعات آزادیش را با نزدیک‌ترین دوستانش سپری کند و معشوقش را برای مدت‌ها از هم جدا کند. ساعت بیست‌وپنجم به طور قطع با الگوهای کلاسیک فیلم‌های گانگستری و دنیای جنایت بازی می‌کند، اما تمرکز اصلی آن بر انسانیت است، نه نمایش جزئیات جنایات خاص. این فیلم در زمینه درام‌های احساسی و رشد شخصیتی، تقریبا مانند یک کلاس درس است، اما یکی از نقاط ضعف آن، انتخاب‌های بصری است که اغلب بیش از حد گیج‌کننده و منحرف‌کننده هستند و از آنچه برای یک اثر غم‌انگیز درباره بشریت لازم است، فراتر می‌روند.

صورت‌زخمی (Scarface)

فیلم صورت زخمی محصول سال 1932 نباید با فیلم صورت‌زخمی آل پاچینو، که یکی از آثار برجسته سینمای گانگستری است، اشتباه گرفته شود. این دو فیلم طرح‌هایی مشابه دارند، به ویژه نسخه بازسازی‌شده آن با بازی آل پاچینو. داستان فیلم درباره گانگستر معروف تونی کامونتی است، که با بازی پل مونی نقش‌آفرینی می‌شود، و در تلاش است تا جایگاه خود را در دنیای خلافکاران ارتقا دهد. در کنار این، تونی تمام تلاش خود را می‌کند تا از خواهر بی‌گناهش در مقابل زندگی جنایتکارانه‌ای که خود را وقف آن کرده، محافظت کند. تأثیر فیلم صورت‌زخمی کلاسیک بر سینمای گانگستری غیرقابل انکار است، اما با نزدیک شدن به صد سالگی، هر چه این اثر قدیمی‌تر می‌شود، هم لذت‌بخش‌تر و هم چالش‌برانگیزتر می‌گردد. مقایسه این فیلم با نسخه‌های بازسازی‌شده و مدرن، به‌ویژه در زمانی که فیلم‌های جدید در روایت داستان‌های قهرمانان خود بهتر عمل می‌کنند، چندان به نفع آن نیست. صورت‌زخمی کلاسیک در بیان مفاهیم و شخصیت‌ها کمی ساده‌انگارانه است و به اندازه کافی عمق لازم را ندارد، که این موضوع ممکن است برای تماشاگران امروزی کمی ناامیدکننده باشد.

دانی براسکو (Donnie Brasco)

دانی براسکو یک درام گانگستری تأثیرگذار و مبتنی بر یک داستان واقعی است که در دهه 90 ساخته شده است. این فیلم نشان‌دهنده آشفتگی درونی و دردناک شخصیت‌ها است و به عمق جنایات می‌پردازد. داستان فیلم درباره جوزف پیستون با بازی جانی دپ است، یک مامور مخفی اف‌بی‌آی که با نام مستعار دانی براسکو، در دهه 1970، به خانواده جنایتکاران بونانو نفوذ می‌کند. در مسیر مأموریت، دانی با لفتی روجیرو، نقش‌آفرینی آل پاچینو، یک قاتل مافیایی قدیمی، ارتباط برقرار می‌کند. هرچه دانی بیشتر در دنیای مافیا غوطه‌ور می‌شود، مرز بین او و جنایتکاران کم‌رنگ‌تر می‌شود و خطر رد کردن این مرز برایش احساس می‌شود.

این فیلم اغلب به‌عنوان یکی از آثار ماندگار و برجسته در ژانر گانگستری شناخته می‌شود، چرا که داستانی قدرتمند و منحصر به فرد را از دید یک مامور مخفی روایت می‌کند که بیش‌از حد در زندگی مافیا غرق شده است. تعامل و شیمی بین جانی دپ و آل پاچینو، که تبدیل به زوجی افسانه‌ای در دنیای گانگستری شده‌اند، یکی از نقاط قوت فیلم است. با این حال، یکی از دلایلی که ممکن است این اثر به عنوان یک فیلم کامل در ژانر گانگستری شناخته نشود، تکیه بیش‌از حد بر کلیشه‌ها و قالب‌های مرسوم این ژانر است.

8. راهی به تباهی (Road to Perdition)

راهی به تباهی (Road to Perdition)

راهی به تباهی یک تریلر جنایی تاثیرگذار است که به عمق زندگی یک گانگستر وارد می‌شود و به بررسی دغدغه‌ها و دردهای روانی این شخصیت‌ها می‌پردازد. این فیلم به عنوان یک مطالعه جامع درباره چرخه و پیامدهای خشونت عمل می‌کند. داستان در دوران رکود بزرگ سال 1931 رخ می‌دهد و مایک سالیوان، با نقش‌آفرینی تام هنکس، مردی تبه‌کار و قاتل را دنبال می‌کند. پس از آنکه پسر بی‌گناه مایکل شاهد یک قتل می‌شود، آن‌ها مجبور به فرار می‌گردند. مایک در حالی که در پی نجات پسرش از سرنوشت نامطلوب است، برای انتقام از کسانی که او را به این وضعیت کشانده‌اند و به او ظلم کرده‌اند، هر اقدامی انجام می‌دهد. راهی به تباهی، که یکی از آثار کم‌توجه شده در این ژانر است، یکی از تاثیرگذارترین و غیرمنتظره‌ترین برداشت‌ها از یک داستان مافیایی کلاسیک است که رابطه میان یک پدر و پسر را با نگاهی عمیق و مطابق با ژانر نشان می‌دهد. تنها عاملی که مانع تبدیل این فیلم به یک درس‌آموز در این ژانر می‌شود، اجراهای ناپسند است که در نهایت تمرکز تماشاگر را از داستان هوشمندانه آن منحرف می‌کند.

قول‌های شرقی (Eastern Promises) 3

با وجود آنکه دیوید کراننبرگ بیشتر به خاطر کارهایش در حوزه فیلم‌های ترسناک و جسمی شناخته می‌شود، و به‌نوعی مخترع این ژانر محسوب می‌شود، توانسته است در فیلم گانگستری «قول‌های شرقی» نشان دهد که در ژانرهای دیگر نیز مهارت دارد. این فیلم داستان یک نوجوان روسی را روایت می‌کند که در حین زایمان در لندن جان می‌بازد و سرنخ‌هایی از خود بر جای می‌گذارد که می‌تواند به ارتباط این کودک با یک باند جنایتکار روسی و تجاوز جنسی علیه او کمک کند. در این میان، آنا، ماما با بازی نایومی واتس، تلاش می‌کند تکه‌های پازل را کنار هم قرار دهد و گروه جنایتکار قدرتمند روسی را متوقف کند، اما در این راه با تهدیدهای مرگبار و خطرات غیرقابل حل مواجه می‌شود. شیوه روایت و ساختار داستان «قول‌های شرقی» برخلاف دیگر فیلم‌های گانگستری است و بلافاصله تماشاگر را به دنیای پرتنش و جذاب خود جذب می‌کند. دو سوم ابتدایی فیلم به طور کامل بر مفروضات و مفاهیم مطرح شده تمرکز دارد، با اجرای‌های بسیار درگیرکننده، تنش بالا، و چیدمان هوشمندانه قطعات معما. اما متأسفانه، یک سوم پایانی فیلم در توانایی خود برای پایان‌بندی و جمع‌بندی داستان ضعیف است و نتوانسته است به شکل استادانه‌ای خطوط داستانی را به نتیجه برساند.

محرمانه لس‌آنجلس (L.A. Confidential)

محرمانه لس‌آنجلس، فیلمی است با نگاهی خیره‌کننده و نوآر به لایه‌های پنهان و تاریک جنایت در شهر لس‌آنجلس. این اثر از دهه ۹۰ یکی از تریلرهای جنایی تاثیرگذار و جریان‌ساز است که نقش مهمی در شکل‌گیری و توسعه ژانر گانگستری ایفا کرده‌است. داستان حول سه کارآگاه می‌چرخد که در دنیای فاسد و بی‌رحم نیروی پلیس لس‌آنجلس فعالیت می‌کنند و هر کدام با رویکردهای متفاوتی تلاش می‌کنند تا توطئه‌ای مربوط به قتل گروهی را کشف کنند. این فیلم به عنوان یک اثر مهم در بررسی سیستم‌های پلیسی شناخته می‌شود و سبک و لحن خاص خود را دارد که تماشاگران را وادار می‌کند به تفکر و حدس زدن درباره جزئیات داستان. تصویری درخشان از فساد و بی‌اعتمادی درون ساختارهای قدرت، همچنان در دوران مدرن فیلم‌سازی جذاب و شگفت‌انگیز باقی مانده است. اما مشکل اصلی این فیلم، همانند بسیاری دیگر از آثار پرهرج‌ومرج گانگستری، این است که روند رویدادها ممکن است برای تماشاگر بی‌معنی به نظر برسد، زیرا در پایان، بخش‌هایی از داستان به شکل کامل حل نمی‌شوند و جای خالی‌هایی باقی می‌ماند.

در ادامه، به فیلم «در بارانداز» می‌پردازیم که قبل از درخشش مارلون براندو در نقش دون ویتو کورلیونه در فیلم پدرخوانده، یکی از آثار شاخص و برنده جایزه اسکار بهترین فیلم است. در این فیلم، براندو نقش تری مالوی، مرد جوانی که رویای مراقبت از کبوترها را در سر می‌پروراند، اما درگیر فعالیت‌های غیرقانونی و فسادآمیز برای رییس فاسدش می‌شود، را ایفا می‌کند. پس از مشاهده قتل یکی از اعضای باند، تری احساس مسئولیت می‌کند و با خواهر مقتول رابطه‌ای برقرار می‌سازد و سعی دارد اطلاعاتی جمع‌آوری کند که بتواند فساد در بارانداز را ریشه‌کن کند. بازی براندو در این نقش، بار دیگر توانایی‌های بی‌نظیر او در هنر بازیگری را به نمایش می‌گذارد و شخصیت شکست‌خورده و در جست‌وجوی پناه را با لایه‌های عمیق و قابل تأمل ارائه می‌دهد. این اجرای بی‌نظیر، همراه با کارگردانی تاثیرگذار الیا کازان، منجر به موفقیت چشمگیر فیلم و تحسین منتقدان شد. «در بارانداز» برنده هشت جایزه اسکار شده و به یکی از نمادهای فرهنگی آمریکا تبدیل گشته است. هرچند بازی افسانه‌ای براندو، بر سایر دستاوردهای فیلم سایه افکنده است، اما این اثر همچنان یکی از پیشگامان ژانر جنایی و گانگستری محسوب می‌شود.

محله چینی‌ها (Chinatown)

محله چینی‌ها یکی از برجسته‌ترین و محبوب‌ترین فیلم‌های ژانر نوآر در تاریخ سینما است. این اثر درباره شخصی به نام جیک گیتس با بازی درخشان جک نیکلسون است، که توسط زنی زیبا استخدام می‌شود تا درباره خیانت شوهرش تحقیق کند. آنچه در ابتدا به نظر یک پرونده معمولی می‌آمد، به سرعت جیک را درگیر شبکه‌ای پیچیده از رسوایی‌های شخصی و سیاسی بی‌پایان می‌کند. فیلمنامه هوشمندانه این فیلم که نقش مهمی در ماندگاری آن در تاریخ سینما ایفا کرده، اغلب به‌عنوان یکی از بهترین آثار نوآر و یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌ها شناخته می‌شود. با این حال، می‌توان ادعا کرد که محله چینی‌ها بیشتر به عنوان یک اثر معمایی نوآر عمل می‌کند تا یک فیلم گانگستری. با وجود این، این فیلم همچنان یک شاهکار سینمای آمریکا است که بارها مورد تقلید قرار گرفته، اما هرگز تکرار نشده است.

3. مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)

مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)

مظنونین همیشگی نمادی برجسته از سینمای گانگستری در دهه ۹۰ است و یکی از پایان‌های تاریخ سینما را به شکل بی‌نظیر و تاثیرگذاری به تصویر می‌کشد. این فیلم اغلب به عنوان یکی از بهترین آثار در تاریخ سینما شناخته می‌شود. داستان درباره وربال کیتس، با بازی کوین اسپیسی، است که سعی دارد ماموران فدرال اطراف خود را قانع کند که سرقتی که او و گروهی از جنایتکاران انجام داده‌اند، توسط افسانه دنیای جنایت، کایزر شوزه، به آنها تحمیل شده است. هر چه داستان پیش می‌رود، ابعاد خطرناک شخصیت کایزر شوزه بیشتر آشکار می‌شود و دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت. تاثیر مظنونین همیشگی بر ژانر معمایی و جنایی را نمی‌توان نادیده گرفت، زیرا این فیلم دوباره تعریف‌کننده و تحول‌آفرین در ساختار و ریتم این نوع فیلم‌ها بوده است. بسیاری از فیلم‌های پس از آن در دهه‌های بعد، تحت تاثیر این اثر قرار گرفته‌اند. مظنونین همیشگی یکی از کامل‌ترین و بی‌نقص‌ترین فیلم‌های گانگستری است که هیچ نقصی در آن دیده نمی‌شود.

---

نفرت (La Haine)

نفرت (La Haine)

اگرچه اغلب افراد بر این باورند که بهترین و محبوب‌ترین فیلم‌های ژانر گانگستری عمدتاً برای مخاطبان آمریکایی و بخش خاصی از جامعه جهانی ساخته شده‌اند، اما نفرت نمونه‌ای است که این تصور را زیر سوال می‌برد. این فیلم نشان می‌دهد که فیلم‌های گانگستری بین‌المللی نیز می‌توانند به همان اندازه جذاب و اثرگذار باشند. نفرت، ساخته کشور فرانسه، داستان سه جوان بزهکار را روایت می‌کند که پس از یک شب آشوب در حومه پاریس، دچار اضطراب و آشفتگی می‌شوند، زیرا یکی از آن‌ها با پلیس درگیر شده و مجروح می‌شود. اما ماجراهای این سه نفر به اینجا ختم نمی‌شود، چرا که یکی از آن‌ها به سلاح گرم غیرمجاز دست پیدا می‌کند. این اثر هنری قدرتمند و برجسته، با تصاویر سیاه‌وسفید و شخصیت‌های ملموس، همچنان در دنیای امروز قابل‌درک است، همان‌طور که 30 سال پیش بود. دیالوگ‌های نفرت در سینما ماندگار شده‌اند و خود فیلم در فهرست 100 فیلم برتر جهان در نشریه امپایر جای گرفته است. ابتدا تماشاگر نیاز دارد کمی صبر کند تا ارتباط برقرار شود، اما زمانی که داستان به خوبی پیش می‌رود و همه عناصر کنار هم قرار می‌گیرند، دیدن آن سخت است که از آن چشم‌پوشی شود.

1. مرد ایرلندی (The Irishman)

مرد ایرلندی (The Irishman)

مارتین اسکورسیزی یکی از بزرگ‌ترین استادان ژانر گانگستری است که در طول سال‌ها با خلق آثار بی‌نظیری همچون "رفقای خوب" و "کازینو" جایگاه ویژه‌ای در سینما یافته است. فیلم "مرد ایرلندی" به عنوان بازگشتی باشکوه از سوی این کارگردان برجسته، نشان‌دهنده پیروزی بزرگ در عرصه سینما محسوب می‌شود. در این اثر، جمعی از چهره‌های سرشناس سینما گرد هم آمده‌اند تا داستان فرانک شیرن، قاتل و جنایتکار شناخته‌شده، را با بازی رابرت دنیرو روایت کنند. شیرن در این فیلم با چالش‌های دردناک و سختی‌های حرفه‌اش روبرو می‌شود و رابطه‌ای پیچیده با رهبر قدرتمندی به نام جیمی هوفا، با نقش‌آفرینی آل پاچینو، برقرار می‌کند.

از لحاظ تولید، داستان و نحوه اجرا، "مرد ایرلندی" بازگشتی باشکوه به دوران طلایی فیلم‌های گانگستری اسکورسیزی است که با ظرافت و عناصر کلاسیک این ژانر هم‌راستا است. اگرچه این فیلم در فهرست بی‌نقص‌ترین آثار گانگستری جای دارد، اما یک نقص قابل‌توجه دارد که برخی منتقدان آن را نکته‌ای مثبت می‌دانند. این مسئله، مانع از آن می‌شود که "مرد ایرلندی" به عنوان یک شاهکار کامل شناخته شود. به دلیل کهولت سن بازیگران، این فیلم با استفاده از فناوری‌های پیشرفته‌ای تلاش می‌کند نشانه‌های پیری شخصیت‌ها را محو کند، هرچند که نتیجه این فناوری گاهی منسجم و گاهی نامنظم است. این موضوع، برخی از مخاطبان را راضی نمی‌کند و در نتیجه، "مرد ایرلندی" هرچند اثر برجسته‌ای است، اما از بی‌نقص بودن فاصله دارد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها