کد خبر: 47883

نقش بی‌نظیر طراحی لباس در شخصیت‌پردازی فیلم پیرپسر

از تاریکی تا حقیقت؛ نقش بی‌نظیر طراحی لباس در شخصیت‌پردازی فیلم پیرپسر

بررسی نقش طراحی لباس در شخصیت‌پردازی فیلم پیرپسر و تأثیر آن بر جذابیت و باورپذیری کاراکترها در سینمای ایران.

از تاریکی تا حقیقت؛ نقش بی‌نظیر طراحی لباس در شخصیت‌پردازی فیلم پیرپسر

این اثر در حوزه فرهنگ و سینما قرار می‌گیرد و از موسیقی به‌عنوان ابزاری مؤثر در روایت داستان بهره‌مند است. به همین دلیل، توانسته است با تمامی اقشار و گروه‌های مختلف مخاطبان ارتباط برقرار کند و پیام خود را به شیوه‌های متنوع به گوش هر فرد برساند. استایل بازیگران، طراحی گریم و صحنه‌آرایی نیز از نقاط قوت آن محسوب می‌شود. مجدداً با مرور این فیلم، درمی‌یابیم که نقش طراحی لباس و استایلینگ در حوزه سینما و تصویر چقدر حیاتی و تأثیرگذار است. در ادامه، نگاهی خواهیم داشت به استایل شخصیت‌های مختلف این اثر، که به‌نظر می‌رسد در شبکه‌های اجتماعی نیز به نمایش گذاشته شده است.

حسن پور شیرازی

غلام باستانی نقش پدر خانواده‌ای ناپایدار و در حال فروپاشی را بر عهده دارد، خانواده‌ای که ممکن است هر لحظه از هم بپاشد و اعضایش زیر بار سنگین مشکلات دفن شوند. او تمام غرایز حیوانی را که در انسان متبلور می‌شود، به نمایش می‌گذارد؛ از شهوت و تنبلی گرفته تا خشم و سایر غریزه‌ها. خوشبختانه، لباس‌های او نیز به خوبی نقش او را تقویت می‌کنند. غلام همواره لباس‌های کثیف و گشاد بر تن دارد، لباس‌هایی که به رنگ لجن و سیاه هستند و از سر و روی او کثیفی و تیرگی می‌بارد. هرگز او را مرتّب و آراسته نمی‌بینیم؛ حتی زمانی که از خانه خارج می‌شود یا در مهمانی است، همچنان ظاهر یک توده گوشت بزرگ و کثیف را دارد که با رنگ‌های قهوه‌ای، لجنی، سیاه و طرح‌های گشاد همراه است. در یک صحنه، او اصرار دارد که کفش‌های پسر بزرگ‌تر یا همان پسر خوب، بازیگر حامد بهداد، را بپوشد. غلام از پسرش می‌خواهد کفش‌هایش را بدهد تا برای ملاقات با بانوی مورد علاقه‌اش، که در واقع عشق پسر نیز محسوب می‌شود، آماده شود. او قصد دارد پای خود را در کفش پسر بکند، شاید تا کمی از پستی و رذالتش کاسته شود و بتواند خود را در میان دیگران جای دهد، اما این آرزو محقق نمی‌شود و او نمی‌تواند و نمی‌خواهد خود را تغییر دهد.

لیلا حاتمی

حاتمی دیگر از مرزهای خوب‌بودن در بازی عبور کرده است. اکنون هر نقش که بر عهده می‌گیرد، حداقل نمره بیست را کسب می‌کند و تنها باید دید که ستاره‌ها و امتیازهای مثبت اضافی‌اش چه تعداد هستند. استایل او در فیلم «پیرپسر» نیز نقش مهمی در تقویت ایفای نقش صحیح‌تر ایفا کرده است. در سکانس اول حضور خود، با ظرافت بی‌نظیر زنانه ظاهر می‌شود. شاید نقطه عطف استایل او همان کفش‌های بنددار ظریف است که به پا دارد و دوربین در تأکید بر آن، کوتاهی نمی‌کند. در سکانس دیگری که لیلا در حال اسباب‌کشی به خانه‌ای مردانه و پر از تستسترون استیجاری است، مجدداً تأکید بر کفش‌های او دیده می‌شود؛ این‌بار کفش‌های بسته و مردانه که نمادهای زیادی را در بر دارند. حاتمی در این فیلم از لباس‌هایی بهره می‌برد که به ابعاد زنانه اندامش، طرح و زیبایی بیشتری می‌بخشند؛ مانند کت‌های کوتاه با یقه‌های طرحدار و شلوارهایی که خطوط پاها را کشیده‌تر و زیباتر نشان می‌دهند. او رنگ‌های مشکی و قرمز را در استایل خود فراوان به کار می‌برد، چرا که این دو رنگ نماد رمزآلود زنانه، جذابیت و زیبایی را همزمان به نمایش می‌گذارند.

حامد بهداد

حامد بهداد در نقش عنصر همیشه‌خوب و نیروی خیر داستان، استایلی بسیار ساده و معمولی دارد. او تی‌شرت‌های یقه‌گرد می‌پوشد، موهایش مرتب و به سبک بچه‌های مدرسه‌ای است و همواره آراسته ظاهر می‌شود. سادگی خاصی در ظاهر او دیده می‌شود؛ نه از اکسسوری‌های خاص استفاده می‌کند و نه به مدل مو یا رنگ‌های خاص توجه دارد. این سادگی نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت او ایفا می‌کند. رنگ‌های مورد استفاده‌اش نیز عمدتاً تیره و تار هستند، مانند مشکی، طوسی و قهوه‌ای، که نمادی از دنیای درگیر و راه‌گرفته‌اش است و راه خروج از آن را نمی‌بیند. در عین حال، رنگ‌های تیره استایل او کاملاً با لباس‌های چرکین غلام باستانی متفاوت است؛ لباس‌های غلام کثیف و زشت است، در حالی که استایل حامد بهداد دل‌چرکین و ساده است.

محمد ولی‌زادگان

محمد ولی‌زادگان یکی دیگر از بازیگران قابل توجه این اثر است که با حضور جذاب خود توانسته است جایگاه مناسبی در کنار بزرگان پیدا کند. او استایلی راحت و اسپرت دارد؛ در خانه شلوارک می‌پوشد و در مراسم مهمانی یا صحنه‌های بیرونی، لباس‌های کژوال و غیررسمی بر تن می‌کند. او شخصیتی است که زیاد سخت‌گیر نیست، اما تحت تأثیر سختی‌هایی قرار گرفته است که ناشی از حضور پدری مستبد و آزارگر در خانه است. لباس‌هایش اغلب نماد شادی یا امید نیستند، زیرا بیشتر از رنگ‌های خنثی مانند کرم و طوسی استفاده می‌کند و اکسسوری‌هایی دارد که با سن، سلیقه و سطح اجتماعی‌اش هم‌خوانی دارند. ولی‌زادگان فردی عادی است، با شلوار بگی، تی‌شرت‌های اسپرت و ظاهر معمولی؛ او در جست‌وجوی زندگی است، اما سرانجام مانند دیگر کاراکترها، قربانی مرگ در خانه تاریک و مرموز می‌شود.

سایر بازیگران

شخصیت‌های دیگر نیز استایل و طراحی لباس مناسبی دارند. به عنوان مثال، شخصیت‌هایی را تصور کنید که در پاتوق غلام حضور دارند و هم‌منقلی او محسوب می‌شوند. این افراد نیز با لباس‌هایی کثیف و بدرنگ، نماد چرک و کثافت وجودی خود را نشان می‌دهند که عمدتاً در طیف رنگ‌های خاکستری، قهوه‌ای و سیاه قرار دارند. موهای نامرتب، یقه‌های چرک و رنگ‌وروی زرد و ناپسند لباس‌هایشان، حالتی زشت و فرسوده به آن‌ها بخشیده است. در میان آن‌ها، غمخوار برجسته‌ترین حضور را دارد؛ دوست صمیمی غلام که صاحب سمساری است و شباهت زیادی به حسن پورشیرازی دارد. او در دل فروشگاه پر از کهنه‌جات و خاک‌گرفته، به‌عنوان نمادی از عتیقه‌ای است که به صورت استعاری در آنجا جای گرفته است.

در پایان

فیلم پیرپسر یک اثر موفق و پرفروش است که بسیاری از عناصر لازم برای ساخت یک فیلم درجه‌یک در آن رعایت شده است. یکی از این عناصر، طراحی لباس است که نقش مهمی در تقویت شخصیت‌ها ایفا می‌کند. چهره‌هایی که در این فیلم حضور دارند، با گریم و استایلی متناسب با شخصیت‌های فیلمنامه طراحی شده‌اند، به طوری که ضمن ایجاد باورپذیری و آشنایی، به خوبی احساسات و حرف‌های کاراکترها را منتقل می‌کنند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار