کد خبر: 45574

صدای ریشه‌ها هرگز خاموش نمی‌شود: فستیوال‌های فرهنگی ایران

صدای ریشه‌ها هرگز خاموش نمی‌شود: فستیوال‌های موسیقی بومی و میراث فرهنگی ایران

صدای ریشه‌ها در فستیوال‌های موسیقی بومی ایران زنده است؛ میراث فرهنگی که هرگز خاموش نمی‌شود.

صدای ریشه‌ها هرگز خاموش نمی‌شود: فستیوال‌های موسیقی بومی و میراث فرهنگی ایران

در عصری که موسیقی پاپ و فضای مجازی بخش عمده‌ای از سلیقه شنیداری مردم را شکل می‌دهد، فستیوال‌ها به عنوان محلی برای حفظ و ترویج صدای اصیل ایران تبدیل شده‌اند. این رویدادها، که از دل مردم برمی‌آیند، به جای حضور در سالن‌های لوکس، در میدان‌ها، سواحل و خیابان‌های قدیمی برگزار می‌شوند. نسل جوان با اشتیاق و ایمان به ریشه‌های فرهنگی، سازهای قدیمی مانند پدربزرگ‌ها را از صندوق‌ها بیرون کشیده و آن‌ها را به زبان زمانه خود بازگو می‌کنند. فستیوال‌ها فرصت مناسبی فراهم کرده‌اند تا نغمه‌هایی که سال‌ها در سایه فراموشی بودند، بار دیگر شنیده شوند. هر بار که صدای دوتار، دف، نی‌انبان یا دهل در فضای شهر طنین‌انداز می‌شود، گویی تکه‌ای از حافظه جمعی این سرزمین دوباره زنده می‌شود.

کوچه؛ صدایی که بار دیگر به گوش مردم می‌رسد

در کوچه‌های باریک بوشهر، شب‌ها با صدای دمام و نی‌انبان زنده می‌شود. جمعیت در کنار سنگ‌فرش‌ها با ریتم موسیقی هم‌صدا می‌شوند و نسیم دریا عطر شور را با نغمه‌های ساز در هم می‌آمیزد. این تصویر، نماد فستیوال «کوچه» است؛ رویدادی که با هدفی ساده آغاز شد: بازگرداندن موسیقی بومی جنوب به دل مردم. احسان عبدی‌پور و چند هنرمند جوان تصمیم گرفتند موسیقی را از فضای رسمی به خیابان‌ها بیاورند. اولین دوره این فستیوال با اجراهای کوچک در قهوه‌خانه‌های قدیمی برگزار شد و همین چند اجرا کافی بود تا مردم از سراسر کشور با اشتیاق راهی بوشهر شوند.

فستیوال کوچه در مدت کوتاهی از یک رویداد محلی به جشنواره‌ای ملی تبدیل شد و گروه‌هایی از جنوب، شمال، کردستان و خراسان در کنار هم به اجرای موسیقی پرداختند. هدف اصلی عبدی‌پور ساده است: «حال خوب مردم». به همین دلیل، بیشتر برنامه‌ها رایگان برگزار می‌شود و هنرمندان بدون وابستگی به نهادهای رسمی نواختن را ادامه می‌دهند. با این حال، امسال برگزاری این فستیوال با چالش‌هایی روبه‌رو شد و تا آستانه لغو پیش رفت، اما با حمایت و میانجیگری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، توانست تا پایان ادامه یابد و با استقبال گسترده مردم به پایان برسد. این رویداد نشان داد که با گفت‌وگو، تدبیر و درایت، می‌توان میان سنت، مردم و نهادهای رسمی تعادل برقرار کرد.

کاوان؛ نغمه‌ای در بغل دریا و بازگشتی پر از تدبیر

در جزیره قشم، فستیوال موسیقی و هنر «کاوان» با همان شور و حال مردمی و فضای جنوبی شکل گرفت؛ جشنی که قرار بود در مهرماه با حضور گروه‌های محلی و هنرمندان مشهور موسیقی ایران برگزار شود. اما در شب اول، افتتاحیه در اسکله سهیلی به‌طور ناگهانی لغو شد و بسیاری از علاقه‌مندان نگران سرنوشت آن شدند. پس از واکنش‌های گسترده رسانه‌ای و برگزاری جلسه شورای تامین استان برای بررسی جزئیات موضوع، تصمیم گرفته شد که این فستیوال ادامه یابد و صبح روز بعد، مجوز رسمی صادر گردید.

با این تصمیم، «کاوان» از بحران عبور کرد و مجدداً صدای ساز در جزیره طنین افکند. اما در این میان، اظهارنظر بابک رضایی، مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، واکنش‌های زیادی برانگیخت. او در گفت‌وگویی رسانه‌ای اعلام کرد که وزارت ارشاد هیچ مجوزی برای این فستیوال صادر نکرده و برگزارکنندگان را به بی‌توجهی و نقض قانون متهم ساخت؛ در حالی که وظیفه‌ نهاد مربوطه، حمایت و تسهیل فعالیت‌های هنری است، نه صدور احکام بازدارنده از پشت میز. چنین مواضعی بیشتر از آنکه ناشی از دغدغه‌ قانون‌مداری باشد، از ناآگاهی نسبت به واقعیت‌های فرهنگی مناطق محلی و ظرفیت‌های مردمی هنر نشأت می‌گیرد.

فستیوال‌هایی مانند «کاوان» نه تهدید، بلکه فرصت‌هایی ارزشمندند؛ فرصت‌هایی برای حضور مردم در کنار هنرمندان و پیوند فرهنگ با زندگی روزمره. تجربه‌ قشم نشان داد که با درایت و همراهی جامعه‌ هنری، می‌توان بحران‌ها را به همدلی و هم‌افزایی بدل کرد. آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است، نگاهی مسئولانه و حمایتی از سوی نهادهای رسمی است؛ نگاهی که به جای لغو و حذف، زمینه‌ را برای تداوم صداهای بومی و محلی فراهم آورد، صداهایی که از دل مردم برمی‌خیزند و هرگز خاموش نمی‌شوند.

مراسم‌ها و نغمه‌های کوهستان

در منطقه غرب کشور، مراسم باستانی پیرشالیار در اورامان کردستان هر ساله در فصل زمستان برگزار می‌شود و با حلقه‌های دف‌نوازی و سماع همراه است. این آیین تلفیقی است از باورهای قدیمی، موسیقی و سنت‌های کهن، که در آن جوانان و پیران به همراه یکدیگر به نواختن دف می‌پردازند. صدای دف در میان کوه‌ها طنین‌انداز می‌شود و این میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. حضور گردشگران در این مراسم، انگیزه‌ی جوانان محلی را برای حفظ و پاسداری از این میراث غنی افزایش داده است. پیرشالیار نشان می‌دهد که موسیقی در نواحی مختلف، بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره مردم است و تنها یک میراث موزه‌ای نیست.

از چابهار تا خراسان؛ بیداری صداهای ناپیدا و فراموش‌شده

در نواحی شرقی کشور، فستیوال‌هایی مانند «زیمل» در چابهار با حضور گروه‌های بلوچ و هنرمندان بین‌المللی، نمایشی نوین از موسیقی جنوب شرق ارائه می‌دهند. در این رویداد، سازهای کوبه‌ای همراه با دوتارهای سنتی، ترکیبی پرانرژی از ریتم و حرکت را به نمایش می‌گذارند. هدف برگزارکنندگان از این برنامه‌ها، کشف استعدادهای جوان و ایجاد انگیزه برای ادامه مسیر هنری در نسل جدید است. در منطقه خراسان نیز، هنرمندان جوان با بهره‌گیری از میراث استادان قدیمی، موسیقی مقامی را به زبان مدرن بازآفرینی می‌کنند.

سیاست محدودکننده در مقابل فرهنگ همدلی

در سال‌های اخیر، برخوردهای ناهماهنگ و سلیقه‌ای با موسیقی نواحی کشور به یکی از چالش‌های فرهنگی تبدیل شده است. از لغو ناگهانی فستیوال‌ها گرفته تا محدودیت‌های اداری برای گروه‌های محلی، این اقدامات نشان‌دهنده نگاهی است که هنوز نتوانسته است میان «نظم اداری» و «پویایی فرهنگی» تعادل برقرار کند. چنین رویکردهایی آسیب‌هایی جدی به هنرمندان محلی وارد می‌کند و ارتباط مردم با ریشه‌های فرهنگی‌شان را تضعیف می‌نماید. موسیقی بومی زبان وفاق و همبستگی است؛ زبانی که قومیت‌ها و فرهنگ‌های مختلف ایران را در قالب یک صدای مشترک گرد هم می‌آورد. خاموش کردن این صدا، در واقع، خاموش کردن گفت‌وگوی فرهنگی میان مردم است.

فستیوال‌ها؛ محلی برای ارتباط نسل Z با میراث فرهنگی و ریشه‌های خود

برای نسل Z که در جهانی پرسرعت و پر از شبکه‌های اجتماعی و موسیقی‌های دیجیتال رشد یافته است، فستیوال‌های موسیقی نواحی تنها برنامه‌ای برای اجرای موسیقی سنتی نیستند؛ بلکه تجربه‌ای زنده و واقعی از ریشه‌ها و هویت فرهنگی محسوب می‌شوند. در این رویدادها، جوانان امروزی با صدایی روبه‌رو می‌شوند که بدون فیلتر و تدوین است، اما سرشار از روح و معنا. صدای دف، دوتار یا نی‌انبان برایشان مانند شنیدن زبان مادری پس از سال‌ها سکوت است. این فستیوال‌ها فرصت‌هایی هستند برای فاصله گرفتن از هیاهوی موسیقی مصرفی و بازگشت به صدایی که از دل خاک و مردم برمی‌خیزد.

در مقابل فضای پر سر و صدای موسیقی تجاری، این رویدادهای بومی گوش نسل جدید را از آلودگی‌های صوتی و فرهنگی می‌رهانند و در عوض، ذائقه‌ای نو و آگاهانه شکل می‌دهند؛ ذائقه‌ای که زیبایی را در سادگی، صداقت و احساس واقعی جست‌وجو می‌کند. برای بسیاری از جوانان، شرکت در این فستیوال‌ها به معنای کشف دوباره خود، خانواده و فرهنگی است که از آن برخاسته‌اند. این رویدادها تنها مکان اجرا نیستند، بلکه کلاس‌های زنده‌ای برای درک این موضوع‌اند که موسیقی بومی تنها گذشته نیست، بلکه آینده‌ای است که اگر با دقت شنیده شود، می‌تواند حال ما را تغییر دهد و نجات بخشد.

آینده‌ای درخشان برای صدای خاک

فستیوال‌های موسیقی اقوام نشان می‌دهند که فرهنگ زنده و پویا در ایران با عشق و اراده در مقابل سکوت مقاومت می‌کند. این جشن‌ها نه تهدیدی برای هویت، بلکه تجلی آن در قالبی نو و نویدبخش هستند. هرگاه صدای طبل جنوبی یا دف کردی در فضا طنین‌انداز می‌شود، درمی‌یابیم که فرهنگ همچنان زنده است و در حال نفس کشیدن است. شاید زمان آن فرا رسیده است که به جای قضاوت‌های سلیقه‌ای، از این صداها حمایت کنیم؛ زیرا هر ساز محلی، نماد زبان صلح و همبستگی است، نه وسیله‌ای برای اعتراض. این صداها از دل مردم برمی‌خیزند و تا زمانی که اراده مردم باشد، خاموش نخواهند شد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار