کد خبر: 36289

سقوط تلخ سلبریتی‌های ایرانی مهاجر و فراموشی در غرب

سرنوشت تلخ سلبریتی‌های ایرانی مهاجر: سقوط و فراموشی در راه خارج از کشور

سرنوشت تلخ سلبریتی‌های ایرانی مهاجر؛ سقوط، فراموشی و وابستگی به منابع خارجی در خارج از کشور

سرنوشت تلخ سلبریتی‌های ایرانی مهاجر: سقوط و فراموشی در راه خارج از کشور

رابطه میان جوک‌ها و لبنیات در واقع برعکس است. در مورد تاریخ انقضا صحبت می‌کنم؛ هر چه زمان جلوتر می‌رود، جوک‌ها زودتر تاریخ انقضای خود را می‌گذرانند، در حالی که لبنیات مدت زمان بیشتری سالم می‌مانند. از این منظر، انسان‌ها بیشتر به جوک‌ها شباهت دارند تا به ماست و دوغ.

حتماً این جوک قدیمی و بامزه را شنیده‌اید: «یکی زمین خورد، اما برای اینکه ضایع نشه، تا درِ خانه‌شون سینه‌خیز رفت.» در زمان خودش، این جوک خنده‌دار بود، اما حالا دیگر تنها یک جمله بی‌روح است. در عوض، تغییر ماهیت داده و به یک قاعده تبدیل شده که خیلی‌ها بر اساس آن زندگی می‌کنند.

همین افرادی که بنا بر مصالح روزگار، خود را زمین زدند و با سینه‌خیز به سفرهای دور و دراز مانند وینکوور، لندن و لس‌آنجلس رفتند، هنوز هم گاهی در جمع‌های بازنشستگان در برلین، رفتارهای سینه‌خیز خود را نشان می‌دهند. حالا که مقدمه‌چینی کافی است، بپردازیم به اصل موضوع؛ همه چیز از ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ شروع شد، یعنی همان سه سال قبل.

در سال ۱۴۰۱، میزان تمایل هنرمندان به فعالیت‌های سیاسی افزایش یافت. هر فرد بنا بر منطق خودش، به سمت فعالیت‌های سیاسی رفت، که در آن زمان منطقی به نظر می‌رسید. خیلی زود، بسیاری از سلبریتی‌ها با کنار گذاشتن فرصت‌های ماندن، ترجیح دادند که بروند و برای این تصمیم توجیهاتی آوردند. استدلال ساده‌شان این بود که جمهوری اسلامی در حال رفتن است و بعد از این، باید به کسانی بچسبیم که آینده از آنِ ما باشد. فرخ‌نژاد، احسان کرمی، اشکان خطیبی، فرزین صابونی و برزو ارجمند، کسانی بودند که فعالیت‌های سیاسی‌شان را در سطح بالاتری قرار دادند و ترجیح دادند برای ادامه فعالیت‌های سیاسی، از ماندن صرف نظر کنند. حالا که سه سال از این فعالیت‌ها گذشته، بد نیست نگاهی بیندازیم به نتایج این تلاش‌ها.

آقای فرخ‌نژاد، شما کاغذ را برعکس نگرفته‌اید.

وقتی کاغذ مونولوگ را برعکس گرفتی، دیالوگ‌ها را بلندتر بخوان تا مخاطب کور شود. این جمله، شرح کوتاهی است بر وضعیت کنونی فرخ‌نژاد، بازیگری که روزگاری ستاره‌ای درخشان و همیشگی در مجله فیلم بود. شاید فراموش کرده باشیم، اما در دهه ۸۰، او نماد سینما و مورد توجه منتقدان و تماشاگران بود. با گذر زمان و بالارفتن سن او، مسیر حرفه‌ایش تغییر کرد.

در گذشته، با فیلم‌هایی چون «عروس آتش»، «به رنگ ارغوان» و حتی «استرداد»، جایگاه خاصی در دل مخاطبان و اهالی سینما داشت، اما در اواخر دهه ۹۰، مسیرش به سمت کمدی‌های کم‌کیفیت و شوخی‌های جنسی کشید. بسیاری انتظار داشتند که او راه بازگشتی بیابد و دوباره در عرصه هنر ظاهر شود، اما سقوطش با تصمیمی نهایی رقم خورد.

در ۲۶ آذر، روزنامه ایران گزارش داد که فرخ‌نژاد پس از پایان فیلمبرداری سریال «سقوط» و دریافت کامل دستمزدش، راهی غربت شد. او منتظر ماند تا پولش از پروژه «سقوط» در حسابش بنشیند و سپس چمدان را بست تا در غربت، دست خالی نباشد. در همان اوایل اقامتش در خارج، همراه چند تن دیگر تلاش کرد تئاتری روی صحنه ببرد، اما این برنامه با استقبال کم مواجه شد. وقتی تئاتر و هنر نتوانستند پاسخگوی نیازهای او باشند، راه دیگری پیش گرفت و مستقیم وارد عرصه سیاست شد، و به عنوان کارشناس سیاسی و منتقد سلطنت‌طلب، در صحنه ظاهر شد.

هر چه از شهریور ۱۴۰۱ فاصله گرفت، فعالیت حرفه‌ای‌اش کمتر شد و برای گذران زندگی به منابع مالی وابسته شد که از دید بسیاری، سیاسی و وابسته به جریان‌های طرفدار سلطنت بود. این تغییر مسیر، کمکی به بازگشت او نکرد و در نهایت، او مجبور شد همان تئاترهای اولیه‌اش را در دورهمی‌های سیاسی برلین اجرا کند و در گفت‌وگوهای بین‌المللی حضور پیدا کند.

نتیجه سه‌ساله فعالیت او به عنوان کارشناس ثابت در رسانه‌های بین‌المللی و چهره شناخته‌شده در تجمعات طرفداران سلطنت، منجر به کاهش محبوبیت او شد؛ به طوری که در شبکه‌های اجتماعی، میزان نفرت نسبت به او به ۶۷ درصد رسید. او که زمانی در ایران عامل اصلی فروش فیلم‌ها بود، اکنون بیشتر به عنوان بازیگری که در خارج از کشور به سیاست و جنجال مشغول است، شناخته می‌شود.

صدای منتشرشده از امواج

احسان کرمی زمانی که در ایران فعالیت می‌کرد، در روزهای کم‌فروغی خود به عنوان یکی از مجریان محبوب رادیو شناخته می‌شد. او در دوران اوج، اجرای برنامه خنداننده‌شو را بر عهده داشت و در روزهای پرمخاطب رادیو هفت ظاهر می‌شد. در شهریور ۱۴۰۱، او تغییرات قابل توجهی در سبک کاری خود ایجاد کرد؛ ابتدا موهایش را همراه با موج‌های مجازی از ته تراشید و سپس با پیشنهاد شبکه منوتو روبه‌رو شد.

منوتو که منابع مالی محدود و سپس قطع شده‌ای داشت، کرمی را به دنبال‌روی از فرخ‌نژاد، کارشناس فرهنگی اینترنشنال، سوق داد. با گذشت زمان، او توانست روابط نزدیکی با خاندان پهلوی برقرار کند و در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر و چند برنامه پرمخاطب تلویزیونی به عنوان مجری ظاهر شود. اکنون، با وجود داشتن حدود یک میلیون فالوور، ویدئوهای او تنها ۲۰ تا ۳۰ هزار بازدید می‌گیرد و کم‌کم از یادها رفته است. او حالا به عنوان مجری ثابت ملکه شناخته می‌شود و تنها پست ثابت او در اینستاگرام، تصویری است با مادر شاهزاده خودخوانده‌اش.

مراقب باشید که خاک روی صحنه شما را نگیرد!

اشکان خطیبی روزگاری در تبلیغات تلویزیونی نقش یک رزمنده عملیات استشهادی را ایفا می‌کرد و در مستند «دوربرگردون» ساخته محمد طادی در اوایل دهه نود درباره معایب ماهواره صحبت می‌نمود. او در مسیر هنری‌اش، از خوانندگی تا بازیگری و اجرا، تجربه‌های متعددی کسب کرد و در پایان دهه نود، فعالیت‌هایش به تدریج کاهش یافت. در اوایل دهه نود، خطیبی در عرصه هنر موفق ظاهر شد، اما به جز حضور در برنامه «خنداننده‌شو» و چند تئاتر معتبر، دیگر نتوانست به عنوان یک چهره مطرح در میان عموم باقی بماند.

با این حال، رویدادهای سال ۱۴۰۱ او را بر آن داشت تا تصمیم به ترک کشور بگیرد و تلاش کند کارنامه حرفه‌ای‌اش را احیا کند. اما به جز اجرای چند تئاتر، نتوانست گام مؤثری در بازسازی جایگاه خود بردارد و اکنون بیشتر به یک شخصیت توییتری بدل شده است که در مهم‌ترین فعالیت‌هایش، با چند توییت درباره محسن چاوشی، سعی دارد از فراموشی خود جلوگیری کند.

تعبیر برعکس دژاوو

فرزین صابونی در ابتدا مدت زیادی در تلویزیون شناخته نشد، اما به سرعت توانست در عرصه هنر ظاهر درخشانی داشته باشد. او با بازی در فیلم «تعبیر وارونه یک رؤیا» ساخته فریدون جیرانی، نقش یک جوان ساده‌دل را ایفا کرد که در دام دسیسه‌های جاسوس‌ها و موساد گرفتار می‌شود و در نهایت توسط همان‌ها کشته می‌شود. در سال‌های ۱۴۰۱، او با همراهی موجی که کرمی، فرخ‌نژاد و دیگران راه انداختند، وارد عرصه فعالیت‌های رسانه‌ای شد و چند سال به عنوان کارشناس در شبکه اینترنشنال فعالیت کرد. اما چون به اندازه دیگر همکارانش، شهرت نداشت، از دنیای بازیگری کنار گذاشته شد و اکنون هر از گاهی با رسانه‌های خارج‌نشین همکاری می‌کند تا بتواند زندگی‌اش را سپری کند.

این روزها، به نظر می‌رسد که سرنوشت او دوباره با ماجرای «تعبیر وارونه» تکرار می‌شود. کسی که تصور می‌کرد در خارج از کشور می‌تواند جهشی در مسیر حرفه‌ای خود داشته باشد، حالا فراموش شده است. اگر شبکه آی‌فیلم تکرارهای «تعبیر وارونه» را پخش نکند، احتمالاً نام و نشان او هم به زودی از یادها می‌رود.

بازمانده خانواده محترم

برزو ارجمند چند سال پیش در برنامه مهران مدیری حضور یافت و مدیری از او پرسید آیا قصد مهاجرت دارد. ارجمند در پاسخ به مشکلات تهران، از آلودگی هوا و رانندگی نامناسب مردم صحبت کرد. او مانند فرخ‌نژاد در اواخر حضورش در ایران، دچار کاهش جایگاه شد و بیشتر آثار مهمش، به ویژه در فیلم‌های مسعود ده‌نمکی ساخته شده است.

در زمان‌هایی که ارجمند تلاش می‌کرد خود را به عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار خانواده ارجمند مطرح کند، اما با افت در کارهای تجاری و ضعیف، در اواخر دهه ۹۰ به بازیگری در جایگاه درجه دو و سه تنزل یافت. مهم‌ترین فعالیت‌های هنری او در چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت و در مجموعه قهوه تلخ بود که توانست عملکرد قابل قبولی از خود نشان دهد. اما در نهایت، او نیز وارد جریان کارشناسان اینترنشنال شد و رویدادهای شهریور ۱۴۰۱، سرانجام فرصت مهاجرت را برایش فراهم کرد.

مسیر ارجمند در مهاجرت، شباهت زیادی به راه کرمی و فرخ‌نژاد دارد. او اکنون در خارج از کشور کلاس‌های بازیگری برگزار می‌کند و تلاش می‌کند با راه‌اندازی کسب‌وکار جدید، سرمایه‌های از دست‌رفته‌اش را جبران کند.

این شوخی نیست، بلکه روش زندگی من است!

در میان هنرمندانی که در سال ۱۴۰۱ ترجیح دادند کشور را ترک کنند تا در داخل بمانند، فرخ‌نژاد بیشترین فعالیت را داشت و نتیجه آن، میزان نفرت نسبت به او در توییتر به ۶۷ درصد رسید. بازیگرانی که با تحلیل‌های سیاسی نادرست خود را وارد عرصه کنشگری سیاسی کردند، سریعاً از مسیر حرفه‌ای خارج شدند و حالا دیگر شایسته نیستند تعداد تماشاگران تئاترهایشان را اعلام کنند.

گاهی اوقات برخی جوک‌ها به سبک زندگی افراد تبدیل می‌شوند. انگار داستان آن لطیفه که فردی زمین خورد و تا خانه سینه‌خیز رفت، در مورد بازیگران مهاجر هم تکرار می‌شود. بازیگرانی که در این سه سال یا با منابع مالی وابسته به پهلوی ارتباط برقرار کردند یا کارنامه کاری خود را کنار گذاشتند، و اجراهای کم‌مخاطب و بی‌کیفیت در اروپا و آمریکای شمالی روی صحنه بردند، اما هرگز نتوانستند از این شکست‌ها عبور کنند. بعضی مانند اشکان خطیبی به مصرف داروهای ضد افسردگی روی آوردند و عده‌ای دیگر، مانند فرخ‌نژاد، به دنبال دریافت واریزی از زبان عبری‌ها بودند. زندگی برخی افراد بسیار شبیه به جوک است؛ اما حالا این جوک‌ها دیگر واقعاً خنده‌دار نیستند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار