۷ فیلم عاشقانه ایرانی که باید حتما ببینید!
7 فیلم عاشقانه ایرانی که باید ببینید | بهترین آثار سینمای عشق در ایران
مروری بر ۷ فیلم عاشقانه ایرانی با روایتهای عمیق و متفاوت، از عشقهای یکطرفه تا روابط چالشبرانگیز در سینمای ایران.

گاهی عشق یکطرفه منبع الهام برای ساخت فیلم میشود و برخی آثار سینمایی به طور دقیق چالشها و دشواریهای یک رابطه عاشقانه را نشان میدهند. در ادامه، مروری بر برخی از برترین فیلمهای عاشقانه ایرانی خواهیم داشت.
فیلم سینمایی با عنوان «درخت گلابی»
این فیلم برگرفته از داستانی با همین عنوان از مجموعه داستانهای گلی ترقی ساخته شده است. روایت درباره مردی به نام محمود شایان است، نویسنده و استاد دانشگاه، که برای نوشتن اثر جدیدش به باغ پدری در دماوند میرود. این باغ نماد خاطرات تلخ و شیرین و عشق دوران کودکی او محسوب میشود. داریوش مهرجویی در این فیلم زندگی این نویسنده را در سه قسمت به تصویر میکشد: بخش نخست به نوجوانی و عشق اختصاص یافته است، بخش دوم به مبارزههای سیاسی و پیوستن او به حزب توده میپردازد، و در نهایت بخش سوم مربوط به دوران میانسالی است. یکی از زیباترین قسمتهای فیلم، داستان عاشقانه او با دخترعمهاش، میترا، است که با انسجام و هماهنگی در داستان، تماشاگر از دیدن آن لذت میبرد.
فیلم سینمایی «مواردی هستند که نمیدانی»
این فیلم به کارگردانی فردین صاحبالزمانی، داستان یک راننده تاکسی به نام علی را روایت میکند که در زندگی به آرزوهایش نرسیده و اکنون دچار یأس فلسفی شده است. زندگی او زمانی تغییر میکند که چندین بار با خانمی دکتر، بازی لیلا حاتمی، رانندگی میکند و داستانی ساده و عاشقانه بین آنها شکل میگیرد. علی که مدتهاست چیزی برایش اهمیت نداشته، حالا سرنوشت خانم دکتر برایش مهم شده و برای رسیدن به او هر کاری انجام میدهد. یکی از نکات برجسته این اثر، نمایش رئالیستی و واقعگرایانه از عشق و جامعه است که تماشاگر را با خود همراه میکند.
فیلم سینمایی «بمب؛ یک عاشقانه»
عشق، داستانی جذاب است که حتی در شرایط بحرانی و در میان بمبارانها نیز شکل میگیرد، و این موضوع محوریت فیلم «بمب یک عاشقانه» است. این فیلم همزمان دو روایت متفاوت را روایت میکند؛ یکی داستان فروپاشی زندگی یک زوج در طبقه سوم یک ساختمان و دیگری روایت شکلگیری عشقی کودکانه در پناهگاه آن ساختمان. «بمب؛ یک عاشقانه» نشان میدهد که در میان ترس و وحشت مرگ، عشق چگونه به وجود میآید و رشد میکند. علاوه بر داستان عاشقانه، فیلم با افزودن لحظات کمدی در محیط مدرسه، ترکیبی متناقض و جالب ایجاد میکند که ممکن است تماشاگر در خلال سکانسهای تراژیک، ناگهان بخندد.
فیلم سینمایی با عنوان «در دنیای تو ساعت چند است؟»
این فیلم داستان دختری به نام گلی را روایت میکند که پس از بیست سال به زادگاهش، رشت، بازمیگردد، در حالی که پسری به نام فرهاد، که سالها است عاشق او است، انتظار دیدن او را دارد. فرهاد از بازگشت عشق قدیمیاش بسیار خوشحال میشود، اما گلی او را به خاطر نمیآورد. در فیلم «دنیای تو ساعت چند است»، عشق یکطرفه فرهاد به گلی به تصویر کشیده شده است؛ او دیوانهوار عاشق گلی است و برای رسیدن به او هر کاری انجام میدهد. همزمان، فرهاد اجازه میدهد خیالاتش زندگی جدیدی در کنار گلی برایش رقم بزند.
فیلم سینمایی «شبهای روشن»
رویا پس از یک سال، به وعدهای که با عشق قدیمیاش، امیر، داده بود، برای دیدن او میرود، اما هر چه منتظر میماند، خبری از او نمیشود. تصمیم میگیرد چهار روز صبر کند و در این مدت با استادی آشنا میشود که از او درخواست کمک برای پیدا کردن امیر دارد. در طول این رفت و آمدها، استاد عاشق میشود. اما این عشق سرانجام خوشایندی ندارد، زیرا در شب آخر امیر به سراغ رویا میآید. «شبهای روشن» اقتباسی است از رمانی به همین نام اثر داستایوفسکی که الهامبخش فیلمسازان دیگری نیز بوده است. یکی از نقاط قوت این فیلم، نمایش تأثیرگذار عشق کوتاهمدت و نافرجام بر شخصیت استاد است. او که در ابتدا درگیر حالت سکون و رخوت است، در ادامه و با تجربه عشق، به آرامش میرسد. در واقع، این عشق یکطرفه باعث میشود استاد به تدریج زندگی جدیدی را تجربه کند.
فیلم سینمایی «درخت پرتقال»
علی بهادری، نویسندهای مستعد اما شکستخورده، برای تأمین معاش خود مجبور است در مدرسه معلمی کند. او چارهای جز گرفتن مدرک تحصیلی از دانشگاه ندارد تا بتواند منبع درآمد خود را حفظ کند. بنابراین، راهی دانشگاه میشود، اما در آنجا با دختری روبرو میشود که سالها تلاش کرده او را فراموش کند. در ظاهر، همه چیز آرام است، اما عشقی پنهان در دل، اوضاع را برهم میزند. این عشق که پس از چند سال ممکن است به پایان خوشی برسد، محور اصلی داستان است. «جنگل پرتقال» یکی از معدود فیلمهای جدید سینمای ایران است که عشق را در مرکز روایت قرار داده و روایتهای جزئی حول آن میچرخد.
فیلم سینمایی «خواب سفید»
این فیلم یک اثر کمدی-رمانتیک است که داستان مردی به نام رضا را روایت میکند، کسی که در یک فروشگاه لوازم عقد و عروسی مشغول به کار است. رضا بسیار به ازدواج علاقهمند است، اما تنها در صورتی که همسر آیندهاش شباهتی به مانکن موجود در فروشگاه داشته باشد. داستان از زمانی آغاز میشود که رضا دل در گرو یکی از مشتریها مینهد و هر روز با بهانهای سوار بر دوچرخه میشود تا او را ببیند. فیلم «خواب سفید» درهای ورود به دنیایی از عشق ساده را میگشاید و هرچند پایان خوش ندارد، اما...