کد خبر: 43498

حامد همایون؛ ستاره نوظهور موسیقی شیراز در جشنواره فجر

حامد همایون؛ نابغه موسیقی با خانواده تحصیل‌کرده و آینده درخشان در جشنواره فجر

حامد همایون، نابغه موسیقی شیرازی، با تحصیلات عالی و تجربه در موسیقی پاپ و کلاسیک، در جشنواره فجر اولین کنسرت خود را برگزار می‌کند و مسیر درخشان حرفه‌ای را در پیش دارد.

حامد همایون؛ نابغه موسیقی با خانواده تحصیل‌کرده و آینده درخشان در جشنواره فجر

وقتی گفت که پانزده سال مدرس آواز بوده است، احساس آرامش کردم. واقعاً عالی است که کسی به موفقیت برسد که شایسته آن باشد. حامد سال‌ها به موسیقی عشق ورزید، تلاش کرد، مطالعه کرد و تجربه کسب کرد. در کنار آن، در خانواده‌ای تحصیل‌کرده بزرگ شد و تحصیلات خود را تا مقطع فوق‌لیسانس ادامه داد. او این استایل در خواندن را به صورت رایگان و تصادفی به دست نیاورده است؛ بلکه با تلاش مداوم و پیوسته توانست به این سطح برسد. وقتی از طریق سامان امامی، آهنگساز و نوازنده، به محسن رجب‌پور معرفی شد، آنقدر توانایی و دانش داشت که این تهیه‌کننده باتجربه و معروف بتواند با او ارتباط برقرار کند و زبان مشترک پیدا کند.

با این توانایی و پیشینه، حامد خودش را در اختیار تجربه‌های ستاره‌ساز محسن رجب‌پور و تیم ترانه شرقی قرار داد تا به یکباره به شهرت برسد و به حامد همایون تبدیل شود.

شما از شهر ادب و هنر، شیراز، برخاسته‌اید. چه چیزی از کودکی شما را به سمت هنر کشاند، شعر، موسیقی یا چیز دیگری؟

از زمانی که به یاد دارم، همیشه می‌خواندم و از کودکی عاشق موسیقی بودم. دلیل این علاقه را دقیق نمی‌دانم، اما فکر می‌کنم بخشی از آن ارثی است؛ چون هم پدرم که صدای خوبی داشت و می‌خواند، و هم برادران و خواهرم استعداد خوبی در صدا دارند. از ابتدا علاقه‌مند بودم، اما در کنار آن، استعداد هم داشتند. من اما واقعاً علاقه‌مند و پیگیر بودم. همانطور که گفتم، از سن کم ترانه می‌نوشتم و حفظ می‌کردم.

یادت هست اولین آهنگ که حفظ کردی و در جمعی اجرا کردی چه بود؟

یادم است. وقتی در پیش‌دبستانی بودم، ترانه‌ای را حفظ کرده و می‌خواندم: «آره هر بار خواستم، بگم که دوستت دارم...» همیشه در مدرسه تک‌خوان گروه سرود بودم، چه در صف، چه در کلاس و چه در جلسات ادبیات، که هرجا از من می‌خواستند، می‌خواندم.

آیا صدایت خوب بود؟

نمی‌دانم آن زمان صدایم چه‌طور بود، اما یادم است که در همه جا می‌خواندم و مورد استقبال قرار می‌گرفتم. بعداً پسرخاله‌ام هم با من پیانو می‌زد و می‌خواندیم. از دوره دبیرستان، گیتار می‌زدم و می‌خواندم.

پیش چه کسی گیتار را یاد گرفتی؟

در شیراز استادی به نام آقای مرشد داریم که استاد بزرگی است. من پیش ایشان رفتم تا گیتار بیاموزم، اما ایشان از من تست گرفت و گفت برو بخوان. چون ساز خریده بودم، خودم تمرین می‌کردم. در سال دوم دبیرستان، سلفژ را پیش آقای کورش میری یاد گرفتم، که حالا دکترای موسیقی دارد و در تهران رهبر ارکستر است. آن زمان در آموزشگاهی در شیراز سلفژ می‌داد و من پوتزولی یک و دو را پاس کردم. چون سلفژ خوبی داشتم، ساز را در حدی که به خواندنم کمک کند، یاد گرفتم، ابتدا گیتار، سپس پیانو و همزمان آواز می‌خواندم.

آیا گرایش و علاقه‌تان به موسیقی بیشتر به سمت کلاسیک و پاپ کلاسیک بود؟

گرایش و علاقه‌ام به موسیقی ابتدا به خاطر موسیقی پاپ بود، اما در برهه‌ای به دلیل جو موسیقی و تمایل به جز و کلاسیک، روی همان موج حرکت کردم و موسیقی کلاسیک آموختم. یک مدت آواز کلاسیک تمرین کردم و روی نت‌های اپرایی می‌خواندم. پس از گذراندن دوره‌های هارمونی، سلفژ و کنترپوان، شروع به تدریس در آموزشگاه‌ها کردم. شش سال در آموزشگاه‌های معتبر تدریس کردم و مدرک مربیگری آواز دارم.

پس در واقع در موسیقی حرفه‌ای شده‌اید؟

در موسیقی هرگز نمی‌توان گفت که من حرفه‌ای شده‌ام، چون موسیقی انتها ندارد. اما من به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنم، همیشه در حال کار و مطالعه هستم. تمرکز من در حوزه مطالعه موسیقی است. دانشی که در آواز، هارمونی و کنترپوان دارم، خیلی کمک‌کننده است. گاهی وقت‌ها وقتی ذهن خسته می‌شود و احساس تکراری بودن می‌کند، این علم به من کمک می‌کند تا وارد شاخه‌های جدیدی شوم.

در آن زمان که در آموزشگاه‌ها سلفژ و آواز می‌دادید، چه خواننده‌ای مورد علاقه‌تان بود؟

بسیاری از کارهای خوانندگان ایرانی را دوست دارم، اما هیچ‌کدام به عنوان خواننده مورد علاقه‌ام نبوده است. اسطوره آواز من سلین دیون است و همیشه کارهای او را دنبال می‌کردم. همچنین کریس دی برگ را به خاطر آواز نرم و راحتی که داشت، خیلی دوست داشتم و سعی می‌کردم متن ترانه‌هایش را بنویسم و ترجمه کنم.

خودتان هم می‌خواندید؟

انگلیسی هم تمرین می‌کردم و می‌خواندم.

در چه رشته‌ای تحصیل کرده‌اید؟

فوق‌لیسانس آبیاری و زهکشی از دانشگاه شیراز دارم.

با توجه به اینکه از کودکی موسیقی را دنبال می‌کردید، چه شد که به جای ادامه تحصیل در موسیقی، رشته دیگری را انتخاب کردید؟

این همان کشمکش همیشگی در خانواده‌هاست. من در مدرسه جزو شاگردان برتر بودم و همیشه در دانشگاه‌های خوب تحصیل کردم. در دبیرستان در یکی از بهترین مدارس، که ورودی کمی داشت، قبول شدم و تحصیلاتم خوب بود. برادر بزرگم در آمریکا است و برادر دیگر یکی از نخبگان ریاضی است که در موسسات معتبر تدریس می‌کند. من هم درسم خوب بود، اما همیشه چیزی مرا به سمت موسیقی می‌کشاند، چیزی عجیب و غریب. هرجا می‌خواستم مسیر دیگری بروم، باز به سمت موسیقی برمی‌گشتم.

آیا به خاطر اصرار خانواده، رشته مهندسی کشاورزی را انتخاب کردید؟

نه، این تصمیم نبود. بلکه روند معمول در خانواده این بود که همه باید مهندس یا دکتر شوند. آن زمان، دانشگاه موسیقی در ایران رشته غربی نداشت، اما از ۱۸ سالگی وارد دانشگاه شدم و در آنجا اتفاقات خوبی برایم رخ داد. اولین سال، گروه موسیقی داشتیم و اجرا می‌رفتیم، که در آن زمان چندین کنسرت داشتیم. از همان ابتدا، آهنگ می‌ساختیم، هرچند کارهایمان ابتدایی بودند، اما تجربه ارزشمندی بود. بیشتر کارهای دیگران را اجرا می‌کردیم، اما در کنار آن، کارهای خودمان را هم انجام می‌دادیم.

آیا در کنار تحصیل، موسیقی را هم جدی دنبال می‌کردید؟

اساتیدم می‌گفتند ولش کن، تو همان در موسیقی باش. در کنار درس، فعالیت‌های موسیقی‌ام را ادامه می‌دادم و تمرکز زیادی بر مطالعه موسیقی داشتم، حتی کتاب‌های تخصصی را چندین بار می‌خواندم.

اولین بار چه زمانی در فضای مجازی آهنگ منتشر کردید؟

نمی‌دانم دقیقاً چه زمانی بود، اما حدود هفت، هشت سال پیش اولین کارهایم را منتشر کردم، که بیشتر تمرینات آوازی بودند.

اولین آهنگ شما چه کسی ساخته بود؟

آهنگ «عروس آرزوها» بود، که ملودی‌اش ساخته حسین ترصد و شعر آن از کریم لکزاده بود، که حالا دکتر ادبیات است. این آهنگ و دیگر کارها چندان دیده نشدند، اما تجربه‌ای ارزشمند بودند.

آیا اجرای صحنه‌ای هم داشتید؟

کمی و کاستی داشت، اما از زمانی که با ترانه شرقی آشنا شدم، نگاه‌ام نسبت به موسیقی تغییر کرد.

چطور با محسن رجب‌پور آشنا شدید؟

از طریق اینستاگرام با سامان امامی، که تنظیم کارهایم را انجام می‌دهد، آشنا شدم و او مرا به محسن رجب‌پور معرفی کرد. با هم رفتیم پیش ایشان و چند کار زنده اجرا کردم. پس از آن، ایشان در یک جلسه دو ساعته درباره جامعه‌شناسی موسیقی، اقتصاد هنر و سبک‌شناسی با من صحبت کردند و از من خواستند بر اساس دست‌نویس‌هایی که برایم نوشتند، کار تولید کنم. این همکاری شروع شد و این روند باعث شد مدل کاری‌ام تغییر کند. حالا، کارهای ما در قالب تیم و با راهنمایی ایشان تولید می‌شود و نتیجه کار گروهی است، مانند ترک «چتر خیس» که مورد استقبال قرار گرفت.

آثار شما در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر می‌شود.

من هیچ علاقه‌ای ندارم که آثارم در رسانه‌های غیرمجاز یا بدون اجازه منتشر شوند. چون صاحب آثار، شرکت ترانه شرقی است، و این شرکت هر اقدامی لازم را انجام می‌دهد تا حقوقم حفظ شود.

اخیراً تیتراژ برنامه «فرمول یک» را اجرا کردید. همکاری با علی ضیاء چگونه شکل گرفت؟

نمی‌دانم دقیقاً، اما فکر می‌کنم تهیه‌کننده برنامه یا خود علی ضیاء پیشنهاد دادند، و ما آن را مطابق خواسته‌ها و نیازهایشان کار کردیم. این کار بر اساس استانداردهای تلویزیون ساخته شد.

بازخورد این قطعه چطور بود؟

خدا را شکر، بازتاب خوبی داشت و مردم آن را دوست داشتند.

در خبرها آمده بود که یکی از گزینه‌ها برای فیلم «سنتوری» شما هستید، جای محسن چاوشی. این موضوع صحت دارد؟

من خبر ندارم و تا جایی که می‌دانم، آقای رجب‌پور هم در جریان نیست. شاید این شایعه‌ای باشد که تیم نظارتی استاد مهرجویی مطرح کرده است.

آخرین سوال، اولین کنسرت شما چه زمانی برگزار می‌شود؟

اولین کنسرت من در جشنواره موسیقی فجر خواهد بود، و این خبر را برای اولین بار اعلام می‌کنم.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار