کد خبر: 46675

پژمان جمشیدی: از فوتبال تا سینما، مسیر موفقیت و آینده

نگاهی جامع به مسیر موفقیت و آثار هنری پژمان جمشیدی؛ از فوتبال تا سینما

بررسی مسیر موفقیت و آثار پژمان جمشیدی از فوتبال تا سینما، نقش‌ها و آینده در دنیای هنر و رسانه.

نگاهی جامع به مسیر موفقیت و آثار هنری پژمان جمشیدی؛ از فوتبال تا سینما

بر اساس گزارش برترین‌ها، او در تیم پرسپولیس شناخته شده بود و همچنین پیراهن تیم ملی را بر تن کرده بود، اما جزو اعضای اصلی تیم نبود. حتی اگر فرض کنیم که او بازیکن سطح بالایی هم بود، انتظار نمی‌رفت که این اندازه مورد توجه قرار گیرد و در عرصه سینما به چنین میزان خواسته شود.

پژمان جمشیدی در ابتدا با کمک پیمان قاسم‌خانی و بازی در نقش «پژمان» شروع کرد، که به دلیل بستر داستانی جذاب و بهره‌گیری از محبوبیت فوتبال، فرصت خوبی برای نمایش توانمندی‌های او فراهم آورد. در واقع، نقش او در آنجا بسیار نزدیک به شخصیت واقعی‌اش بود، فوتبالیستی که روزگاری دیده می‌شد و حالا از دید مردم پنهان شده بود. این موضوع شاید خوش‌شانسی جمشیدی بود که کار بازیگری را از کاراکتری شروع کرد که به نوعی خودش بود و این کار چندان دشوار نبود.

در ادامه، مسیر بازیگری پژمان جمشیدی پیچیده‌تر و غیرقابل پیش‌بینی شد. هر جا که ظاهر می‌شد، توجه تماشاگران را جلب می‌کرد و به عنوان یکی از عوامل موفقیت آثارش شناخته می‌شد. برای نمونه، حضورش در «خوب بد جلف» و «ساختمان پزشکان»، که ارتباط نزدیکی با پیمان قاسم‌خانی داشت، او را در مرکز توجه قرار داد و پس از آن، نقش‌های همچون در «تگزاس» جایگاه او را تثبیت کرد. از آن زمان، تصویر فوتبالیستی بودنش کم‌کم کمرنگ‌تر شد.

در نهایت، پژمان به عنوان بازیگر وارد عرصه سینما و تلویزیون شد و شاید بد نباشد به یکی از شوخی‌های «خوب بد جلف» اشاره کنیم؛ جایی که جمشیدی در گفتگو با ریحانه پارسا، از تکنیک‌های بَرنده بازیگری‌اش صحبت می‌کند، اشاره‌ای که به حالت فکش دارد و با این تکنیک، چهره‌اش را کمیک می‌کند و خنده‌ای بر لب می‌آورد. این شوخی، به طور استعاره‌ای پیش‌گویی‌کننده بود درباره جایگاه و وضعیت پژمان جمشیدی در سینمای ایران. اگرچه او در «زیرخاکی» توانست بازگشتی موفق در تلویزیون داشته باشد، اما حتی در آنجا هم با بهره‌گیری از مزه و نمک ذاتی‌اش، نقش خوراک فیلمسازان و تماشاگران را ایفا کرد.

در «دیوار به دیوار»، اگر شخصیت فک به اندازه کافی در سریال حضور داشت، شاید امروز در «آنتن» شاهد نسخه‌ای کپی از کاراکتر او در «زیرخاکی» بودیم. خلیل در «آنتن» که رئیس اتحادیه کامیونداران است، در وضعیتی قرار گرفته که نمی‌داند چگونه با خواسته‌های بی‌پایان مادرش برای تحصیل مقابله کند. او دچار تناقضی است که شباهت غیرقابل انکاری با شخصیت «زیرخاکی» دارد؛ هر دو در برزخی گیر کرده‌اند که جاه‌طلبی‌شان در تضاد با شرایط مکانی و زمانی است که در آن قرار دارند. در «آنتن»، همان حالت همزمان گریه و خنده، همان حرکات بغض‌آلود و در عین حال کمیک دیده می‌شود، اما این حالت‌ها هرچقدر هم بامزه باشند، مشخص نیست تا چه حد می‌توانند جلب توجه کنند یا مخاطب را مجذوب سازند. در مجموع، فیلمساز نتوانسته است اثری نو خلق کند و بیشتر به تکیه بر محصولی از پیش ساخته شده اکتفا کرده است.

در «آفتاب پرست»، هم موقعیتی آشنا از «آدم اشتباهی» جمال پورشه‌ای به تصویر کشیده شده است؛ شخصیتی که تنها شباهتی سطحی با فک دارد و دیگر هیچ. به نظر می‌رسد سازندگان در مواجهه با جمشیدی، کار را رها کرده و امیدوارند او خودش بتواند کار را پیش ببرد. اما در «آفتاب پرست»، جمشیدی با لحن جدیدی وارد صحنه شده؛ صدایی کمی خش‌دار که انگار قرار است او را خلافکار نشان دهد.

واضح است که برزو نیک‌نژاد تلاش کرده است تا جمشیدی در این نقش متفاوت باشد، اما نتیجه چیزی شبیه «خواستن ابرو را اصلاح کردن، چشم را کور کردن» است. دیگر حتی همان نمک همیشگی پژمان را هم نمی‌بینیم و در عوض با بازی‌ای بی‌مزه و بی‌روح مواجه هستیم. در برخی قسمت‌ها، جای او و سازندگان کار خجالت می‌کشیم که چگونه راضی شده‌اند چنین اثری را عرضه کنند، در حالی که حتی داستان «آفتاب پرست» هم چندان مشخص نیست و شاید اصلاً داستانی نداشته باشد؛ در نهایت، باید پرسید حمیدرضا آذرنگ چه فرصت‌هایی را از دست داده است تا چنین نقشی را ایفا کند.

تمامی نکاتی که تا کنون ذکر کرده‌ام، نشان‌دهنده احتمال کوتاه بودن عمر محبوبیت و سودآوری پژمان جمشیدی در صورت تداوم همین روال است، مگر این که او به فکر ایده‌های نو بیفتد. او در حوزه هنر نشان داده است که فردی بسیار باهوش است؛ در همین روزها و در جریان منازعات اخیر، زمانی که برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی از پژمان جمشیدی و چند تن دیگر از سینماگران پرفروش انتقاد می‌کردند و سوال می‌پرسیدند «چرا موضعی نمی‌گیرید؟»، صدایی از جواد عزتی، رضا عطاران و دیگر چهره‌های مطرح سال‌های اخیر شنیده نشد. اما پژمان با متنی که نشان‌دهنده وضعیت خودش بود، توانست صداقت خود را نشان دهد.

در جایی از یادداشت خود در صفحه‌اش، نوشته است: «من بیش از دیگران و همه مدیون مردم هستم». این جمله به خوبی نشان می‌دهد که او از استقبال بی‌نظیری که در سینما داشته، چه میزان قدردانی می‌کند و این بیشتر به خاطر توجه و محبت مردم است. در نهایت، وقتی یک سلبریتی وارد حوزه‌ای دیگر می‌شود، به طور طبیعی مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. بسیاری از بازیگران که وارد حوزه موسیقی شدند، اغلب ناموفق بودند. این عدم استقبال تنها به دلیل کیفیت پایین آثار نیست، بلکه ریشه در نگرشی دارد که «آدم چند فن حریف» را نمی‌پذیرد و او را غیرمتخصص می‌دانند.

در حال حاضر، زمانی که یک فوتبالیست وارد عرصه بازیگری می‌شود، طبیعی است که واکنش‌های منفی یا حداقل انتقادات از سوی برخی اهالی هنر نسبت به او شکل گیرد. پیش از این، افرادی مانند مرحوم علی انصاریان که با برنامه «زیر آسمان شهر» شروع کرده بود، مسیر بازیگری را آزمایش کردند. او در نهایت در اواخر عمر کوتاهش به عنوان یک بازیگر پذیرفته شد، اما در مجموع موفقیت چشمگیری نداشتند. همچنین عابدزاده و نیکبخت هم این راه را طی کردند، اما هیچ‌کدام نتوانستند پژمان جمشیدی شوند.

با نگاهی به این فضا، بهتر درک می‌کنیم که موفقیت پژمان جمشیدی در این سال‌ها چه میزان بی‌نظیر و الهام‌بخش است و اهمیت محافظت از این موفقیت روز به روز بیشتر می‌شود. اما مشکل اصلی، تمایل برخی فیلمسازان مانند نیک نژاد است که با وسوسه پروژه‌های سودآورتر و پول‌ساز، از مسیر درست خارج شوند. این روزها، با توجه به کم‌توجهی به سریال‌ها و سینما، اما با بازگشت مردم به زندگی عادی، انتظار می‌رود که استقبال از محصولات فرهنگی مجدداً افزایش یابد. در آن زمان، حتی دو سریال معمولی پژمان هم برای مخاطب ارزشمند خواهد بود. آیا دوران درخشان پژمان در حال پایان است؟ شاید تنها نیاز به کمی صبر باشد.

برای مشاهده مطالب دیگر درباره هنرمندان، با سرویس هنر و رسانه همراه باشید.

همچنین، اینستاگرام و پلاس اینستاگرام را دنبال کنید.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار