کد خبر: 32417

میراث فرهنگی ایران در خطر نابودی؛ بی‌توجهی و سیاست‌های ناکارآمد

میراث فرهنگی ایران در خطر فرسایش و نابودی؛ نقش مدیران رسانه‌ای و کم‌تخصص در بی‌توجهی به میراث ملی

میراث فرهنگی ایران در خطر نابودی است؛ نقش مدیران رسانه‌ای و کم‌تخصص در بی‌توجهی و تخریب میراث ملی بی‌اثر بودن سیاست‌ها و نیاز به اصلاح فوری

میراث فرهنگی ایران در خطر فرسایش و نابودی؛ نقش مدیران رسانه‌ای و کم‌تخصص در بی‌توجهی به میراث ملی

میراث فرهنگی ایران، این یادگار ارزشمند و گران‌سنگ تمدن کهن، سال‌هاست در سایه بی‌توجهی و نبود برنامه‌ریزی هدفمند در حال تخریب و فرسایش است. کاخ‌ها و کاروانسراهای تاریخی که هر یک نماد و روایتگر بخش‌هایی از شکوه گذشته‌اند، در مقابل بی‌توجهی و کمبود منابع مالی به سمت نابودی سوق یافته‌اند. موزه‌ها، که باید نمادهای عظمت فرهنگی ایرانی باشند، در وضعیت غفلت و فرسودگی قرار دارند و از نقش اصلی خود فاصله گرفته‌اند.

وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که باید حافظ این گنجینه‌های ارزشمند و پیشگام در توسعه صنعت گردشگری باشد، به جای اقدامات عملی و مؤثر، درگیر برگزاری همایش‌های پرزرق‌وبرق و فعالیت‌های نمایشی شده است. صالحی امیری، با پیشینه‌ای غیرمرتبط و بدون تخصص لازم، مسئولیت این وزارتخانه حساس را بر عهده دارد، امری که انتقادات گسترده‌ای از سوی صاحب‌نظران و فعالان فرهنگی را برانگیخته است.

ترکیب مدیریتی این وزارتخانه نشان می‌دهد که بیشتر از میان چهره‌های رسانه‌ای و غیرمتخصص انتخاب شده‌اند، به جای تمرکز بر ماموریت‌های اصلی، بر تبلیغات و دیده‌شدن تأکید دارند. در حالی که بناهای تاریخی کشور با کمبود بودجه و نبود مرمت اصولی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، این وزارتخانه درگیر برگزاری رویدادهایی است که نتیجه ملموسی در احیای میراث یا رونق گردشگری ندارند.

صنایع دستی، به‌عنوان یکی از ارکان هویت فرهنگی ایران، با مشکلات عدیده‌ای مواجه است، از جمله نبود بازار مناسب و ضعف در بسته‌بندی. در عین حال، توسعه شهری غیراصولی و تغییر کاربری‌های غیرقانونی، بافت‌های تاریخی را بیش از پیش تهدید می‌کند. به جای ارائه راهکارهای عملیاتی و شفافیت در عملکرد، وزارت میراث فرهنگی درگیر نمایش‌هایی است که نه تنها به حل مشکلات کمکی نمی‌کنند، بلکه فاصله میان این نهاد و وظایف اصلی‌اش را عمیق‌تر می‌سازند.

میراث فرهنگی ایران دهه‌هاست در سکوت و بی‌برنامگی رها شده است؛ بناهای تاریخی در حال نابودی‌اند، موزه‌ها فرسوده شده و متولیان فقط در مناسبت‌های جهانی عکس یادگاری می‌گیرند. در دوران مدیریت سیدرضا صالحی امیری، نه تنها گامی جدی برای احیای میراث و توسعه گردشگری برداشته نشده، بلکه این وزارتخانه به محلی برای برگزاری نشست‌ها و سمینارهای بی‌ثمر تبدیل شده است.

سیدرضا صالحی امیری، با سابقه‌ای امنیتی و بدون حتی یک ساعت تجربه در حوزه میراث فرهنگی، اکنون مسئولیت سنگین‌ترین امانت فرهنگی کشور را بر عهده دارد، و نتیجه آن چیزی جز نمایش‌های رسانه‌ای نیست. سوابق فعالیت وی در وزارت اطلاعات، سازمان اسناد و کتابخانه ملی و معاونت شهرداری تهران نشان می‌دهد که حضور وی در رأس وزارتخانه‌ای که نیازمند دانش عمیق در تاریخ و باستان‌شناسی است، کمکی به حل مشکلات این حوزه نکرده است.

نمایندگان مجلس و کارشناسان میراث فرهنگی بارها این موضوع را مورد انتقاد قرار داده‌اند. مسلم صالحی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، پیش از تصویب صالحی امیری گفته بود که وی «یک ساعت هم سابقه کاری در وزارت میراث فرهنگی ندارد». همچنین حکمت‌الله ملاصالحی، باستان‌شناس و استاد دانشگاه تهران، در یادداشتی با عنوان «الهی بر این باغ تفتیده باران ببار» تصریح کرده است که ایران با دارا بودن غنی‌ترین و تأثیرگذارترین جغرافیای تاریخ، فرهنگ و جامعه، نیازمند مدیرانی امین، فرهنگ‌شناس و باستان‌شناس است و انتخاب فردی مانند صالحی امیری، «خیانتی بزرگ و نابخشودنی» به میراث ملت است.

مدیران صدا و سیما رهبری‌کنندگان وزارتخانه

ترکیب مدیران ارشد این وزارتخانه عمدتاً شامل چهره‌های رسانه‌ای و مدیران سابق سازمان صداوسیما می‌شود. این موضوع سبب شده است تا در سیاست‌گذاری‌ها، نگاه رسانه‌ای بر دیدگاه‌های تخصصی غلبه پیدا کند. مأموریت اصلی این وزارتخانه، یعنی حفاظت و توسعه صنعت گردشگری، جای خود را به تولید تیترهای خبری و اقدامات تبلیغاتی داده است. نمونه بارز این رویکرد، یادداشت اخیر یکی از معاونان وزیر درباره دیدارش با سیروس مقدم، کارگردان سریال پایتخت است که در آن درباره وضعیت سینما و تلویزیون صحبت شده است.

پرسش اصلی این است که وزارت میراث فرهنگی چه رابطه‌ای با تلویزیون دارد؟ این رفتارها نشان می‌دهد که مدیران این وزارتخانه بیشتر به دنبال دیده شدن در فضای رسانه‌ای هستند تا دغدغه واقعی حفظ و توسعه میراث فرهنگی. بسیاری از آثار ثبت جهانی شده، به دلیل کمبود بودجه و ضعف در حفاظت فنی و مرمت اصولی، در حال تخریب هستند و دیوارهای کوتاه و خاکی آن‌ها در معرض نابودی قرار دارند.

تظاهر به عملکرد به جای تاثیر واقعی

از زمان آغاز فعالیت صالحی امیری در وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، این وزارتخانه به جای تمرکز بر مرمت، حمایت از صنایع دستی یا توسعه گردشگری، تحت تأثیر معاونان وی، بیشتر به برگزاری سمینارها و نشست‌های متعدد مشغول شده است. نمونه‌هایی مانند سمینار بین‌المللی تأثیر بحران‌های طبیعی بر بناهای تاریخی که در اردیبهشت ۱۴۰۳ در سمنان برگزار شد، و شب‌های بوم گردی در عمارت مسعودیه، از جمله این رویدادها هستند. با این حال، دلسوزان این حوزه معتقدند که شب‌های بوم گردی بیشتر شبیه به یک نمایش رسانه‌ای بوده و تأثیر قابل توجهی بر حفاظت از بناهای تاریخی یا رونق گردشگری نداشته است. در مرداد ۱۴۰۴، جلسه شورای عالی سیاستگذاری دوره چهارم این جشنواره با حضور وزیر برگزار شد، اما تقریباً هیچ گزارشی درباره نتایج کاربردی یا اثرگذاری واقعی این نشست منتشر نشد.

نقص‌های ساختاری و بحران‌های نهان

با وجود ضعف‌های ساختاری در وزارتخانه، از جمله نبود شفافیت در بودجه و مشکلات قانونی، عملکرد این وزارتخانه بیشتر به سمت عددسازی، برگزاری سمینارها و تمرکز بر جلوه‌های رسانه‌ای سوق یافته است، تا حل ریشه‌ای چالش‌ها. وضعیت صنایع دستی نیز چندان مطلوب نیست؛ بازارهای داخلی و خارجی ضعیف، بسته‌بندی غیرکارشناسانه تولیدات و کاهش تقاضا، از مشکلات عمده این حوزه مهم است که نیازمند توجه جدی است.

علاوه بر این، بافت و بناهای تاریخی در سایه توسعه شهری غیرقانونی و بی‌توجهی به مدیریت صحیح، در معرض تخریب و تغییر کاربری‌های مخرب قرار دارند. در دوران مدیریتی که فاقد دانش تخصصی لازم است، این وزارتخانه بیشتر به سمینارها و عکس‌های یادگاری می‌پردازد تا حفاظت، احیای میراث و توسعه گردشگری. رویکرد نمایشی جایگزین برنامه‌های عملیاتی شده است، که نشان‌دهنده کم‌توجهی به وظایف اصلی این نهاد است و نیازمند تخصص، شفافیت و برنامه‌ریزی واقعی است.

تعطیلی تنها مرکز آموزش عالی تخصصی این حوزه، آینده آن را در بهره‌گیری از جوانان مستعد و با انگیزه با چالش جدی مواجه کرده است. جذب فله‌ای افراد کم‌سواد و بی‌تخصص، تنها وضعیت را بدتر کرده و راهبری کارشناسانه در این حوزه را دشوار ساخته است. در عین حال، کارشناسان و پژوهشگران حوزه میراث فرهنگی در تصمیم‌گیری‌ها جایگاهی ندارند و نظرات آن‌ها نادیده گرفته می‌شود.

تاریخ ایران هر روز در معرض تخریب و فرسایش قرار دارد؛ در حالی که وزارتخانه‌ای که باید حافظ این تاریخ باشد، سرگرم نمایش‌های رسانه‌ای است. میراث باید به اهل آن سپرده شود، قبل از آنکه به طور کامل تخریب شود.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار