کد خبر: 42285

بحران اعتماد در صنعت نمایش خانگی ایران؛ آینده‌ای مبهم

بحران اعتماد در صنعت نمایش خانگی ایران؛ از سریال‌های نیمه‌تمام تا ورود بابک زنجانی به پلتفرم‌های استریم

بحران اعتماد در صنعت نمایش خانگی ایران با سریال‌های نیمه‌تمام، توقف پروژه‌ها و ورود بابک زنجانی، نیازمند نظارت، شفافیت و احترام به حقوق مخاطب است.

بحران اعتماد در صنعت نمایش خانگی ایران؛ از سریال‌های نیمه‌تمام تا ورود بابک زنجانی به پلتفرم‌های استریم

تصور کنید سه‌شنبه شب منتظر قسمت جدید سریال «جزر و مد» هستید. قسمت قبلی با یک نقطه‌عطف در داستان پایان یافته و هزاران بیننده در انتظار ادامه آن هستند، اما آن شب خبری از قسمت جدید نیست؛ صفحه پلتفرم سکوتی مرموز را بر خود حاکم کرده است. نه اطلاع‌رسانی درباره تأخیر، نه توضیحی، و نه حتی عذرخواهی.

چند روزی می‌گذرد و کم‌کم مشخص می‌شود که این سریال محبوب در میانه راه متوقف شده است. این توقف نه به دلیل یک پایان غافلگیرکننده در داستان، بلکه به خاطر مشکلات داخلی و ناتوانی پلتفرم در ادامه تولید است. این اتفاق که قبلاً برای سریال «کنکل» هم رخ داده بود، شوکی بزرگ برای مخاطبان به حساب آمد. دو سریال پرمخاطب دیگر پلتفرم استارنت نیز نیمه‌کاره رها شدند و آینده پخش آن‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت.

بحران استارنت: زمانی که مدل رایگان دیگر پاسخگو نیست

استارنت با شعار «پخش رایگان» و تکیه بر تبلیغات وارد عرصه شد. در سال گذشته، تبلیغات شهری و تلویزیونی گسترده‌ای از این سرویس دیده می‌شد که وعده می‌داد بهترین سریال‌ها را بدون نیاز به اشتراک در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد، اما اکنون این پلتفرم با بحران جدی روبرو شده است. تولید سریال «جزر و مد» پس از ضبط نیمی از قسمت‌ها، ماه‌هاست متوقف شده و عوامل تولید از پرداخت نشدن حقوق‌شان خبر داده‌اند. وضعیت «کنکل» نیز مشابه است؛ پروژه‌ای پرهزینه که قبل از اتمام، متوقف شد.

علت هر دو توقف، عدم تحقق تعهدات مالی از سوی پلتفرم اعلام شده است. یعنی استارنت نتوانسته هزینه‌های تولید را تأمین کند. نکته ناراحت‌کننده برای مخاطبان این است که در هیچ مرحله‌ای توضیح شفافی درباره سرنوشت این سریال‌ها ارائه نشده است. پروژه‌هایی که با تبلیغات گسترده آغاز شده بودند، ناگهان در سکوت کامل متوقف شدند.

از این ماجرا یک حقیقت مهم بیرون می‌آید: مدل تجاری رایگان مبتنی بر تبلیغات در بازار ایران هنوز پایدار نیست. در جهان، سرویس‌هایی مانند یوتیوب و توبی بر بازار پررونق تبلیغات و بازگشت سرمایه مطمئن بنا شده‌اند، اما در ایران، نوسانات بازار تبلیغات و نبود بیمه تولید، این مدل را شکننده می‌کند. زمانی که درآمد تبلیغاتی کمتر از حد انتظار باشد، پلتفرم‌ها برای ادامه فعالیت، معمولاً نخستین هزینه‌ای که کاهش می‌دهند، بودجه تولید است.

در آغاز، استارنت با حمایت گروه‌های صنعتی و چند اسپانسر معتبر توانست توجه‌ها را جلب کند، اما در ادامه، تکیه بر درآمدهای تبلیغاتی تبدیل به نقطه ضعف شد. توقف همزمان دو سریال اصلی این پلتفرم، عملاً نشان داد حتی سرمایه‌گذاری اولیه قابل توجه هم بدون تضمین درآمد مستمر، کافی نیست و ممکن است منجر به بحران شود.

حق مخاطب؛ حلقه مفقوده در فرآیند نظارت

پس از وقوع این رویدادها، صدای اعتراض مخاطبان و رسانه‌ها در فضای مجازی بلند شد. نهادهای قانون‌گذار تاکنون واکنش مشخصی نسبت به توقف این سریال‌ها نشان نداده‌اند. سوال مهم این است که در صورت نیمه‌کاره ماندن یک پروژه، حقوق کاربران چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ عملکرد گذشته این نهادها نشان می‌دهد تمرکز اصلی‌شان بر محتوای آثار بوده است؛ اما اکنون نیاز است که نهادهای ناظر مفهومی جدید از مسئولیت‌پذیری تعریف کنند: «نظارت بر حقوق مخاطب». بسیاری از کاربران در نقدهایشان اشاره کرده‌اند که حتی اگر پلتفرمی رایگان باشد، باز هم از زمان و توجه مردم بهره‌مند می‌شود و این سرمایه‌ای است که پنهان باقی نمی‌ماند. در حقیقت، مخاطب رایگان نیست.

او با صرف وقت، مصرف حجم اینترنت و اعتمادش، هزینه محتوا را می‌پردازد. وقتی یک سریال با تبلیغات پر سر و صدا معرفی می‌شود و سپس به صورت نیمه‌کاره رها می‌گردد، چند آسیب جدی رخ می‌دهد: احساس فریب‌خوردگی در مخاطب، کاهش وفاداری او نسبت به تماشای محتواهای قانونی و آسیب دیدن کل اکوسیستم نمایش خانگی. در بازارهای جهانی، لغو یک سریال امری طبیعی است؛ اما در آنجا، مخاطب می‌داند که تصمیمات تنها بر اساس مسائل اقتصادی است و لغو پس از پایان فصل صورت می‌گیرد، در حالی که چندین عنوان دیگر در راه است.

در ایران، چنین سکوت و بی‌پاسخی معنای متفاوتی دارد. صنعت نمایش خانگی هنوز در حال توسعه است و هر خطایی می‌تواند اعتماد عمومی را تزلزل کند. وقتی پلتفرمی تنها با دو سریال اصلی وارد بازار می‌شود و هر دو را نیمه‌کاره رها می‌کند، دیگر نمی‌توان آن را «لغو تولید» نامید؛ بلکه این یک نقض آشکار تعهد به مخاطب است.

از «جنگل آسفالت» تا ورود بابک زنجانی

پدیده سریال‌های نیمه‌تمام تنها مختص استارنت نیست و در دیگر پلتفرم‌های ایرانی نیز مشاهده می‌شود. نماوا، یکی از قدیمی‌ترین سرویس‌های پخش آنلاین در کشور، در سال‌های اخیر با کاهش قابل توجه در میزان تولید و کیفیت محتوا روبه‌رو شده است. پروژه‌هایی مانند «جنگل آسفالت» با بازی نوید محمدزاده و چند ستاره دیگر، از جمله پروژه‌های پر سر و صدای این پلتفرم بودند که پخش فصل اول آن‌ها ناتمام ماندند. همچنین، سریالی با عنوان «ازازیل» نیز با سرنوشتی مشابه مواجه شد.

این توقف‌ها و ناتمام ماندن پروژه‌ها، کارنامه نماوا را تیره‌تر کرد و بخش زیادی از کاربران آن را به سمت رقبا یا حتی محتوای غیرقانونی سوق داد. در چنین شرایطی، خبر ورود بابک زنجانی به عرصه پلتفرم‌های نمایشی، توجه‌ها را جلب کرد. او که در پرونده‌های اقتصادی بزرگ دهه گذشته نقش داشته است، ظاهراً از طریق شرکت‌های وابسته‌اش قصد دارد در شبکه نمایش خانگی سرمایه‌گذاری کند. برخی منابع اعلام کرده‌اند که احتمالاً سرمایه‌گذاری او می‌تواند به نماوا کمک کند تا مجدداً در بازار رقابت ظاهر شود.

اما سوال مهم این است که آیا ورود چنین سرمایه‌ای می‌تواند تضمینی برای حفظ حقوق مخاطب باشد؟ از یک سو، تزریق سرمایه جدید ممکن است به بهبود تولیدات باکیفیت و پرداخت به‌موقع دستمزد عوامل کمک کند. اما در عین حال، نگرانی‌هایی درباره شفافیت مالی و احتمال غلبه منطق سود بر کیفیت و اخلاق حرفه‌ای وجود دارد. در واقع، پلتفرمی که با چنین سرمایه‌ای احیا می‌شود، بیش از هر زمان دیگر نیازمند نظارت دقیق و شفافیت در گزارش‌های مالی است تا اعتماد از دست‌رفته مجدداً بازسازی شود.

مسیر به سوی فردا؛ بازسازی اعتماد

داستان پروژه‌های نیمه‌تمام در صنعت نمایش خانگی ایران هشداری جدی است. اگر پلتفرم‌ها قصد دارند در رقابت با تلویزیون سنتی و رسانه‌های جهانی باقی بمانند، باید مفهوم «پاسخگویی» در مقابل مخاطب را جدی بگیرند. یعنی تنها پروژه‌هایی را آغاز کنند که از پایان آن‌ها مطمئن هستند، اطلاع‌رسانی شفاف و دقیق داشته باشند و در صورت بروز مشکل، بدون پرده‌پوشی با کاربران صحبت کنند.

در کنار این، نهادهای ناظر باید از تمرکز صرف بر ممیزی محتوا فراتر روند و «نظارت بر حقوق مصرف‌کننده» را به وظایف اصلی خود اضافه کنند. وقتی مخاطب بابت اشتراک هزینه می‌پردازد یا وقت ارزشمند خود را صرف تماشای محتوا می‌کند، حق دارد بداند که سریال موردنظرش به پایان می‌رسد. اعتماد مخاطب سرمایه‌ای است که به آسانی به دست نمی‌آید و باید با حفظ آن، رابطه‌ای پایدار برقرار کرد.

در دوران شیوع کرونا، رشد سریع و چشمگیر مخاطبان پلتفرم‌های ایرانی، نوید بخش فرصت‌های تازه‌ای برای سینما و تلویزیون بود. اما افزایش هزینه‌های اشتراک، ضعف در کیفیت تولیدات و حالا موج سریال‌های نیمه‌تمام، این سرمایه را در معرض تهدید قرار داده است. اگر این روند اصلاح نشود، دیوار اعتماد ترک‌خورده به زودی فرو می‌ریزد. مخاطبی که بارها ناامید شده، ممکن است دوباره به سراغ محتوای بی‌کیفیت یا غیرقانونی برود. رابطه میان پلتفرم و تماشاگر، مسیری دوطرفه است که نیازمند احترام و تعهد است.

پلتفرم‌ها از همراهی مخاطبان سود می‌برند و در مقابل، مسئولیت دارند. احترام به حقوق مخاطب یعنی پایبندی به وعده‌ها، شفافیت در اطلاع‌رسانی و وفاداری به تعهدات. تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود پروژه‌های ناتمام امروز، فردا با اعتماد مجدد تماشاگران تکمیل شوند و صنعت نمایش خانگی ایران به جایگاهی برسد که در آن، مخاطب احساس نکند زمانش را بیهوده صرف کرده است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار