کد خبر: 35268

آزاده صمدی: سینمای ایران نیازمند صداقت و روراستی است

آزاده صمدی در مورد وضعیت سینمای ایران: وقت روراست بودن است!

آزاده صمدی درباره وضعیت سینمای ایران: از رقابت، سطحی‌سازی و نفوذ سیاست انتقاد می‌کند و بر ضرورت صداقت در هنر تأکید دارد.

آزاده صمدی در مورد وضعیت سینمای ایران: وقت روراست بودن است!

در مراسم بزرگداشت روز ملی سینما، آزاده صمدی، بازیگر معروف و پرتلاش سینمای ایران، با نگاهی انتقادی درباره وضعیت فعلی این حوزه اظهار داشت: «سینمای ما مدت زیادی است که احساس دل‌تنگی، انزوا و غم را القا می‌کند؛ شاید این وضعیت به خاطر جایگزینی سریال‌های سطحی به جای فیلم‌های اندیشمند باشد، یا شاید هم به دلیل نفوذ بیش از حد سیاست در هنر سینما.»

این اظهارات بلافاصله واکنش‌هایی را برانگیخت؛ چرا که بسیاری به یاد آثار اخیر صمدی افتادند، آثاری که در قالب سینمای «اندیشمند پسند» قرار نمی‌گیرند. فیلم‌هایی مانند «صددام»، «زیرنظر»، «خط استوا»، «50 کیلو آلبالو» و «خوب، بد، جلف» نمونه‌هایی هستند که حضور صمدی در آن‌ها با تصویری که او به عنوان الگو از سینمای موردنظر خود ترسیم می‌کند، همخوانی ندارد. این تناقض در اظهارات او، بحثی جنجالی و جذاب را در جامعه سینمایی برانگیخت؛ بحثی که فراتر از بازیگری صمدی، به وضعیت کلی سینمای ایران مرتبط است.

«صددام» و «زیرنظر»: کمدی‌هایی فراتر از سطح معمول؟

بیایید با دو فیلم شروع کنیم که احتمالاً کمتر مورد توجه منتقدان سینمایی قرار گرفته‌اند: «صددام» و «زیرنظر». هرچند این دو اثر در ژانر کمدی و سرگرم‌کننده هستند، اما به نظر می‌رسد تمرکز اصلی آن‌ها بر جلب رضایت تماشاگران عادی است تا ارائه محتوای عمیق و فلسفی. شوخی‌های سطحی، طنزهای اغلب ساده‌انگارانه و موضوعات تکراری، این فیلم‌ها را به نمونه‌هایی از سینمایی تبدیل کرده‌اند که منتقدان آن را «مبتذل» می‌نامند و از نظر کیفیت هنری چندان برجسته نیستند.

البته نباید تصور کرد که این فیلم‌ها بی‌ارزش هستند؛ «صددام» با بازی صمدی توانسته است بخش قابل توجهی از تماشاگران را سرگرم کند. اما از دیدگاه سینمای فکری و هنری، این نوع کمدی‌ها گاهی بیشتر به هدف فروش سریع در بازار سینمای تجاری می‌پردازند تا انعکاس واقعی آنچه در ذهن آزاده صمدی می‌گذرد.

«خط استوا»؛ مرز میان کمدی و طنز اجتماعی

فیلم «خط استوا» با محوریت فوتبال ایران، سعی دارد به شکل هوشمندانه‌تری به مسائل اجتماعی و فردی بپردازد. با این حال، نمی‌توان آن را جزو سینمای کاملاً تفکربرانگیز محسوب کرد. ساختار و داستان فیلم بیشتر در خدمت روایت ساده قرار گرفته است و در نتیجه، موفقیت چندانی کسب نکرده است. در نهایت، فیلم نتوانسته است از برچسب «مبتذل» رهایی یابد، زیرا بسیاری از صحنه‌ها و شوخی‌ها بیشتر شبیه سرگرمی‌های سطحی و دم دستی هستند.

سینمای کمدی تجاری با آثار «50 کیلو آلبالو» و «خوب، بد، جلف» به اوج خود رسید.

وقتی صحبت از فیلم‌هایی مانند «50 کیلو آلبالو» و «خوب، بد، جلف» می‌شود، بحث به سمت سینمای کمدی تجاری سوق پیدا می‌کند؛ سینمایی که همان چیزی را ارائه می‌دهد که صمدی به شدت مورد انتقاد قرار داده است: سرگرمی صرف، شوخی‌های سطحی و در بسیاری موارد، تمرکز بر موضوعاتی که بیشتر بر بامزه بودن و جلب توجه تماشاگر تأکید دارند تا عمق و معنای واقعی.

«خوب، بد، جلف» ممکن است نماد برجسته این نوع فیلم‌ها باشد؛ اثری که با بهره‌گیری از زبان طنز و شوخی‌های هجوآمیز، به یکی از پرمخاطب‌ترین فیلم‌های چند سال اخیر تبدیل شده است. در «50 کیلو آلبالو»، صمدی نیز در قالب کمدی ظاهر می‌شود که بیشتر بر بازی با کلیشه‌ها و موقعیت‌های خنده‌دار تمرکز دارد تا روایت داستانی عمیق. این نوع فیلم‌ها غالباً جنبه تجاری و مخاطب‌پسند دارند، اما منتقدان آن‌ها را به عنوان سینمای «سطحی و مبتذل» می‌دانند.

یک تضاد بزرگ در دنیای سینما وجود دارد.

احتمالاً آزاده صمدی بهتر از هر فرد دیگری می‌داند که سینمای ایران امروزه نه تنها تحت تأثیر فضای سیاسی قرار گرفته، بلکه درگیر رقابتی شدید برای جذب تماشاگر و حفظ جایگاه است؛ رقابتی که گاهی به قیمت پذیرش آثار سطحی‌تر و بازی در قالب‌هایی که خودشان نقدشان می‌کنند، تمام می‌شود. همان‌طور که او در صحبت‌هایش اشاره کرد، سینما دچار نوعی دلزدگی و بی‌مهری شده است که شاید ریشه در تغییر سلیقه مخاطب و نفوذ سیاست در آن داشته باشد. با این وجود، این سینما، با تمام چالش‌هایش، هنوز جایگاه و بستری است که بسیاری از هنرمندان در آن فعالیت می‌کنند؛ از جمله خود صمدی، که در کارنامه‌اش هم نقش در فیلم‌های کمدی سطحی و هم در درام‌های جدی را بر عهده داشته است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار