کد خبر: 4315

فریبا نادری: ازدواجم با مردی ۲۷ سال بزرگ‌تر، دلیلش ثروت نبود؛ پس از فوت مسعود در کنار دختر او زندگی کردم و داستان پیشنهاد غیرمنتظره را فاش کرد!

فریبا نادری درباره مسعود رسام گفت: او کودکی‌ام بود و تماشای نامش در «خانه سبز» خاطراتی فراموش‌نشدنی برایم ساخته است.

فریبا نادری: ازدواجم با مردی ۲۷ سال بزرگ‌تر، دلیلش ثروت نبود؛ پس از فوت مسعود در کنار دختر او زندگی کردم و داستان پیشنهاد غیرمنتظره را فاش کرد!

فریبا نادری یکی از بازیگران برجسته و شناخته‌شده است. در این مقاله، گفتگوی جذابی با او درباره ماجرای پیشنهاد بی‌شرمانه و تجربیات شخصی‌اش منتشر می‌شود.

در سن هجده یا نوزده سالگی، همراه با دوست گریمورم به دفتر مسعود رسام رفتم تا برای تست بازیگری اقدام کنم. مسعود در آن زمان در حال انتخاب بازیگر برای فیلم «مروارید سرخ» بود و از افراد مختلف تست می‌گرفت. من اصلاً قصد نداشتم وارد این مسیر شوم، اما وقتی از اتاق بیرون آمد و گفت: «نوبت شماست»، من گفتم: «من برای تست نیامده‌ام، دوستم آمده است.» او اصرار کرد که چون تا اینجا آمده‌اید، بیایید تست بدهید. آن روز خیلی خوشحال شدم، اما می‌دانستم خانواده‌ام مخالفت خواهند کرد.

پس از قبول شدن در تست، مدتی در کلاس‌های آموزشی بهروز بقایی شرکت کردم تا مهارت‌های بازیگری‌ام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم امضا کردم، قید شده بود که خانواده‌ام بتوانند در صحنه حضور داشته باشند. «مروارید سرخ» نقطه شروع آشنایی من با مسعود رسام بود. پس از مدتی، احساس می‌کردم او نسبت به من احساس خاصی دارد. مسعود عاشقم شده بود و این را یک روز به زبان آورد. من هم در مقابل، عاشق او شدم؛ یعنی او من را هم عاشق کرد. پس از مدتی، تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. شاید خیلی‌ها تصور کنند من از بیماری او بی‌خبر بودم و به همین دلیل تن به این ازدواج دادم، اما اینطور نبود؛ من از سال ۱۳۸۳ می‌دانستم که مسعود سرطان دارد. وقتی در سال ۱۳۸۵ با او ازدواج کردم، پزشکان می‌گفتند کمتر از شش ماه دیگر، بیماری او کار خودش را تمام می‌کند، اما عشق، امید و همراهی باعث شد تا سال ۱۳۸۸ با این بیماری مبارزه کند.

در چنین مواقعی، افراد زیادی قضاوت می‌کنند. ممکن است فکر کنند من به خاطر ثروت مسعود رسام، با مردی که ۲۷ سال از من بزرگ‌تر است، ازدواج کردم. اما کسانی که مسعود را از نزدیک می‌شناسند، می‌دانند او ثروتمند نبود. ازدواج با او بسیار عاشقانه و مهم بود و علیرغم مخالفت خانواده، این تصمیم را گرفتم.

حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق تا زمانی که مسعود بر اثر بیماری درگذشت، رخ نداد. در آن زمان، خاطرات کوتاه با او برایم بسیار ارزشمند بودند و حتی تا چند ماه پیش، در خانه‌ای مشترک با دختر او زندگی می‌کردم. من همواره فردی محافظه‌کار بودم و سعی می‌کردم خودم را در معرض قضاوت دیگران قرار ندهم، اما عشق و محبت آنقدر قوی است که محافظه‌کاری را کنار می‌زند. مسعود رسام از کودکی برایم نماد بود و وقتی نام او و برادرش در تیتراژ فیلم‌ها می‌آمد، احساس غرور می‌کردم. چهارشنبه‌شب‌ها، فرصت داشتم تا «خانه سبز» را تماشا کنم و این خاطرات همیشه در ذهنم باقی می‌ماند.

در مورد پیشنهاد بی‌شرمانه در سینما، معتقدم این موضوع بیشتر به رفتار فرد برمی‌گردد. در هر حرفه‌ای، افرادی هستند که بی‌اخلاقی می‌کنند و حد و مرز خود را نمی‌شناسند، اما نباید این رفتارها را به کل جامعه نسبت داد. اگر فردی در برخورد با دیگران رفتار صحیحی داشته باشد، کسی جرات نمی‌کند پیشنهاد ناپسندی بدهد. خانمی که خارج از ایران زندگی می‌کند و درباره سینمای ایران صحبت می‌کند، اصلاً بازیگر نیست و نباید حرف‌هایش را جدی گرفت.

او تنها چند جمله ناقص در فیلم‌ها گفته و حالا نظریه‌پردازی می‌کند. درباره یکی از دوستانم که به خاطر بیکاری از ایران رفته، باید بگویم وضعیت اقتصادی سینما و تلویزیون در حال حاضر بسیار سخت است و کار کم است. حتی فصل سوم «ستایش»، با وجود محبوبیت زیاد، به دلیل کمبود بودجه هنوز ساخته نشده است. آن بازیگر هم برای تامین هزینه‌های خانواده و مراقبت از فرزند معلولش، مجبور به ترک کار شد. در عوض، شبکه‌ای که او را جذب کرده بود، پیشنهاد خوبی برای من هم داشت، اما من نیاز نداشتم و قبول نکردم.

خبر مرتبط
شوکه‌کننده: ظاهر عجیب و پوشیده فریبا نادری که جهان را متحیر کرد!

عکس جدید فریبا نادری در صفحه رسمی اینستاگرامش، لحظه‌ای خاص و متفاوت را نشان می‌دهد که طرفداران را تحت تأثیر قرار داده است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها