کد خبر: 28976

کوشش بی‌نظیر کوروش بزرگ نماد عدالت و انسان‌دوستی

کوشش بی‌نظیر کوروش بزرگ: روز تولد، میراث جهانی و نماد عدالت و انسان‌دوستی

کوشش بی‌نظیر کوروش بزرگ نماد عدالت، انسان‌دوستی و میراث جهانی در تاریخ و فرهنگ امروز.

کوشش بی‌نظیر کوروش بزرگ: روز تولد، میراث جهانی و نماد عدالت و انسان‌دوستی

او نخستین فرمانروایی است که امپراتوری چندقومیتی و وسیعی را بنیان نهاد و با وجود داشتن قدرت نظامی عظیم، سیاستی انسانی و معتدل را در پیش گرفت. شخصیت کوروش در تاریخ، اسطوره و ادبیات به شکلی بازتاب یافته است که او را نه تنها یک فاتح نظامی، بلکه یک چهره تمدنی نشان می‌دهد.

با این حال، درباره زمان دقیق تولد او اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی روز چهارم شهریور را به عنوان زادروز کوروش می‌دانند که همزمان با جشن باستانی شهریورگان است. گروهی دیگر اما روز هفتم آبان را مهم‌تر می‌دانند و آن را روز ورود کوروش به بابل و صدور فرمان آزادی یهودیان معرفی می‌کنند.

این مقاله به بررسی دلایل این اختلاف، جایگاه کوروش در منابع مختلف (ایرانی، یونانی، عبری، اسلامی)، میراث او برای دنیای امروز، و همچنین فلسفه و آداب جشن شهریورگان خواهد پرداخت.

تفاوت در تاریخ تولد کوروش: چهار شهریور یا هفت آبان؟

در تقویم باستانی ایران، روز چهارم هر ماه به نام یکی از امشاسپندان نام‌گذاری می‌شد. چهارمین روز شهریورماه «شهریور» نام داشت و در این روز جشن شهریورگان برگزار می‌گردید. از آنجا که شهریور در باور زرتشتی نماد عدالت، استقامت و حاکمیت صحیح است، برخی محققان و علاقه‌مندان به میراث باستانی، زادروز کوروش را در این روز قرار داده‌اند. بنابراین، کوروش به عنوان پادشاهی عادل و دادگر، با جشن شهریورگان پیوند یافته است.

در متون تاریخی، به ویژه استوانه کوروش و روایت‌های بابلی، روزی که کوروش وارد بابل شد (۵۳۹ قبل از میلاد) اهمیت ویژه‌ای دارد. این روز بعدها در میان ایرانیان به هفتم آبان معروف شد. در این روز، کوروش فرمان آزادی مردمان بابل و به‌ویژه یهودیان اسیر را صادر کرد. بسیاری این روز را نه به عنوان زادروز بلکه به عنوان روز بزرگداشت کوروش می‌شمارند، زیرا نشان‌دهنده سیاست آزادسازی و انسان‌دوستی او است.

می‌توان گفت که چهار شهریور بیشتر جنبه نمادین و آیینی دارد و با جشن باستانی شهریورگان مرتبط است، در حالی که هفتم آبان، رویدادی تاریخی و ثبت شده در منابع است. بنابراین، برخی این روز را روز تولد و برخی دیگر روز بزرگداشت کوروش می‌نامند.

مطالعات تاریخی درباره کوروش

در متون قدیمی ایرانی، به‌ویژه اوستا، نام کوروش به طور مستقیم ذکر نشده است؛ زیرا این آثار بیشتر جنبه‌های دینی و اسطوره‌ای دارند و به رویدادهای تاریخی مشخص کمتر می‌پردازند. با این حال، صفات و ویژگی‌های او در تصویر شاهان آرمانی و دادگر ایرانی قابل تشخیص است.

در کتاب مقدس عبری، جایگاه خاصی برای کوروش قائل شده‌اند. در کتاب اشعیا، او «مسیح خداوند» (برگزیده پروردگار) نامیده شده است. همچنین در کتاب عزرا و دانیال، کوروش فرمان آزادی یهودیان از اسارت بابلی را صادر می‌کند و اجازه می‌دهد تا معبد اورشلیم را بازسازی کنند.

این تصویر مثبت سبب شد که در سنت یهود، کوروش به عنوان «پادشاه دادگر غیر یهودی» مورد احترام قرار گیرد. این تصویر بعدها در جهان مسیحی و اسلامی نیز پذیرفته شد.

یونانیان بیش از سایر ملت‌ها درباره کوروش نوشته‌اند، که این امر ناشی از تماس‌های سیاسی و فرهنگی مستقیم آنان با امپراتوری هخامنشی است. هرودوت در اثر مشهور خود «تاریخ»، زندگی و ویژگی‌های کوروش را روایت می‌کند. او کوروش را فرمانروایی خردمند و در عین حال جنگجویی قدرتمند نشان می‌دهد. اگرچه روایت‌های هرودوت با افسانه‌ها و داستان‌های عامیانه آمیخته است، اما جایگاه والای کوروش در ذهن مردم آن زمان را نشان می‌دهد.

گزنفون، شاگرد سقراط، در اثر «کوروش‌نامه» تصویری اخلاقی‌تر و آرمانی‌تر از کوروش ارائه می‌دهد. او او را نمونه کامل یک پادشاه عادل و خردمند معرفی کرده و شخصیت او را الگویی برای حکمرانی و آموزش اخلاقی می‌داند. این اثر بیشتر جنبه آموزشی و فلسفی دارد و هدف آن ترسیم الگویی از فرمانروای ایده‌آل است.

در مقابل، کتزیاس، پزشک دربار هخامنشی، روایتی متفاوت دارد. او که مدتی در ایران زندگی کرده است، برخلاف گزنفون و هرودوت، گاه تصویری منفی‌تر و انتقادی‌تر از کوروش و خاندان هخامنشی ارائه می‌دهد. با این حال، اعتبار تاریخی نوشته‌های او مورد تردید است، زیرا گزارش‌هایش اغلب اغراق‌آمیز و مشکوک است.

در مجموع، در نگاه یونانیان، کوروش نماد عدالت، خرد سیاسی و توانایی سازماندهی امپراتوری بود. هرچند دیدگاه‌ها متفاوت است، اما مشترک در تأکید بر نبوغ و توانایی خارق‌العاده او در اداره امپراتوری وسیع و چندقومتی است؛ ویژگی‌ای که او را از بسیاری فرمانروایان هم‌عصر خود متمایز می‌کرد.

در شاهنامه فردوسی، اگرچه نام کوروش مستقیم ذکر نمی‌شود، اما شخصیت‌هایی مانند فریدون و کیخسرو، که با دادگری، خردمندی و قهرمانی شناخته می‌شوند، شباهت‌هایی با او دارند. این نشان می‌دهد که حافظه و سنت‌های ایرانی، هرچند به صورت غیرمستقیم، یاد کوروش را در قالب شاهان اسطوره‌ای بازتاب داده‌اند.

پس از اسلام، مورخان ایرانی سعی کردند تاریخ ایران باستان را با منابع جدید تطبیق دهند. در این راستا، تاریخ‌نگارانی مانند طبری در «تاریخ الرسل و الملوک» و مسکویه در «تجارب الامم»، ضمن روایت تاریخ پیش از اسلام، به یاد کوروش اشاره کرده‌اند. همچنین ابوریحان بیرونی در اثر ارزشمند «آثارالباقیه عن القرون الخالیه» هنگام بررسی جشن‌ها و تقویم‌های ایرانی، گاهی به نام کوروش یا آیین‌های مرتبط با او اشاره می‌کند. این نشان می‌دهد که هرچند فاصله زمانی زیادی با دوران کوروش وجود داشت، اما یاد او در سنت ایرانی زنده باقی مانده است.

در مجموع، نگاه ایرانیان پس از اسلام به کوروش غالباً مثبت و محترمانه بوده است. او را پادشاهی عادل، نیکوکار و بنیان‌گذار حکومتی پایدار می‌دانستند. هرچند بخش عمده اطلاعات درباره او از منابع یونانی و تورات است، اما در فرهنگ ایرانی تصویری بزرگوارانه و شایسته از او باقی مانده است.

روز چهارم شهریور و مراسم آیین شهریورگان

در تقویم باستانی ایران، هر روز از ماه دارای نام خاصی بود و چهارمین روز هر ماه «شهریور» نام داشت. هنگامی که این روز با ماه شهریور هم‌زمان می‌شد، جشن شهریورگان برگزار می‌گردید. در باورهای زرتشتی، شهریور یکی از امشاسپندان بود که نماد عدالت، قدرت معنوی، فرمانروایی عادلانه و پاسداری از فلزات مقدس محسوب می‌شد. بنابراین، جشن شهریورگان در روز چهارم شهریور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و به عنوان روز بزرگداشت عدالت و حکمرانی نیکو برگزار می‌شد. در طول زمان، به دلیل شباهت صفات کوروش با ویژگی‌های امشاسپند شهریور، این روز نمادین به زادروز کوروش نیز مرتبط شد و برای گرامیداشت او ارزش یافت.

آداب و رسوم شهریورگان بازتابی از این ارزش‌ها بودند. در این روز، مردم به نیایش برای عدالت و دادگری می‌پرداختند و یادآور می‌شدند که قدرت تنها زمانی ارزشمند است که همراه با عدالت باشد. بخشی از مراسم به تقدیس فلزات مقدس اختصاص داشت، چرا که در اندیشه زرتشتی، فلزات نه تنها ابزار زندگی بلکه نماد استواری و پایداری بودند. همچنین، شهریورگان فرصتی برای گردهمایی خانواده‌ها و اجتماعات بود؛ مردم در کنار هم جشن‌های کوچک برپا می‌کردند، شادی و سرور را تجربه می‌نمودند و نیایش‌های جمعی انجام می‌دادند. یکی دیگر از پیام‌های این جشن، یادآوری اهمیت فروتنی و پرهیز از ستمگری بود؛ بدین معنا که انسان با وجود قدرت و ثروت باید همواره به عدالت و دادگری پایبند باشد.

بنابراین، جشن شهریورگان نه تنها یک آیین تقویمی، بلکه فرصتی برای بازاندیشی درباره مفهوم قدرت و عدالت محسوب می‌شد. این پیوند میان دادگری و فرمانروایی عادلانه باعث شد که در حافظه تاریخی ایرانیان، این روز با یاد کوروش بزرگ درآمیخته و به عنوان نماد زادروز او مورد توجه قرار گیرد.

ارثیه و میراث کوروش برای ایرانیان و جهان

میراث کوروش بزرگ تنها محدود به مرزهای ایران نمی‌ماند، بلکه تأثیر او در تاریخ و فرهنگ جهانی نیز قابل مشاهده است. او نخستین بنیان‌گذار امپراتوری چندقومیتی و وسیع در جهان بود که توانست سرزمین‌هایی با اقوام، زبان‌ها و آیین‌های مختلف را در قالب یک دولت سیاسی متحد گردآوری کند. با بهره‌گیری از سیاست مدارای دینی و فرهنگی، او ثبات و همزیستی را در امپراتوری خود برقرار ساخت. برخلاف بسیاری از فاتحان تاریخ که فرهنگ خود را با زور و اجبار بر دیگران تحمیل می‌کردند، کوروش اجازه داد مردمان تحت سلطه‌اش هویت دینی و فرهنگی خود را حفظ کنند، که این امر سبب محبوبیت و مقبولیت گسترده حکومت او شد.

از سوی دیگر، استوانه معروف کوروش که پس از فتح بابل صادر شد، یکی از مهم‌ترین میراث‌های او محسوب می‌شود. این نوشته به زبان اکدی بر آزادی مردمان، بازگرداندن خدایان و بازسازی معابد تأکید دارد و در دنیای معاصر به عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» شناخته شده است. این سند نماد توجه او به آزادی، کرامت انسانی و احترام به باورهای دیگران است؛ مفهومی که در زمان او بی‌سابقه بود و نشان‌دهنده نگرش انسان‌دوستانه و عدالت‌محور او است.

میراث کوروش در هویت ملی ایرانیان جایگاهی ویژه دارد. در دوران معاصر، که ملت‌ها در پی بازشناسی تاریخ و ریشه‌های فرهنگی خود هستند، کوروش به نماد غرور ملی و نماد شکوه ایران باستان بدل شده است. بسیاری از ایرانیان او را نمونه‌ای از نیک‌حکمرانی، قدرت همراه با عدالت و استقلال ملی می‌دانند و یاد او نقش مهمی در تقویت هویت ایرانی، به‌ویژه در زمان‌های بحران و چالش‌های تاریخی ایفا کرده است.

در سطح جهانی، کوروش به عنوان الگویی از عدالت و فرمانروایی خردمند شناخته می‌شود. اندیشمندان یونانی مانند گزنفون او را نمونه‌ای کامل از حکمرانی عادل و حکیم می‌دانستند، و در دنیای غرب مدرن، متفکرانی چون ماکیاولی و حتی بنیان‌گذاران ایالات متحده آمریکا از او به نیکی یاد کرده‌اند. نگاه مثبت و احترام‌آمیز به شخصیت او در تمدن‌های مختلف نشان می‌دهد که او تنها یک پادشاه ایرانی نبود، بلکه شخصیتی استثنایی و فراتر از مرزها و زمان که می‌تواند الگویی برای عدالت، انسان‌دوستی و حکمرانی خردمندانه باشد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار