کد خبر: 31819

لغو کنسرت همایون شجریان و تأثیرات فرهنگی آن

لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی؛ حاشیه‌ها، واکنش‌ها و آینده موسیقی ایران

لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، حاشیه‌ها، واکنش‌ها و آینده موسیقی ایران؛ بررسی رویدادهای اخیر و تأثیرات فرهنگی

لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی؛ حاشیه‌ها، واکنش‌ها و آینده موسیقی ایران

همایون شجریان عنوان کنسرت رایگانی که قرار بود در میدان آزادی برگزار شود را «موسیقی تا همیشه برای مردم» انتخاب کرد. او در نشست خبری درباره برگزاری این کنسرت در تاریخ 22 شهریور و به صورت رایگان صحبت کرد. اما تنها چند ساعت پس از اعلام این خبر و در واکنش به نظرات و واکنش‌های مختلف در جامعه، در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «این اجرا خواسته‌ای بود که سال‌ها در دل داشتم و بارها آن را بیان کرده بودم. حالا که فرصت تحقق آن فراهم شده است، وظیفه خود می‌دانم به این آرزوی دیرینه‌ام عمل کرده و این برنامه را برای مردم شهرم برگزار کنم.»

این غم بزرگ را به فرصتی برای انجام کارهای بزرگ تبدیل کن.

در بخش دیگری از این دل‌نوشته، شجریان در پاسخ به کسانی که این کنسرت رایگان را بخشی از برنامه‌های عادی‌سازی شرایط جامعه تلقی کرده بودند، نوشت: «بر کسی پوشیده نیست؛ فشارهای اقتصادی، نگرانی‌های اجتماعی و ترس‌های بزرگ‌تر از آینده‌ای نامعلوم. هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که در شرایط دشواری زندگی می‌کنیم.»

او ادامه داد: «اما در همین فضای سخت و دل‌مشغولی‌ها است که امید و زندگی معنا پیدا می‌کند و موسیقی می‌تواند لحظه‌ای آرامش، همدلی و امید به وجود آورد. من معتقدم که موسیقی، تنها لحظه‌ای برای آرامش و اتصال دل‌ها است، نه وسیله‌ای برای نادیده گرفتن یا عادی‌سازی رنج‌ها.»

شجریان گفت: «این اجرا نه تلاشی برای پنهان کردن مشکلات، بلکه کوششی برای بخشیدن لحظه‌ای شادی به مردمی است که سزاوار آن هستند. باور دارم این خواسته کوچک، حق طبیعی هر فرد است. ما نسل زاده و پرورده‌ایم که گفته‌اند باید غم‌های بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل کرد.» در پایان، او خواستار این بود که این فضای همدلی نباید به قضاوت کشانده شود.

در دل آزادی، شک و تردید نسبت به همدلی وجود دارد.

خواسته همایون شجریان مورد پذیرش کامل منتقدان قرار نگرفت. برگزاری کنسرت رایگان در میدان آزادی، که همواره محلی برای برنامه‌های دولتی مناسبتی بوده است، اقدامی بزرگ و در عین حال شگفت‌انگیز در راستای ایجاد همدلی و اعتباربخشی به موسیقی محسوب می‌شد. بنابراین، سخنان و درخواست او با نگاه تردید و شک و تردید مورد شنیدن قرار گرفت.

واکنش‌ها نسبت به این برنامه نشان‌دهنده جایگاه موسیقی در ادبیات رسمی حکومت بود. منتقدان معتقد بودند در چهل سال گذشته، موسیقی نه تنها برای ایجاد همدلی، بلکه حتی به دور از خواست و نیازهای جامعه تعریف و کاربرد داشته است؛ بنابراین، تغییر رویکرد در این حوزه قابل قبول نبود. اما نظرات به اینجا ختم نشد و شایعاتی درباره دریافت مبلغ ۲۰ میلیارد تومانی شجریان مطرح شد، که این موضوع به حاشیه‌های جدیدی برای کنسرت رایگان او دامن زد.

نه دل‌نوشته‌های شخصی او و نه حمایت‌های گسترده‌ای که از سوی رئیس جبهه اصلاحات و رسانه‌ها در حمایت از این اقدام صورت گرفت، مورد تایید قرار نگرفت. حتی دلایل مستحکم درباره ایجاد همدلی و اقدام بزرگ این هنرمند برای مردمی که در این روزها به دلیل فشارهای اقتصادی توان بهره‌مندی از هنر او را ندارند، نادیده گرفته شد.

کنسرت آزادی لغو گردید.

دو روز پس از اعلام برگزاری کنسرت، شجریان در صفحه‌اش پستی منتشر کرد و نوشت: «آنچه حدس می‌زدم در نهایت رخ داد. در دو روز گذشته، تجهیزات ما اجازه ورود نگرفته و به نظر می‌رسد که توان مدیریت برای حضور جمعیت عظیم این اجرا وجود ندارد.»

او در ادامه افزود که این کنسرت دیگر برگزار نخواهد شد. چند ساعت بعد، علیرضا زاکانی در حیاط هیئت دولت تأیید کرد که این اتفاق صحت دارد و گفت: «قرار است همه کمک کنیم تا این کنسرت با اطمینان کامل و در شرایط مناسب برگزار شود. مکان برگزاری احتمالی این کنسرت، ورزشگاه آزادی است که مسئولان مربوطه در این مورد اعلام نظر خواهند داد.»

تمام مسیرها به سمت معاون هنری وزارت ارشاد ختم می‌شود.

در پیامی که معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران منتشر کرد، به شفاف‌سازی درباره جریان برگزاری کنسرت رایگان در میدان آزادی پرداخته شد. محمدامین توکلی‌زاده نوشت: «در روز دوشنبه که تعطیل رسمی است، اعلام شد قرار است چند کنسرت در میدان آزادی برگزار شود، که اولین آن مربوط به همایون شجریان است.

در ابتدا تصور می‌شد که تمهیدات لازم برای برگزاری این رویداد در نظر گرفته شده است، اما مشخص شد که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد تنها در سطح رایزنی‌های ستادی موضوع را مطرح کرده است و درخواست برگزاری این کنسرت در روز سه‌شنبه قرار است در شورای تأمین استانداری تهران بررسی و تصمیم‌گیری شود. در نهایت، شهرداری منطقه ۹ اعلام کرد با ارزیابی‌های انجام شده، برگزاری این برنامه در میدان آزادی امکان‌پذیر نیست و بنابراین باید از مکان دوم، یعنی ورزشگاه آزادی، برای اجرای برنامه استفاده شود.»

توکلی‌زاده در توضیحات خود به صراحت این تغییر مکان کنسرت را نتیجه عدم‌هماهنگی‌ها و اعلام درخواست معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد عنوان کرد و افزود که ممانعت از ورود تجهیزات گروه نیز ناشی از همین عدم هماهنگی است. او در پایان درخواست تعویق یک هفته‌ای زمان برگزاری کنسرت برای فراهم آوردن مکان جدید را مطرح کرد. او تاکید کرد: «اجرای برنامه‌های بزرگ و ارزشمند تنها بر روی کاغذ امکان‌پذیر نیست و نیازمند همکاری بین‌دستگاهی و تعامل سازنده است. امیدوارم که این کنسرت، که متعلق به یکی از هنرمندان محبوب است، در شأن هنر ایرانی و شهروندان تهرانی برگزار شود.»

زندگی ما، زندگی متفاوت و غیرمعمول است.

در نهایت، درخواست برای برگزاری کنسرت در میدان آزادی که به گفته مدیر برنامه‌های همایون شجریان سابقه‌ای پنج یا شش ساله داشت، لغو شد. همایون شجریان اعلام کرد که این لغو کامل است، در حالی که شهرداری تنها از تغییر مکان خبر داد و معاونت هنری سکوت اختیار کرد. این وضعیت همان چیزی است که همایون شجریان در یکی از پست‌های خود به آن اشاره کرد و نوشت: «زندگی عادی ما، همان زندگی غیرعادی ماست».

این زندگی غیرعادی، نتیجه تصمیمات پشت درهای بسته معاونت هنری است که از طریق دیدارهای همدلانه با مسئولان مختلف، عادی نمی‌شود. این همان زندگی است که به خواست فردی برای تقویت رزومه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که ماه‌هاست زیر نظر مجلس قرار دارد، تغییر نمی‌کند.

این همان زندگی است که معاونت هنری‌اش، بیش از هر اقدام مناسب و موفق، هزینه‌های سنگینی تحمیل می‌کند. از هزینه‌های حذف ایران از جامعه هنری جهانی گرفته تا انکار و بی‌اعتباری رویدادهایی که برای همدلی برنامه‌ریزی و اجرا شده است. چند روز پیش، گروهی از نمایندگان مجلس در نامه‌ای مجدد به وزیر، اشاره کردند که با وجود کارت زردی که در دستان سیدعباس صالحی قرار داشت و او را از مجلس بدرقه کرد، در معاونت هنری او هیچ اقدام مؤثری صورت نگرفته است و حالا داستان جدیدی درباره خانم معاون وزیر در معرض دید مجلس قرار گرفته است. این همان زندگی غیرعادی است که گاهی با ممنوعیت‌ها غیرعادی می‌شود و گاهی در روند تغییرات و حذف این ممنوعیت‌ها، با ناکارآمدی و بی‌اثری روبه‌رو می‌گردد.

فرهنگ مقاومت، نشانه ضعف مسئولان است.

کنسرتی که می‌توانست در میدان آزادی برگزار شده و رویدادی مهم و تاریخی باشد، هم آرزوی برگزاری در این نماد تهران را برآورده کرد و هم فرصتی برای تغییر نگرش نسبت به موسیقی فراهم آورد؛ اما به سادگی از دست رفت. برگزاری کنسرت در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی، اگرچه نشان‌دهنده‌ی نوعی بازگشت به فعالیت‌های موسیقی است که پیش‌تر توسط علیرضا قربانی صورت گرفته بود، اما جایگزین مناسبی برای کاهش اثرات لغو این آرزوی بزرگ نیست.

در شرایطی که در برخی بخش‌های سیاست‌های کلان فرهنگی انعطاف و نرمش مشاهده می‌شود، عدم بهره‌برداری و استفاده از این فرصت‌ها تنها وضعیت فرهنگی و هنری کشور را پیچیده‌تر می‌کند و فاصله میان مردم و حاکمیت را بیشتر می‌سازد. در زمانی که فرهنگ باید محکم و استوار در میدان حاضر شود و با کاهش فاصله‌ها و تقویت اتحاد میان مخالفان و منتقدان حکومتی، راهی برای تاب‌آوری جامعه فراهم کند، متأسفانه این وظیفه ناتوان و شکست‌خورده به عقب رانده می‌شود. هنرمندان، در مقابل ناکارآمدی نهادهای متولی، نقش تنها و فردی خود را بر عهده می‌گیرند. «کنار مردم هستم»، همان همدلی و همبستگی است که مردم از مسئولان و متولیان انتظار دارند، اما جای خالی این احساس در عمل احساس می‌شود.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار