کد خبر: 27087

تأثیر عکاسی تئاتر بر نگاه هنری در ورزش زنان

تأثیر عکاسی تئاتر بر نگاه هنری در ورزش زنان: روایت لحظه‌های بی‌نظیر و ترکیب‌بندی هنرمندانه

تأثیر عکاسی تئاتر بر نگاه هنری در ورزش زنان، روایت لحظه‌های بی‌نظیر و ترکیب‌بندی هنرمندانه در عکاسی فرهنگی و ورزشی

تأثیر عکاسی تئاتر بر نگاه هنری در ورزش زنان: روایت لحظه‌های بی‌نظیر و ترکیب‌بندی هنرمندانه

کیارش وفائی، پرتو جغتایی، اولین زن مؤسس آژانس عکس ورزشی زنان ایران است که در سال‌های اخیر بسیاری از لحظات تاریخی ورزش زنان را به تصویر کشیده است. این لحظات که اغلب در حاشیه قرار داشتند، با کمک قاب‌های او دیده و ثبت شدند. اما فعالیت‌های جغتایی تنها در عرصه ورزش محدود نمی‌شود و کارنامه او گسترده‌تر است.

او با همان دقت و سرعت عمل، وارد دنیای تئاتر شد و تلاش کرد از دل نور، سایه و حرکت بازیگران، روایت تازه‌ای از تجربه انسانی بسازد. او عکاسی را نه فقط ثبت واقعیت، بلکه کنشی فرهنگی و اجتماعی می‌داند که می‌تواند در مرز میان مستند و هنر، پلی برای گفت‌وگو با جامعه باشد. این دیدگاه، تلاشی است برای شناخت جهان فکری و هنری این عکاس در تقاطع ورزش، تئاتر و رسانه.

در آغاز، او اولین آژانس عکس ورزشی زنان ایران را تأسیس کرد. تجربه حرفه‌ای در حوزه ورزش زنان چه چیزی به نگاه هنری‌اش افزود که در عکاسی تئاتر نیز مؤثر است؟

پس از چند سال فعالیت در حوزه عکاسی ورزش و به‌ویژه ورزش زنان، به این نتیجه رسیدم که مرجعی مستقل برای پوشش این حوزه وجود ندارد. بنابراین تصمیم گرفتم آژانس عکس راه‌اندازی کنم. عکاسی از ورزش زنان برایم تنها ثبت یک رویداد یا مسابقه نبود، بلکه روایت انسانی است که این فعالیت را انجام می‌دهد. زنان ورزشکار ما با پوشش اسلامی در مسابقات داخلی و بین‌المللی حضور دارند، و این حضور برای من معنای امید، ادامه و هدف دارد. این نگاه به من کمک کرد تا در عکاسی تئاتر هم رویکردم تغییر کند؛ فهمیدم که عکس‌های برنده در مسابقات بین‌المللی، آن‌هایی هستند که روایت دارند و پیام می‌رسانند. بنابراین، در عکاسی تئاتر هم دیگر صرفاً ثبت تصویر برایم مهم نیست، بلکه می‌خواهم نمایش را روایت کنم که مخاطب آن را ببیند.

واکنش سریع و لحظه‌ای، ذات عکاسی در ورزش است و در صحنه تئاتر نیز چنین است؛ جایی که هر اتفاق فقط یک‌بار رخ می‌دهد و تکراری نیست. شکار این لحظات نیازمند کار سخت و دقت است.

ورزش و تئاتر شباهت‌های زیادی دارند؛ هر دو حوزه غیرقابل پیش‌بینی هستند، مخصوصاً اگر تئاتر را قبلاً نبینم. به همین دلیل، خودم را به چالش می‌کشم و قبل از تماشای نمایش، در همان مواجهه اول، از صحنه عکاسی می‌کنم. این مواجهه حسی در من ایجاد می‌شود و در ذهنم سناریویی می‌سازم تا همیشه آماده باشم. معتقدم در ثبت لحظات ورزش و تئاتر، پیش‌آگاهی بسیار مهم است، فارغ از شانس و توجه. در طول سال‌ها عکاسی در تئاتر، متوجه شده‌ام که لحظه‌های کلیدی نمایش همان‌هایی هستند که کسی انتظارش را ندارد.

آیا تاکنون قاب یا تکنیکی که در تئاتر آموخته‌اید را در ورزش به کار بردید یا برعکس؟ این تبادل تجربه چه تأثیری بر سبک کارتان گذاشته است؟

بسیار اتفاق افتاده است. به عنوان نمونه، قاب‌بندی‌هایی که در تئاتر یاد گرفتم، در عکاسی ورزشی به من کمک کرد تا ترکیب‌بندی‌های هنری‌تری ارائه دهم. در واقع، در عکاسی ورزشی، حوادث و مواجهه‌های مهمی رخ می‌دهد که نباید نادیده گرفته شوند. بنابراین، تلاش می‌کنم علاوه بر تمرکز بر ثبت لحظه، به ترکیب‌بندی و هنر در عکس هم توجه داشته باشم.

همچنین، آموخته‌ام که نور در تئاتر چقدر می‌تواند در تأثیرگذاری تصویر مؤثر باشد و معنا را تغییر دهد. این تجربه را در عکاسی ورزشی نیز در نظر می‌گیرم و سعی می‌کنم از آن بهره‌مند شوم.

وقتی از صحنه تئاتر عکاسی می‌کنید، تفاوت نگاه یک مخاطب و پشت دوربین چگونه است و این تفاوت چگونه بر انتخاب قاب‌ها تأثیر می‌گذارد؟

تفاوت اصلی این است که مخاطب کل صحنه را می‌بیند و همیشه با قسمت‌های حساس‌تر نمایش روبه‌رو می‌شود، اما عکاس ممکن است در لحظه، تصویری بگیرد که حتی بخش اصلی نمایش نباشد، بلکه یک تصویر هنری و در عمق باشد. این انتخاب لحظه است که عکاس را از نگاه مخاطب متمایز می‌کند. مخاطب در جریان نمایش غرق است و روایت را به صورت پیوسته تجربه می‌کند، اما عکاس نمی‌تواند این پیوستگی را داشته باشد، بلکه نگاه او تحلیلی و جداگانه است؛ یعنی با چشمش و دلش نمایش را می‌بیند.

نورپردازی تئاتر اغلب طراحی شده و حساب شده است. چگونه از این فرصت برای انتقال احساس و روایت صحنه بهره می‌گیرید و نکات فنی که رعایت می‌کنید، چیست؟

نور در تئاتر، هدیه‌ای است که عکاس می‌تواند از آن بهره‌مند شود. سعی می‌کنم وفادار به نوری باشم که طراح نور برای نمایش طراحی کرده است، هرچقدر هم سخت باشد. از نظر فنی، باید تعادل را حفظ کنم تا کیفیت تصویر حفظ شود و روایت بصری قوی باشد. نورهای تئاتر زبان پنهان نمایش هستند و اهمیت ویژه‌ای دارند که باید به درستی از آن‌ها استفاده کرد.

در لحظه‌های پرتحرک، مانند تغییر میزانسن یا ورود و خروج بازیگران، چگونه سوژه‌ها را واضح نگه می‌دارید و روایت تصویرتان را حفظ می‌کنید؟

در این موارد، شناخت متن نمایشنامه و گره‌های نمایشی بسیار کمک‌کننده است. با آشنایی با متن، می‌توانم اتفاقات پیش رو را حدس بزنم و در زمان مناسب، از آن‌ها عکاسی کنم. این شناخت کمک می‌کند تا روایت من روان باشد و تصاویر خوبی ثبت شود.

صدای شاتر دوربین هنوز هم در سالن‌های تئاتر مشکل‌ساز است، در حالی که در ورزش این‌طور نیست. چگونه این مسئله را مدیریت می‌کنید؟

در گذشته، صدای شاتر برایم مشکل بود، اما با پیشرفت فناوری، این مشکل کمتر شده است. در مسابقات ورزشی، صدای شاتر مشکلی ندارد، اما در سالن تئاتر، صدای بلند آن می‌تواند تمرکز را مختل کند و حتی بر اجرای بازیگران تأثیر بگذارد. بنابراین، ترجیح می‌دهم از دوربین‌هایی با صدای کم یا بی‌صدا استفاده کنم تا آرامش سالن حفظ شود.

تفاوت‌هایی در ثبت احساسات انسانی در تئاتر و ورزش وجود دارد. چطور تلاش می‌کنید این احساسات را در قاب‌های خود منتقل کنید؟

در ورزش، احساسات لحظه‌ای، انفجاری و غیرقابل پیش‌بینی است، در حالی که در تئاتر، احساسات از قبل طراحی و برنامه‌ریزی شده‌اند. من تمرکز دارم بر ثبت صادقانه‌ترین احساسات، چون این امر به باورپذیری عکس‌ها کمک می‌کند و ارتباط عمیق‌تری با مخاطب برقرار می‌سازد.

فضای عکاسی در ورزش زنان پر از سرعت و حرکت لحظه‌ای است، در حالی که در تئاتر، صحنه‌ها طراحی شده و کنترل‌شده‌اند. چگونه آثارتان در این دو حوزه مستقل و روایتگر باقی می‌مانند؟

هر دو حوزه به اندازه کافی از هم جدا هستند و نیازی نیست که در مقایسه قرار گیرند. در عکاسی ورزش، تمرکز بر سرعت و حرکت است، و در تئاتر، بر طراحی و ساختار صحنه. من سعی می‌کنم هر حوزه را به صورت مستقل و با هویتی خاص ارائه دهم و تفاوت‌هایشان را حفظ کنم.

عکاسان پشت دوربین چه درس‌هایی درباره جهان عکاسی و فهم انسانی به من داده‌اند؟

پشت دوربین بودن، قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری درباره لحظه مناسب را به عکاس می‌دهد. عکاسی از سوژه‌های انسانی نیازمند توجه به رفتارهای چندلایه و لحظه‌شناسی است. این کار سختی است، اما به عکاس کمک می‌کند تا داده‌های چندوجهی انسان را برجسته کند و تصویر نهایی، بازتابی عمیق از واقعیت باشد.

شبکه‌های اجتماعی برای عکاسان امروز چه نقشی دارند و شما چگونه از آن بهره می‌گیرید؟

شبکه‌های اجتماعی، هم ویترین کارهای من هستند و هم ابزار آموزشی و تحلیلی. عکس‌هایم ابتدا در این فضا دیده می‌شوند و باعث شد گروه‌های تئاتری و ورزشی با من همکاری کنند. همچنین، با نوشتن روایت‌های تاثیرگذار، تلاش می‌کنم ارتباط عمیق‌تری با مخاطبان برقرار کنم و داستان پشت هر تصویر را منتقل نمایم.

در طول فعالیت حرفه‌ای، چه تجربیاتی بازخوردهای رسانه‌ای یا اجتماعی خاصی برایتان داشته است؟

عکاسی در حوزه ورزش زنان، به دلیل حساسیت‌های خاص، چالش‌هایی دارد. اما گاهی انتشار یک عکس، اثرات مثبتی داشته است. برای مثال، عکسی که از تیم بانوان «ملوان» گرفتم، باعث شد مسئولان باشگاه پاسخگو شوند و وضعیت تیم بهتر شود. این نوع بازخوردها برایم ارزشمند است و نشان می‌دهد که عکس‌هایم توانسته‌اند تأثیرگذار باشند.

اگر بخواهید مفهومی یا روایتی را در یک قاب منتقل کنید، چه نکاتی رعایت می‌کنید تا تصویر تنها مستند نباشد و داستان بگوید؟

تلفیق نگاه هنری و لحظه‌نگاری، کلید انتقال داستان است. باید بدانم چه می‌خواهم بگویم و چه پیامی دارم، و بر اساس آن، تصویرم را طراحی کنم. در تئاتر، باید از تمام صحنه‌ها و بازیگرها عکس بگیرم و روایت خاصی را به مخاطب منتقل کنم.

اگر روزی قرار باشد نمایش صحنه‌ای درباره ورزش زنان عکاسی کنید، چه تصویری در ذهن دارید که حتماً می‌خواهید ثبت شود؟

می‌خواهم تصویری باشد که تلاش، کوشش و عبور از سختی‌های ورزشکاران زن را نشان دهد. هدفم ثبت الهام‌بخشی زنان ورزشکار است، همانطور که هنگام عکاسی از ورزشکاران معلول، تلاش و فداکاری آنان را به تصویر کشیدم. این تصاویر باید نشان دهند که این زنان، با پذیرش چالش‌ها، برای کشور افتخار می‌آفرینند و الهام‌بخش دیگران هستند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار