کد خبر: 4492

تبلیغات ناخواسته عناصر معلوم‌الحال ضدانقلاب؟ فیلمی آشفته، غیرواقعی و عجولانه که توجه‌ها را جلب کرده است

انتقاد تند از فیلم «صیاد»: هدف کدام است؟ ساختن فیلم درباره بنی‌صدر یا شهید صیاد شیرازی هدف اصلی است؟

در شهری پر از بیلبوردهای تبلیغاتی، جای قهرمان داستان «شهید علی صیاد شیرازی» خالی است، در حالی که حضور «ابوالحسن بنی‌صدر» روی تابلوها بیش‌تر دیده می‌شود، گویی مناظره‌ای تاریخی در پس این آگهی‌ها نهفته است.

انتقاد تند از فیلم «صیاد»: هدف کدام است؟ ساختن فیلم درباره بنی‌صدر یا شهید صیاد شیرازی هدف اصلی است؟

روزنامه فرهیختگان نوشت: فیلم سینمایی «صیاد» در واقعیت نیز به جای معرفی چهره‌ای خاص مانند «شهید علی صیاد شیرازی»، به طور ناخواسته به شخصیت و ویژگی‌های بنی‌صدر می‌پردازد و در ذهن تماشاگران جوان‌تر، بیشتر به عنوان یک اثر پرتره در مورد بدمن ماجرا شناخته می‌شود.

«صیاد» سومین فیلم بلند داستانی «جواد افشار» پس از «پایی برای پرواز» و «کلبه» است که اگر نسبت به دو اثر قبلی بهتر نباشد، حداقل بهتر از آن‌ها هم نیست. در واقع، افشار در دومین پروژه بلندپروازانه‌اش پس از سریال پرهزینه «کیمیا»، به روایت بخش‌هایی از زندگی فرمانده نیروی زمینی ارتش پرداخته است، اما نتیجه نشان می‌دهد که فیلم هنوز به یک اثر کامل تبدیل نشده و بیشتر در حد کلیپ‌ها و آیتم‌های نمایشی تلویزیونی باقی مانده است.

هدف فیلم‌ساز احتمالا این است که در هنگام تماشای «صیاد»، مخاطب به شناخت دقیق‌تری از این قهرمان برسد و احساس مثبت‌تری نسبت به او پیدا کند، که در این صورت می‌توان به نیت خیر تیم سازنده آفرین گفت. اما زمانی که وارد جهان بی‌منطق و سطحی اثر می‌شویم، تمام آن تحسین‌های اولیه نسبت به فیلم‌ساز را پس می‌گیریم.

در ادامه، «صیاد» که قرار است بخشی از پروژه ساخت فیلم و سریال درباره فرماندهان دفاع مقدس باشد، نه تنها از لحاظ فرم به سطح قابل قبولی نمی‌رسد، بلکه اساساً «شناخت سوژه» برایش به مسئله‌ای اساسی تبدیل نمی‌شود. فیلم مدام در حال چرخش حول آدم‌ها و موضوعات مختلف است و بدون ارائه ارزش افزوده‌ای برای مخاطب، به پایان می‌رسد. قرار است از طریق کشمکش میان صیاد شیرازی و بنی‌صدر و همراهانش، شناخت عمیق‌تری از قهرمان داستان حاصل شود، اما کارگردان با نابلدی، زاویه دید دوربین را بیشتر به سمت بنی‌صدر سوق می‌دهد و در مقایسه، نگاه همدلانه‌تری نسبت به او دارد. این رویکرد باعث می‌شود که فیلم زمینه را برای تفسیرهای زمان‌پریشانه و سیاسی فراهم کند و تصمیمات و اظهارات سیاسی رئیس‌جمهور مخلوع را در قالب امروز ارزیابی کند.

این تنها مشکل فیلم نیست؛ ما به عنوان مخاطب سینما، هیچ درکی از چرایی حضور او در عملیات‌های مختلف و دفاعش از نیروهای نظامی و ایده‌اش درباره همگرایی سپاه و ارتش در میدان نبرد نداریم. این نقطه‌ای است که فیلمنامه‌نویس باید قبل از هر چیز به آن می‌پرداخت و انگیزه‌های درونی و بیرونی حضور او در جنگ را روشن می‌کرد، تا تماشاگر بتواند با درک کامل، شخصیت او را در کنار ویژگی‌های مثبت و نقاط ضعفش درک کند. اما فیلمنامه و اجرا در کنار هم اثری ساخته‌اند که تنها همان اطلاعات و تصورات قبلی ما درباره شهید صیاد شیرازی را تکرار می‌کند، با این تفاوت که مطالعه زندگی او ما را از تماشای این فیلم بی‌نیاز می‌سازد.

تعدد موضوعات و رفت‌وآمد بی‌هدف شخصیت‌ها در قاب، مانع شکل‌گیری شخصیت سینمایی کاراکتر اصلی می‌شود. در واقع، تماشاگر نمی‌تواند با وجوه سینمایی شخصیت صیاد ارتباط برقرار کند و برای پیوستن به مسیر داستان، باید حفره‌های عمیق و پرناشدنی روایت را با پیش‌فرض‌های خود پر کند.

این تنها جنبه منفی روایت نیست؛ بلکه کارگردان با عجله زیاد، تمرکز مخاطب را از اصل داستان منحرف می‌کند و او را با حاشیه‌ها و جزئیات بی‌ربط مواجه می‌سازد. حاشیه‌هایی مانند بگومگوهای فرماندهان سپاه و ارتش در چادر فرماندهی، شوخی‌های سطحی با اسامی عملیات‌ها و اشاره به مسئله ایرانیت و ساختن دیگری در مقابل زبان عربی، تنها نمونه‌هایی از این رویکرد است.

فیلم همچنین راه را برای تفسیرهای زمان‌پریشانه و آناکرونیستی باز می‌گذارد و سعی می‌کند وضعیت شهید صیاد شیرازی را به حال حاضر نزدیک کند، به گونه‌ای که تفسیرهای روزمره و مدرن از دفاع مقدس را در قالب اثر قرار دهد.

حضور «مارال بنی‌آدم» به عنوان همسر شهید، حتی با وجود پیوند زناشویی‌اش در واقعیت با «علی سرابی»، منطقی در فیلم ندارد و ما نمی‌فهمیم که روایت احوالات درونی شهید از زبان همسرش بر چه مبنایی استوار است. اصولاً فیلم باید می‌توانست منطق استفاده از صدای مارال بنی‌آدم به عنوان راوی را توجیه‌پذیر کند و اثر را با نماهایی از همسر شهید در مقام روایتگر نشان دهد، اما حتی این نکته در تدوین هم رعایت نشده است و نتیجه، کلیپی طولانی از صدای توپ و تانک است که توانایی حفظ ریتم صحنه را ندارد. در واقع، کارگردان همسو با تبلیغات سطح شهر، شهید صیاد شیرازی را به عنوان «مک‌گافین» برای بهره‌برداری از شخصیت‌هایی مانند بنی‌صدر و همپالگی‌هایش تبدیل کرده است، که این موضوع در نوع خودش قابل توجه است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار