کد خبر: 28009

روایت بی‌نظیر فرار زندانی در تاریخ ایران: تحلیل مستند «فرار از قصر»

روایت بی‌نظیر بزرگ‌ترین فرار زندانی در تاریخ ایران | نقد و تحلیل مستند «فرار از قصر»

بررسی مستند «فرار از قصر»: روایت تاریخی، تحلیل کارگردانی، نقش اکنون‌گرایی و اهمیت پژوهش در ساخت اثرهای مستند تاریخی

روایت بی‌نظیر بزرگ‌ترین فرار زندانی در تاریخ ایران | نقد و تحلیل مستند «فرار از قصر»

مستند «فرار از قصر» به کارگردانی احسان عمادی، در فرهنگ‌سرای اندیشه اکران و نقد و بررسی شد. نوید پورمحمدرضا، نویسنده و مدرس سینما، درباره این فیلم گفت: «این مستند از نوع آثار به یادآورنده است که درگیر بازآفرینی گذشته و نگاهی به مقاطع مختلف تاریخ است. می‌توان آن را موج بازگشت نامید، زیرا امروزه بازگشت به گذشته یک مسئله کلیدی شده است. انسان‌ها معتقدند شاید با بازیابی تاریخ بتوان راه‌حلی یافت. در این موج، دو مسیر وجود دارد: یکی ارائه نسخه‌ای منطقی از گذشته، چه موافق و چه مخالف، و دیگری دیدگاهی وارونه و مخرب نسبت به آن.»

او ادامه داد: «موج دیگر، «اکنون‌گرایی» است، یعنی درک گذشته بر اساس مسائل روز. تمرکز بیش از حد بر زمان حال باعث می‌شود پرسش‌های نادرستی درباره تاریخ مطرح شود، چرا که گذشته با معیارهای زمان حال ارزیابی می‌شود و این مخدوش‌کننده درک ما است. چه رویدادهایی مانند تشکیل حزب توده یا سرگذشت آن، اگر با معیارهای امروز بررسی شوند، احتمالاً بازتابی از کینه‌توزی یا انتقام است. در چنین شرایطی، کاراکترهای تاریخی یا بازنده‌اند یا در موارد نادری، سفید. وقتی وضعیت حال ایده‌آل نیست، بررسی دقیق تاریخ در آن برهه بسیار دشوار است.»

وی افزود: ««فرار از قصر» از روش تاریخ‌نگاری روایی بهره می‌برد؛ روایت تاریخی است که از طریق یک داستان کوچک وارد گذشته می‌شود. راوی در فیلم ادعا می‌کند که بزرگ‌ترین فرار از زندان در تاریخ ایران است، سپس رویداد را در وسط قرار می‌دهد و افراد، زمینه‌ها، کنش‌ها، انگیزه‌ها و سرنوشت آنان را بیان می‌کند.»

پورمحمدرضا توضیح داد: «در ابتدای فیلم، یک نماد گرافیکی یا چارت نشان داده می‌شود که نشان می‌دهد فیلمساز به چه رویداد و شخصیت‌هایی می‌پردازد. تصاویری مانند «جسد حسام لنکرانی» و «سوزاندن اسناد آذربایجان» که یافتنشان دشوار است، در فیلم نمایش داده می‌شود.»

او ادامه داد: «یکی از تدابیر خوب مستند، استفاده از فلاش فورواردهای آینده است که سرنوشت شخصیت‌ها را نشان می‌دهد، و به ما یادآوری می‌کند که قرار نیست تا لحظه فرار، فیلم به سمت جلو حرکت کند. ما از دید آینده روایت را می‌بینیم و با سرنوشت آنان آشنا می‌شویم. این ساختار، زمینه‌ای تاریخی دارد و رویدادهای جاری، همراه با استدلال، در کنار آن قرار گرفته است.»

وی گفت: «با وجود جذابیت روایت، خود فرار چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد و به صورت ساده و بدون جزئیات نشان داده می‌شود. اگرچه طراحی و نقشه فرار دقیق بوده، اما فیلم نتوانسته مخاطب را قانع کند که با این نقشه‌ها آشنا شود. کمبود بودجه در بازسازی سکانس‌های فرار، از جمله محدودیت‌هایی بود که با آن مواجه بودیم.»

پورمحمدرضا افزود: «یکی از مسائل مهم در فیلم، تأثیر «اکنون‌گرایی» است. در تحقیقات، به صحبت‌های یکی از افسران شهربانی که از رفتارهایش پشیمان بود، برخوردم. او درباره رویداد آذربایجان و فرقه دمکرات توضیح می‌داد و می‌گفت در جلسات حزبی، یکی از پاسخ‌ها در برابر ترس از جدایی آذربایجان این بود که حتی اگر این منطقه از ایران جدا و به شوروی بپیوندد، ارزش دارد که چند میلیون ایرانی آزاد شوند، حتی اگر زیر یوغ امپریالیسم باشند.»

او ادامه داد: «اگر از زاویه همین اکنون‌گرایی، مسائل فیلم را بررسی می‌کردم، احتمالاً فیلم استقبال بیشتری می‌داشت. اما جالب است بدانید که در آن زمان، یعنی هشتاد سال پیش، چنین استدلال‌هایی وجود داشت. برای من مهم است که بدانم ذهنیت مردم در آن زمان چه بوده و چرا چنین تفکری داشتند، نه اینکه امروز آن را قضاوت کنم.»

کارگردان مستند رزم‌آرا افزود: «نگاه کردن به رویدادهای تاریخی از دریچه قضاوت‌های امروز، اشتباه است. نمونه‌اش عکاس آمریکایی، دیوید برنت، است که در انقلاب ۵۷، در روز ۲۱ بهمن، کشور را ترک کرد، در حالی که فردای آن روز، بزرگ‌ترین رویداد انقلاب رخ داد. این نشان می‌دهد که پیش‌بینی وقایع آینده، حتی برای کسانی که در آن زمان در ایران بودند، دشوار است. من سعی می‌کنم در آثارم از این نوع نگاه پرهیز کنم و همواره تلاش دارم بدون ارزش‌داوری، شخصیت‌های تاریخی را نشان دهم.»

او تأکید کرد: «وقتی درباره شخصیت‌های تاریخی کار می‌کنم، باید بتوانم همذات‌پنداری کنم، یعنی تصور کنم در جای آن‌ها قرار گرفته‌ام، احساسشان را درک کنم و تصمیماتشان را بفهمم. در بسیاری از مستندهای جانب‌دارانه، کارگردان از پیش درباره شخصیت‌ها قضاوت کرده و نگاه ارزش‌مدارانه دارد، اما من سعی می‌کنم این کار را نکنم و فیلم با پرسش‌هایی آغاز شود که مخاطب را به تفکر وادارد.»

محسن سلیمانی فاخر، منتقد و کارشناس سینما، نیز در گفتگو گفت: «برای ساخت مستندی درباره رویدادی تاریخی و کم‌شناخته، ابتدا باید پژوهش عمیق و منبع‌شناسی انجام داد. چون موضوع در حافظه عمومی کم‌رنگ یا فراموش شده است، باید تلاش زیادی صرف یافتن اسناد آرشیوی، روایت‌های شفاهی و تحلیل‌های آکادمیک شود تا روایت، سطح کلیشه‌ای نداشته باشد و فیلم موفق عمل کند.»

وی ادامه داد: «پس از آن، بازسازی زمینه تاریخی و اجتماعی اهمیت دارد. مستند نباید فقط رویداد را به‌عنوان یک «جزیره تاریخی» نشان دهد، بلکه باید نشان دهد این واقعه در چه بسترهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رخ داده است. ایجاد این کانتکست، پیش‌شرط ورود مخاطب به دنیای فیلم است.»

او افزود: «حتی اگر موضوع، تاریخی و مستندگونه باشد، ساختار روایت باید جذاب و قصه‌گو باشد. مخاطب امروز با کشف و پیگیری گره‌های داستان، با واقعه نزدیک می‌شود و در غیر این صورت، مستند بیشتر حالت گزارش‌گونه پیدا می‌کند. درباره «فرار از قصر»، باید گفت که این بخش تا حدی برای دراماتیزه کردن واقعه برجسته شده است، اما محور اصلی می‌توانست متفاوت باشد؛ مثلاً عنوان «سرگذشت حزب توده» می‌توانست عمق تاریخی بیشتری را نشان دهد. همچنین، پرهیز از تک‌صدایی و افزودن صدای‌های مختلف، از جمله مورخ، شاهد، مخالف و منتقد، می‌تواند اعتبار و چندلایگی اثر را افزایش دهد، هرچند در این فیلم، این رویکرد کم‌رنگ است.»

در پایان، وی خاطرنشان کرد: «مستندساز باید مراقب باشد که اثر در دام «موزه‌ای شدن» نیفتد. تنها زمانی مستند معنا پیدا می‌کند که بتواند پرسش کلیدی درباره رابطه آن رویداد با زمان حال را مطرح کند. بازخوانی خلاقانه، از همین نقطه شروع می‌شود؛ یعنی ایجاد پلی میان گذشته و اکنون، و استفاده از فرم برای برانگیختن تفکر تازه. فیلم «فرار از قصر» در این مسیر تا حدی موفق بوده است.»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار