کارگردان جوان تئاتر: طنز ظریف و نقد عمیق قوانین جامعه
کارگردان جوان تئاتر: «در معبد شائولین» با طنزی ظریف و نقدی عمیق بر قوانین جامعه
کارگردان جوان تئاتر با طنزی ظریف و نقدی عمیق بر قوانین جامعه، اثری متفاوت و پرمعنا ارائه میدهد.
ایمان برین| محمدمتین اوجانی، کارگردان جوان و شناخته شده در عرصه هنرهای نمایشی، با جدیدترین اثر خود، نمایش «مادر کیو»، به صحنه آمده است تا یک روایت کمدی موقعیت متفاوت را ارائه دهد؛ روایتی که پشت لبخند تماشاگر، نقدی عمیق بر قوانین و مقررات دستوپاگیر جامعه مینشاند. او که سابقه فعالیت در سینما و تئاتر را دارد، در گفتوگو با ما درباره دغدغههایش در خلق این اثر، احترام به مخاطب و آسیبشناسی وضعیت سالنهای خصوصی سخن میگوید.
آغاز مسیر از کجا بود؛ ایده «مادر کیو» چگونه شکل گرفت؟
محمدمتین اوجانی در ابتدای صحبت، ریشههای شکلگیری ایده این نمایش را در علاقهاش به ادبیات کلاسیک نمایشی جستوجو میکند. او معتقد است هنرمند باید اصول کلاسیک را ابتدا فراگیرد و سپس اثر خلاقانهای خلق کند. با این حال، ایده «مادر کیو» نتیجه دغدغههای شخصی و اجتماعی او بود که او را وادار به نوشتن کرد.
«این نمایش را در سال ۱۳۹۸ نوشتم و زمانی که متوجه شدم میتوان چنین موضوعی را روی صحنه برد، ابتدا در ادبیات کلاسیک به دنبال نمونهای گشتم تا از آن بهرهمند شوم یا آن را تغییر دهم، اما چیزی نیافتم. بنابراین، خودم شروع به نوشتن کردم.»
ریشه اصلی «مادر کیو» از واقعیتهای جامعه ما برمیخیزد: «ما به عنوان قانونگذار گاهی قوانینی وضع میکنیم که خود میدانیم ایراد دارند و نادرستند، اما درگیر رودربایستی میشویم و توان اصلاح یا کنار گذاشتن آنها را نداریم. ناخواسته، این قوانین بر زندگیمان حاکم میشوند و تمام شئونات ما را تحتتأثیر قرار میدهند. این ایده در ذهن من شکل گرفت.»
برای انتقال این مفاهیم، قالبی کمدی انتخاب شده است: «داستان را طوری طراحی کردیم که گرم، شیرین و کمدی باشد تا مسئله سیاسی به نظر نرسد. در پس یک داستان عاشقانه کمدی، توانستیم پیام و آسیبشناسیمان را منتقل کنیم. اینکه مخاطب چه برداشتی میکند و چه تأثیری میپذیرد، دیگر بستگی به خود تماشاگر دارد.»
در مواجهه با طنز و خطر لودگی، چطور از آن مرز عبور نکردید؟
او در پاسخ، بر اهمیت حفظ مرزهای حرفهای در طنز تأکید میکند: «زبان نمایش «مادر کیو» طنز است؛ مقولهای که همیشه با پرسش درباره حفظ مرز میان طنز حرفهای و هزل یا لودگی روبهرو بوده است.» اوجانی با تأکید بر احترام به مخاطب، میگوید:
«مهم است که اثر به سمت لودگی نرود. حوزه فعالیت من در سینما بوده اما تئاتر خانه اصلی و محل آموزش و رشد من است و هرگز از آن فاصله نمیگیرم. حتی در فیلمهایی که رگههای کمدی دارند، اجازه نمیدهم اثرم به لودگی نزدیک شود. برای مخاطبی که زحمت میکشد، هزینه میپردازد و به تماشای اثر میآید، احترام قائلم.»
او از تجربههای شخصیاش به عنوان تماشاگر میگوید: «وقتی میبینم با چند کلمه سطح پایین مرا میخندانند، احساس میکنم به من بیاحترامی شده و کوچک شمرده شدهام. بنابراین، ما تلاش میکنیم اگر کار کمدی است، از نوع کمدی سیاه یا تلخ باشد؛ جایی که از یک موقعیت تلخ یا ناگوار، ناخودآگاه خنده بر لب میآید.»
اوجانی معتقد است که کمدی در زندگی روزمره ما ریشه دارد: «وقتی در خیابان قدم میزنیم، نمیتوانیم صحنههایی نبینیم که ما را به خنده میاندازد. کمدیهای موقعیت، روزانه در اطراف ما شکل میگیرد. من این ژانر را برگزیدم تا بتوانم با مخاطب ارتباط برقرار کنم و پیامهایی که در متن قصد انتقالشان را دارم، منتقل شود. به همین دلیل، تمام آثارم حاوی رگهای از کمدی موقعیت هستند.»
طراحی صحنه نمایش، نقش مهمی دارد. در زمانی که بسیاری تنها بر متن تکیه میکنند، دکور شما چه جایگاهی دارد؟
«برای من، دکور بخش جداییناپذیر از روایت است. ذات تئاتر قصهگویی است و قصهگویی نیازمند فرم است. فرم تنها در دیالوگ و بازی خلاصه نمیشود، بلکه فضا، نور، صحنه و اشیاء نیز جزو عناصر فرم هستند. هر کارگردانی سبک خاص خودش را دارد؛ برخی فقط با متن کار میکنند، اما من ترجیح میدهم تماشاگر را وارد دنیای اثر کنم، نه صرفاً پشت میز گفتوگو بنشانم.»
او ادامه میدهد: «در نمایش ما، که حالوهوای آسیای شرقی دارد، از المانهای فرهنگی ژاپن الهام گرفتهایم؛ نه فقط به عنوان تزئین، بلکه به اندازهای که تماشاگر احساس کند از تهران فاصله گرفته و وارد دنیایی تازه شده است. هدفم این است که وقتی مخاطب وارد سالن میشود، بداند قرار است در جایی متفاوت زندگی کند.»
چرا این فضای ژاپنی را برای نمایش برگزیدید؟
«دلایل دوگانه داشت. یکی اینکه، فرهنگهای شرقی از نظر ریشههای فکری به ما نزدیکاند و دیگر اینکه، میخواستم درباره واقعیتهای جامعهمان حرف بزنم بدون آنکه کسی را ناراحت کنم. گاهی کوچکترین اشارهای ممکن است حساسیت برانگیزد، اما اگر همان نقد در قالب استعاره و با فاصله فرهنگی بیان شود، هم شنیده میشود و هم حساسیتبرانگیز نیست. هنر همین است؛ رساندن مفهوم بدون ایجاد دیوار دفاعی در مخاطب.»
او با لبخند ادامه میدهد: «فضا و فرهنگ ژاپنی به من اجازه داد حرفهایم را بزنم، بدون اینکه کسی احساس کند مورد هدف قرار گرفته است. این انتخاب تنها پوششی استعاری نبود، بلکه در طراحی صحنه و میزانسنها نیز از روح نظم و سادگی شرق الهام گرفتهایم.»
وضعیت سالنهای خصوصی در روزهای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
اوجانی با صدای صریح و بیپرده میگوید: «وضعیت بسیار پیچیده است. از یک سو، افزایش سالنهای خصوصی فرصت دیدهشدن برای گروههای مختلف را فراهم میکند، اما از سوی دیگر، نبود نظارت دقیق و تبدیل برخی سالنها به بنگاههای اقتصادی، آسیبهایی جدی به تئاتر وارد کرده است.»
«در حال حاضر، هر کسی که بتواند بودجهای تأمین کند، میتواند سالن تئاتر راهاندازی کند و قیمتها را هرطور که میخواهد تعیین کند. بعضی سالنها به مکانهایی شبیه تالارهای عروسی تبدیل شدهاند. در حالی که تئاتر نیازمند قاعدهمند بودن است؛ باید جداول و استانداردهای مشخصی وجود داشته باشد، مثلا بخشی برای آثار کلاسیک، بخش دیگری برای کارهای دانشجویی و بخش دیگری برای تئاتر آزاد. اگر این تفکیک رعایت شود، تعادل به تئاتر بازمیگردد.»
او ادامه میدهد: «علاوه بر این، حمایتهای دولتی باید هدفمندتر و مؤثرتر باشد. سالنهای خصوصی میتوانند فعال باشند، اما با تعهداتی مشخص؛ مثلا بخشی از ظرفیت خود را به آثار جوانان اختصاص دهند. چنین چارچوبی، اعتماد تماشاگران را جلب میکند و سطح کیفی اجراها را بالا میبرد.»
با این اوصاف، به نظر میرسد شما همچنان به تئاتر کلاسیک و نظم ساختاری وفادارید.
«من از آن نسلی هستم که به روایت و قصه معتقد است. هرچقدر تجربهگرایی ارزشمند باشد، مخاطب نیازمند شنیدن یک داستان است. در روزگاری که زندگی واقعیاش پر از آشفتگی است، تماشاگر میخواهد در سالن نظم و ساختار ببیند، با شخصیتها همذاتپنداری کند و داستان را دنبال کند. بنابراین، در آثارم تلاش میکنم تعادلی میان فرم مدرن و روح کلاسیک برقرار کنم.»
در مورد همکاری با بازیگران اثر، چه گفتنی دارید؟
«گروه ما ترکیبی است از بازیگران جوان و باتجربه. برایم مهم است که بازیگر روی صحنه انرژی و زنده بودن داشته باشد، حتی اگر تازهکار باشد. تمرینها طولانی بود چون میخواستم همه به جهان اثر باور داشته باشند. فضای شرقی اثر نیازمند طراحی دقیق بدن و حرکتها بود، و خوشبختانه تیمی همدل و عاشق کار داشتیم که نتیجه نهایی حاصل همین همدلی و همکاری بود.»
در پایان، اگر بخواهید مخاطب را به دیدن این نمایش دعوت کنید، چه میگویید؟
او با لبخند و لحن پرانرژی پاسخ میدهد: «به خودتان فرصت دهید از فضای تکراری دور شوید. «مادر کیو» داستانی است در دل یک معبد شائولین، با طنزی ظریف و موقعیتی خاص. تماشاگر در طول اجرا وارد جهانی میشود که آشناست اما در قالبی متفاوت. اثری که هم لبخند میزند و هم تفکر برانگیز است. بعد از تماشای نمایش، با حسی رضایتبخش سالن را ترک میکنید، بیآنکه احساس بیفایده بودن داشته باشید.»
و در پایان، اگر بخواهید تئاتر امروز را در یک تصویر خلاصه کنید، چه چیزی را برمیگزینید؟
کمی مکث میکند و سپس میگوید: «تصویر من از تئاتر امروز، شبیه آینهای است در دست کسی که خودش را تماشا میکند؛ گاهی میخندد، گاهی بغض میکند. اگر بتوانیم این آینه را پاک و تمیز نگه داریم، هنوز امید هست.»