آبان و تاسیان زیر تیغ نقد؛ صدای زنان همچنان خاموش است
در نشست دانشگاه علامه، منتقدان غیبت نگاه مستقل زنانه و تکرار کلیشههای مردانه در سریالهای آبان و تاسیان را نقد کردند.

این مقاله به بررسی تصویر زنان در سریالهای «آبان» و «تاسیان» میپردازد و نقدی بر نحوه نمایش نقش و صدای زنانه در این آثار دارد.
زهرا اردکانی در نشست نقد و بررسی این سریالها، بر ظرافتهای زنانه در «تاسیان» تأکید کرد و گفت: هرچند زنان در داستان حضور پررنگی دارند، اما روایت همچنان از منظر مردانه است و صدای مستقل زنانه در آن دیده نمیشود. او به تفاوتهای ظریف در دکوپاژ و تمرکز زمانی بر شخصیتهای زن اشاره کرد و معتقد است روح زنانه کارگردان در تمام مجموعه مشهود است، اما در ساختار داستان، زنان نقش فعال و مستقل ندارند. شخصیتهای زن بیشتر واکنشگر هستند و کنش اصلی در دست مردان است، بنابراین صدای زنانه در روایت وجود ندارد.
اردکانی همچنین به دوره تاریخی سریال «تاسیان» اشاره کرد و آن را در برههای حساس در پیش از انقلاب اسلامی قرار میدهد، زمانی که جامعه در حال گذار و تغییر است. اما، در این سریال، چالشهای واقعی زنان آن دوران نشان داده نمیشود و تصویری «عافیتطلبانه» ارائه میدهد که خانوادههایی نزدیک به دربار و ساختارهای رسمی دارند و در مقابل، مشکلات زنان در طبقات پایینتر جامعه نادیده گرفته شده است. این کمتوجهی، فرصت روایت چالشهای واقعی زنان آن زمان را از دست داده است.
در بخش دیگری، اردکانی بر تاثیر نگاه مردسالارانه در روایتهای تلویزیونی و نمایش خانگی تأکید کرد و گفت: این نگاه، زن را تنها در نقش واکنشگر و تزئینکننده تصویر میکند و کنشگری واقعی برای زنان قائل نیست. او نمونههایی از شخصیتهای توانمند در سینما و تلویزیون را ذکر کرد که در پایان داستان شکست میخورند یا نقششان سطحی است، و این نشاندهنده کمتوجهی به نقشهای کنشگرانه زنان است.
در تحلیلهای دیگر، اردکانی به نقشهای زنان نخبه در سریال «آبان» اشاره کرد و آن را نسبت به «شهرزاد» پیشرفتهتر دانست، زیرا در «آبان»، زن شخصیت اصلی توانمند و هوشمند است و داستان بر ویژگیهای فردی و نبوغ او تمرکز دارد. با این حال، او معتقد است شخصیت زن در این سریال هنوز کامل نیست و بیشتر به ظاهر و نقشهای سطحی محدود شده است، در حالی که باید به عمق و کنشگری واقعی او توجه شود.
راودراد نیز بر این نکته تأکید کرد که در طول چهل سال پس از انقلاب، زنان کنشگر و توانمند در پایان داستان غالباً شکست میخورند یا نقششان کمرنگ است. او از کمبود نمونههایی در سینمای ایران که نقشهای موفق و کنشگر زنان به نتیجه برسند، ابراز تأسف کرد و نمونههایی مانند فیلمهای «باشو غریبه کوچک» و «کافه ترانزیت» را ذکر کرد که نشانگر زنانی مستقل و کنشگر هستند.
در بخش دیگری، موضوع ساختارهای پدرسالارانه و «سقف شیشهای» در مسیر پیشرفت زنان مورد بحث قرار گرفت. راودراد بر این نکته تأکید کرد که ساختار قدرت، زنان توانمند را محدود میکند و تغییر در این ساختار نیازمند اصلاحات عمیق است. او به نمونههای کمتعداد زنان وزیر در دولت اشاره کرد و گفت برای تغییر این وضعیت، باید تلاشهای بیشتری صورت گیرد.
در پایان، هر دو کارشناس بر اهمیت نمایش زنانی که توانمند و کنشگر هستند، تأکید کردند و اظهار داشتند که هنوز در آثار فرهنگی، تصویری کامل و واقعگرایانه از زنان مستقل و فعال ارائه نمیشود. آنان معتقدند باید از مشاوران متخصص در حوزههای مختلف بهره برد و ساختارهای ناعادلانه را در آثار هنری نشان داد تا تغییر واقعی در نگرشها و ساختارهای اجتماعی رخ دهد.