کد خبر: 50612

سیامک انصاری و طناز هادیان از عشق، هنر و خانواده صحبت کردند

سیامک انصاری و طناز هادیان در گفت‌وگو با عشق، ازدواج و هنرهای قدیمی؛ از تاجر فرش تا ساخت پچ‌ورک و آینده خانواده

گفت‌وگو با سیامک انصاری و طناز هادیان درباره عشق، هنر، ازدواج، فعالیت‌های هنری و زندگی در کنار شهرت و آینده خانواده در فضای نوستالژیک گالری زوج.

سیامک انصاری و طناز هادیان در گفت‌وگو با عشق، ازدواج و هنرهای قدیمی؛ از تاجر فرش تا ساخت پچ‌ورک و آینده خانواده

این فرد که اهل مصاحبه‌گری نیست، شاید چند بار با خودش کلنجار رفته تا قانع شود در یک گفت‌وگوی خانوادگی شرکت کند؛ چیزی که قبلاً شاید برایش خوشایند نبوده است... هر چه باشد، او سیامک انصاری است؛ چهره‌ای شناخته‌شده در طنزهای مهران مدیری، با اخلاق و رفتارهای خاص خودش.

این مصاحبه در گالری این زوج در میان چوب‌های قدیمی، آینه‌های نقاشی‌شده و طرح‌های نوستالژیک انجام شد؛ جایی که می‌شد درباره نقش، فرش و شاید کمی عشق صحبت کرد. عشقی واقعی و بدون بزرگ‌نمایی، که یک سال پس از شروع زندگی مشترک و همکاری شکل گرفته است.

برخی افراد شغلشان ازدواج است

آقای انصاری، چند سالت است؟

43 سال

چرا اینقدر دیر به فکر ازدواج افتادی؟

سیامک: ازدواج به فکر کردن مرتبط نیست؛ بلکه اتفاقی است که ممکن است در هر سنی رخ دهد. من فکر نمی‌کنم کسی برنامه‌ریزی خاصی برای ازدواج داشته باشد، مگر آن‌هایی که شغل‌شان ازدواج است (می‌خندد).

ولی در هر صورت، هر کسی زمانی در ذهن دارد که تصمیم بگیرد زود یا دیر ازدواج کند.

من هیچ زمان‌بندی مشخصی نداشتم. بعد از ازدواجم، به این باور رسیدم که باید به سرنوشت اعتماد کرد؛ اینکه باید زمانش برسد و این اتفاق بیفتد، باور من شده است. به خدا!

ماجرای آشنایی و ازدواجتان را برایمان بگویید؛ این سؤال طبیعی است در این نوع مصاحبه‌ها.

طناز: سیامک، دوست یکی از آشنایان خانوادگی ما بود. ما چند بار همدیگر را دیده بودیم. من هم مثل او، برنامه‌ریزی برای ازدواج نداشتم. به نظر من، ازدواج یک حس است؛ باید در درون فرد شکل بگیرد. زندگی مشترک هم حس مسئولیت و هم علاقه است؛ مجموعه‌ای از وظایف و احساساتی که باید پذیرفته شوند.

به آرامش رسیدم

مدت زمان از ازدواجتان گذشته است؟

یک سال

این یک سال چگونه گذشت؟

طناز: خیلی خوب، عالی. سیامک آدم سخت و پیچیده‌ای نیست. می‌شود با او احساس شادی کرد. او همه آدم‌ها را درک می‌کند، مسئولیت‌پذیر است. در واقع، آن چیزهایی که در زندگی دنبالش بودم، در سیامک پیدا کردم. البته همه چیز بی‌عیب و نقص نیست، اما در مجموع به هدف‌هایی که داشتم، رسیدم. در همه شرایط همراه من است و این برای من لذت‌بخش است.

این نظرات را قبول داری؟

سیامک: بله (می‌خندد).

در مورد تو، چه چیز خاصی در این ازدواج دیدی؟

سیامک: ما در همه زمینه‌ها به تفاهم رسیده‌ایم و این برای من خیلی مهم است. در زندگی مشترک، آرامش و درک متقابل نقش کلیدی دارند. این تفاهم، بزرگ‌ترین دستاورد زندگی ما است.

همان‌طور که همسرت گفت، تو خیلی آدم سختی به نظر نمی‌رسی، درسته؟

سیامک: نه، من اینطور نیستم. بعضی از دوستان می‌گویند من بداخلاقم، اما فکر می‌کنم آنها شوخی می‌کنند چون واقعاً بداخلاق نیستم.

طناز: اخلاق‌های بد داری... اما بداخلاق نیستی (می‌خندد).

متولد چه ماهی هستی؟

سیامک: مرداد

می‌گویند مردادی‌ها، وقتی عصبانی می‌شوند، می‌توانند توفان به راه بیندازند؛ در این مورد چه نظری داری؟

سیامک: من به طالع‌بینی اعتقاد ندارم. شاید قبلاً اینطور بودم، اما حالا یاد گرفته‌ام عصبانیتم را کنترل کنم.

شنیده‌ام که ماه مرداد نماد شیر است؛ نماد سلطان و این چیزها...

من و امیر ژوله (نویسنده «ویلای من») هر دو مردادی هستیم، با فاصله ۱۲ سال، و هر دو سال میمون به دنیا آمده‌ایم. امیر خیلی به طالع‌بینی اعتقاد دارد، اما من واقعاً نمی‌دانم تفاوت بین متولد مرداد و خرداد چیست؛ البته ژوله همیشه این مسائل را با من مرور می‌کند.

چرا ما همدیگر را درک می‌کنیم

به نظر سیامک، یک تجرد ذهنی و درون کودکانه دارد؛ کنار آمدن با این مسئله سخت نیست، درسته؟

طناز: این موضوع در هر دوی ما وجود دارد، شاید به همین دلیل است که همدیگر را درک می‌کنیم.

سیامک، تو معمولاً از اتفاقات هیجان‌زده می‌شوی. آیا ماجرای ازدواج هم در همین راستا بوده است؟

سیامک: قبول مسئولیت، همراه با دلهره و هیجان است؛ جدا شدن از زندگی قبلی و شروع یک زندگی جدید، هیجان خاص خودش را دارد. مهم‌تر از همه، نمی‌دانید چه اتفاقی قرار است بیفتد؛ این بی‌خبری، خود به خود، جذابیت دارد.

طناز: هر کسی در ذهنش سرنوشت خوبی دارد، اما جزئیات آن را نمی‌داند. همین نبودن جزئیات، هیجان را افزایش می‌دهد.

وقتی موضوع ازدواج برایتان جدی شد، آیا با شخصیت واقعی سیامک روبه‌رو شدی یا کسی که بازیگر و مشهور است؟

طناز: واقعیت او با سیامک تلویزیونی تفاوتی ندارد. او تحت تأثیر شهرت قرار نمی‌گیرد؛ خودش است، همان‌طور که می‌بینید. قبل از ازدواج، نگران این موضوع بودم که ممکن است شغلش روی زندگی‌مان تأثیر بگذارد، اما اصلاً این‌طور نیست. زندگی با یک بازیگر، شاید برای همه خوشایند نباشد، مخصوصاً اگر یکی از طرفین معروف باشد، اما سیامک کسی است که تحت تأثیر محبوبیتش قرار نمی‌گیرد و سبک زندگی‌اش اینطور است که ما توانستیم زندگی مشترک‌مان را ادامه دهیم.

سیامک: بعد از ۱۸ سال کار، هنوز فکر نمی‌کنم بازیگری شغل من باشد. برای من، بازیگری کاری است که انجام می‌دهم، ولی فکر نمی‌کنم این حرفه، شغل ثابت و پایدار باشد.

اهل حساب و کتاب نیستیم

شاید یکی از دلایل طولانی بودن همکاری‌ات با مهران مدیری و عدم عوض کردن گروه، همین احتیاط است.

سیامک: این نشان نمی‌دهد من آدم ریسک‌پذیری نیستم. بلکه بیشتر به موفقیت فکر می‌کنم. ده سال است با هم کار می‌کنیم و موفق بوده‌ایم؛ چرا عوضش کنم؟

حساب و کتاب و مدیریت مالی خانواده‌تان چگونه است؟

طناز: زندگی ما حساب و کتاب ندارد. نه من اهل کنترل هستم، نه سیامک. در واقع، هیچ‌کدام‌مان اهل دو دو تا چهار تا نیستیم. باید از زندگی لذت برد، البته بی‌خیال ولخرجی‌های بی‌مورد نیستیم، اما اگر دلمان خواست، کاری انجام می‌دهیم و از آن دریغ نمی‌کنیم. نقشه‌کشی هم نمی‌کنیم؛ رؤیاهای خودمان را داریم، ولی زندگی‌مان را متوقف نمی‌کنیم.

فقط پلی استیشن

آیا هنوز عادت داری با بازی‌های کامپیوتری سرگرم شوی؟

سیامک: همسرم هم همین عادت را دارد، حتی شاید بیشتر از من.

پس، تو خال‌خال کردی!

سیامک: خوشحالم که در مورد بازی‌های کامپیوتری و با هم تفاهم داریم.

مسابقه هم می‌دهید؟

طناز: نه، هر کسی با کامپیوتر خودش بازی می‌کند.

خیلی خوب است که علاقه‌مان مشترک است؛ البته در فیلم دیدن تفاهم داریم، ولی با سلیقه‌های مختلف.

این اختلاف سلیقه چیست؟

طناز: سیامک فیلم علمی‌تخیلی دوست دارد، من اما ملودرام.

آخرین فیلم اکشنی که دیدی چه بود؟

سیامک: «اسکای فال». همچنین، از دیدن «جانگوی رهاشده» ساخته تارانتینو هم لذت بردیم. تارانتینو همیشه می‌تواند آدم را متعجب کند.

گاهی هم کار قبول می‌کنم، حتی در زمان بیماری

آیا وقت کافی برای فیلم دیدن یا استراحت دارید یا درگیر کار هستید؟

سیامک: در این ۱۲ سال، کار شبانه نداشتیم. معمولاً از ۱۰-۱۱ صبح شروع می‌شود و تا ۸-۹ شب ادامه دارد.

فقط با مهران کار می‌کنی؟

سیامک: وقتی با مهران کار می‌کنم، پروژه دیگری نمی‌پذیرم. گاهی هم تئاتر گروه سایه را قبول می‌کنم، آن هم به خاطر مسئولیت در گروه خودمان، با بازیگرانی مانند حداد ارجمند، رشیدی، فرشادجو و پناهی‌ها.

پس، شب‌کار نیستید؟

سیامک: در سه، چهار ماه اول ازدواج، نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» داشتیم، در پنج‌شنبه و جمعه‌ها، چند اجرای شبانه داشتیم و من تا ساعت یک شب خانه نمی‌رفتم.

در هوای آلوده، بچه نمی‌خواهید؟

اولین بار که سیامک را دیدید، کجا بود؟

در خانه یکی از دوستان مشترکمان.

وقتی او را از تلویزیون دیدید، هرگز فکر نمی‌کردید روزی با او ازدواج کنید؟

طناز: اصلاً... (با خنده)

در آینده، به فکر سه‌نفره شدن هستید؟

سیامک: فعلاً به بچه‌دار شدن فکر نمی‌کنیم.

آیا علاقه‌مند به بچه‌دار شدن هستید، با توجه به شخصیت سیامک و علاقه‌تان به کاراکتر پدر؟

طناز: بچه‌دار شدن مسئولیت سنگینی است؛ باید با برنامه‌ریزی انجام شود.

در دنیا، سلبریتی‌ها درباره بچه‌دار شدن خیلی صحبت می‌کنند.

طناز: امکانات آنها با شرایط ما متفاوت است. در هوای آلوده، بچه‌دار شدن مناسب نیست، اما اگر شرایط مناسب باشد، بچه‌دار شدن بسیار زیباست.

از آسیب‌های شغل بازیگری در امان هستید؟

سیامک: نمی‌توان گفت آسیب خاصی است. حتی پلیس یا آتش‌نشان هم شیفت شب دارند یا کار در پالایشگاه نفت، ممکن است یک ماه نتوانند خانه بروند... خدا را شکر، من در این سال‌ها ساعت کاری منظمی داشتم و درگیر مشکلاتی که گفتید نبودم.

طناز: هر کسی شریک زندگی‌اش را انتخاب می‌کند، باید این شرایط را بپذیرد؛ ساعت کاری نامنظم نباید مشکل‌ساز باشد، چون طرف با آگاهی وارد شده است و باید بتواند بعداً هم آن را تحمل کند.

تحصیلاتتان چیست؟

طناز: دو مدرک دارم؛ لیسانس معماری داخلی و معادل لیسانس برنامه‌نویسی کامپیوتر.

علاقه‌تان به معماری داخلی است؟

طناز: بله.

اصلاً اهل کجا هستید و در کدام منطقه بزرگ شده‌اید؟

طناز: تهران، در منطقه دیباجی و دروس.

شما؟

سیامک: من بچه خیابان بهار شیراز هستم.

شاید باید تاجر فرش می‌شدم

قبل از وارد شدن به دنیای بازیگری، چه کار می‌کردی؟

سیامک: خیلی وقت‌ها با پدرم کار می‌کردم. کار در زمینه فرش و گلیم، همیشه برایم جالب بوده است. حالا هم این کار را ادامه می‌دهم. در دوران تحصیل، کمک پدرم می‌کردم، اما نه به عنوان شغل اصلی. کسانی که پدرشان در بازار تهران فعالیت دارد، معمولاً در این حوزه کار کرده‌اند؛ بعضی‌ها ادامه دادند، بعضی‌ها مسیرهای دیگر را در پیش گرفتند. این رفت و آمدها، شناخت خوبی از صنعت فرش به من داد.

آیا علاقه‌تان به معماری داخلی در تصمیم‌گیری برای ازدواج تأثیر داشت؟

سیامک: نه، بعد از ازدواج، همسرم توجه مرا به معماری داخلی جلب کرد. من کار خودم را داشتم و به چیز دیگری فکر نمی‌کردم. تلاش و پشتکار او باعث شد گالری‌ای راه‌اندازی کنیم و لوازم قدیمی جمع‌آوری کنیم و برای فروش بگذاریم. یکی از دوستان قدیمی من، محسن موسوی، که در این حوزه فعالیت می‌کند، پیشنهاد این کار را داد و ما با هم این مسیر را آغاز کردیم. کمک ایشان، نقش اصلی در شروع تولید و فروش «پچ‌ورک»ها داشت.

در مورد پچ‌ورک برایمان توضیح بده.

سیامک: بازیابی تکه‌های فرش‌های پوسیده، که به نظر می‌رسید دیگر فایده‌ای نداشته باشند. این تکه‌ها کنار هم دوخته می‌شوند و پشت آن چسب زده می‌شود. در واقع، قطعه‌ای از نبوک است که شیرازه‌کاری شده و برای فروش آماده می‌شود. فعلاً به صورت کارگاهی این کار را انجام می‌دهیم، چون کار صنعتی روی آن دشوار است. نکته جالب این است که پچ‌ورک‌ها کنار وسایل قدیمی، خودشان را نشان می‌دهند و هدف اولیه‌مان نبوده است که اینها را با هم بفروشیم؛ بلکه این‌ها بر اساس علاقه همسرم به لوازم قدیمی، مانند مبلمان و تابلوهای قدیمی، شکل گرفتند.

ایده اولیه این کار از کجا آمد؟

طناز: من چهار سال در حوزه معماری داخلی فعالیت کردم. هر وقت می‌رفتم برای خرید وسایل، نمی‌فهمیدم چرا باید همه چیز چینی یا آمریکایی باشد. این کار را شروع کردیم تا از وسایل قدیمی در خانه‌هایمان استفاده کنیم و اصالت ببخشیم. دوست دارم در آینده، کارگاهی راه‌اندازی کنم که در سال آینده حتماً این کار انجام شود. در حال حاضر، در مرحله آزمون و خطا هستیم.

سیامک، چقدر در این مسیر کمک کردی؟

طناز: من و سیامک با هم این کار را شروع کردیم و در کنار هم حرکت می‌کنیم. او برای این کار انرژی گذاشت، من هم. شروع کار با من بود چون سیامک آدم صبوری است و دوست دارد همه چیز را حساب شده بررسی کند، اما من عجول هستم. او همه جوانب را می‌سنجد و بعد شروع می‌کند، در حالی که من سریع‌تر عمل می‌کنم.

چقدر چهره شناخته‌شده سیامک توانست در جمع‌آوری مجموعه کمک کند؟

طناز: این موضوع خیلی تأثیر نداشت. ما از اعتبار و شهرت سیامک استفاده نکردیم. روند کار مشخص بود و هر کسی باید این مراحل را طی می‌کرد.

سیامک: شاید چهره بودن من بتواند روند دیده شدن گالری را تسریع کند، اما ما این کار را به صورت ارگانیک پیش بردیم و بر اساس اعتبار خود عمل کردیم.

وسایل قدیمی، کاراکتر دارند

چگونه می‌توان کسی که هم به گرامافون علاقه دارد و هم به آی‌پد، را درک کرد؟

طناز: در وسایل قدیمی، کاراکتری وجود دارد که در وسایل جدید نیست. کاری که سیامک در پچ‌ورک انجام می‌دهد، تلفیقی است از هنر قدیمی و مدرن. تکه‌های فرش‌های قدیمی، با رنگ‌آمیزی، به کارهای جدید تبدیل می‌شوند و با دکوراسیون امروزی همخوانی دارند؛ مانند درهای قدیمی که به میز تبدیل شده‌اند. این گالری هنوز به آن سطح ایده‌آل نرسیده است، اما در مسیر است.

مفهوم کار شما این است که آثار قدیمی را به مدرن تبدیل کنید؟

طناز: بعضی وسایل نیاز به بازسازی دارند، آنها را بازسازی می‌کنیم و بعضی‌ها را هم تبدیل به وسایل مدرن‌تر می‌کنیم.

قیمت‌ها چطور است؟ آیا مردم تصور می‌کنند قیمت‌ها نجومی است؟

سیامک: اصلاً اینطور نیست. ممکن است کسی مبلمان چینی یا ترکی را به قیمت بالا بخرد، در حالی که قیمت وسایل ما مناسب است و اقشار متوسط می‌توانند خرید کنند.

آیا وضعیت اقتصادی روی فروش تأثیر گذاشته است؟

سیامک: بله. در حال حاضر، مردم بیشتر به خریدهای ضروری فکر می‌کنند و خرید این نوع وسایل در اولویت نیست. ما هم فروش داشته‌ایم، اما تورم و نوسانات اقتصادی تأثیرگذار بوده است.

چگونه شناخته شدی و مردم در خیابان تو را می‌شناسند؟

سیامک: آرام‌آرام، و از زمان سریال «هتل» در سال ۱۳۷۸، شناخته شدم.

اولین‌باری که در تلویزیون دیدید، چه فکر می‌کردید درباره‌اش؟

طناز: سریال «پاورچین» بود.

چرا نمی‌روید خارج از تهران برای آرامش؟

سیامک: فکر می‌کنم، خیلی از مردم تهران، دنبال آرامش نسبی هستند تا کمی از حجم صدا و آلودگی فاصله بگیرند. ما هم ناخودآگاه از خستگی ذهنی رنج می‌بریم که ناشی از آلودگی صوتی است؛ این خستگی، فقط به خاطر رانندگی و شنیدن صداهای مزاحم است. بنابراین، در خانه‌مان آرامش نسبی داریم.

طناز: خیلی وقت‌ها آرزو می‌کردم بتوانیم به جایی نزدیک تهران نقل مکان کنیم، اما عادت کرده‌ایم با امکانات تهران کنار بیاییم.

ما تیم هستیم، ستاره نمی‌خواهیم

رفتارهای سلبریتی‌ها را نمی‌پسندی؟ یا الگو ندارید؟

سیامک: نمی‌دانم، الگوی خاصی در مملکت ما برای رفتار سلبریتی وجود دارد؟ خیلی‌ها خودشان را می‌گیرند، طبیعی است. بعضی‌ها برای جلوگیری از حاشیه، گارد می‌گیرند یا سپری می‌سازند که خودش، تبدیل به حاشیه می‌شود. در نهایت، رفتارهایشان تبدیل به حاشیه می‌شود، نه اینکه عاشق حاشیه باشند.

شهرت، تبعاتی دارد؛ مثل نگاه از بالا به پایین یا مورد توجه قرار گرفتن. شاید من چنین مشکلاتی نداشته باشم، اما این غرور، ناخودآگاه، برای خیلی‌ها به وجود می‌آید.

سیامک: اعتمادبه‌نفس با غرور متفاوت است. کسی ممکن است احساس کند، کارش را خوب انجام داده و این باعث افتخار است، اما برتری‌جویی، حس برتری می‌دهد، که من درک نمی‌کنم. فرهنگ ایرانی، ما را از این نوع رفتارها منع می‌کند.

در کنار هم عکس نمی‌گیرید؟

سیامک: ما تیم هستیم، ۱۲ سال است در گروه مهران مدیری کار می‌کنیم، و کسی ستاره نیست.

برخی از همکاران شما جدا شده‌اند، مثل شفیعی‌جم و رضویان، چرا؟

سیامک: گروه ما ستاره نمی‌خواهد. مردم، بازیگرها را ستاره می‌کنند. من هر کسی را در شرایط خودش می‌سنجم و به راهی که در پیش داریم، فکر می‌کنم. همه ما، روزی بازنشسته می‌شویم؛ باید رفتار کنیم که در آینده، چند نفر به احتراممان پاسخ سلام بدهند. من آدم دوراندیش نیستم، ولی به آینده فکر می‌کنم.

در هنر و بازیگری علاقه‌مند نیستید؟

طناز: نه، من روی بازیگری تمرکز ندارم. هنر را دوست دارم، ولی تماشاچی بودن را ترجیح می‌دهم.

کدام کار سیامک را بیشتر دوست داشتی؟

طناز: «پاورچین» را. شخصیت او در آن سریال، بامزه بود.

نقش سیامک در «ویلای من» را دوست داری؟

طناز: خیلی زیاد. شخصیت او، یک کاراکتر قالاق مظلوم است.

سیامک: نقش من، یک کاراکتر قالاق مظلوم است.

طناز: صدای بسیار جذابی دارد.

نقش او نسبت به کارهای قبلی، کوتاه‌تر است؟

سیامک: ولی در آینده، اتفاقات جذابی برای کاراکترها رخ می‌دهد. حضور هادی کاظمی و عارف لرستانی، به جذابیت داستان کمک می‌کند.

کارهای سیامک را دنبال می‌کنی؟

طناز: «قهوه تلخ»، قسمت‌هایی از «شب‌های برره» و «مرد هزارچهره» را دیده‌ام.

در «ویلای من»، اعتمادسازی شکل گرفته است

پروژه «ویلای من» چه زمانی به پایان می‌رسد؟

سیامک: تا اواسط خرداد

وضعیت مالی پروژه چگونه است؟

سیامک: چون خصوصی ساخته می‌شود، مشکل مالی نداریم.

مهران مدیری گفته اگر «ویلای من» موفق نشود، شاید آخرین کار گروه باشد.

سیامک: خدا را شکر، وضعیت خوب است. جایزه اول «ویلای من» تحویل داده شد. اعتمادسازی اولیه انجام شده است؛ شرکت گلرنگ، با تمام وجود، به تعهداتش عمل کرده است.

فکر می‌کنی، «قهوه تلخ» تمام نمی‌شود؟

سیامک: من اصلاً دوست ندارم به این فکر کنم که «قهوه تلخ» به پایان می‌رسد یا نه.

از جوایز هم سوال می‌کنند؟

سیامک: ما که در «قهوه تلخ» بازی می‌کردیم، نباید جایزه بگیریم. من در آن پروژه، شریک نبودم. نمی‌دانم، چه اتفاقی افتاده است.

خودت هم نمی‌دانی چرا قسمت آخر ضبط نشد؟

سیامک: حقیقتاً، هیچ دلیل منطقی ندارم. فقط، یک هفته به پایان پروژه مانده بود.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار