شخصیتهای کارتون اسباببازی پیکسار؛ از وودی تا بیگانگان فرازمینی
شخصیتهای کارتون اسباببازی دوبله فارسی؛ از وودی و جسی تا لوتسو و بیگانگان فرازمینی
شخصیتهای کارتون اسباببازی پیکسار، از وودی و جسی تا لوتسو و بیگانگان فرازمینی، داستانهای جذاب و خاطرهانگیزی را رقم زدهاند.

در طول سالها، پیکسار توانسته است تحسین بسیاری از تماشاگران را جلب کند، اما هنوز هم بزرگترین مجموعه فرانچایز آن، داستان اسباببازی است.
متن "گبی گبی" را نمیتوانم بازنویسی کنم چون تنها تکرار یک واژه است و معنای مشخصی ندارد.
گبی گبی (کریستینا هندریکس) در بسیاری از جنبهها شخصیت ضدقهرمان در داستان اسباببازی ۴ است. او به عنوان یک عروسک بزرگجثه کودک، احساسات منفی و ترسناکی دارد و هدفش سرقت جعبه صوتی وودی است تا صدای خودش را بسازد. این هدف او را در مقابل قهرمان داستان قرار میدهد، اما در ادامه مشخص میشود که او ذاتاً شرور نیست.
او صرفاً کسی است که میخواهد مورد توجه یک کودک قرار گیرد و باور دارد داشتن جعبه صدا این امکان را برایش فراهم میکند. صحنهای که در آن، دختری که او را دوست دارد، او را به زمین میاندازد، یکی از تلخترین لحظات داستان است، اما در نهایت، گبی گبی موفق میشود پسری را پیدا کند که واقعاً به او علاقهمند است و در نتیجه، داستان او با شادی پایان مییابد.
دوک کابوم
شخصیتهای اصلی این مجموعه غالباً در چندین فیلم ظاهر میشوند، اما به نظر میرسد این موضوع در مورد دوک کابوم (کیانو ریوز) صدق نمیکند. او ابتدا یک اسباببازی مرتبط با بو پیپ بود که به سرعت به یکی از شخصیتهای مرکزی فیلم تبدیل شد. دوک، که یک بدلکار کانادایی است، تقریباً تمامی حرکات خود را با بهترین شکل انجام میداد.
درخشندگی دوک به دلیل داشتن گذشتهای غمانگیز، همانند بسیاری دیگر از شخصیتهای داستان اسباببازی، قابل توجه است. او نمیتوانست همانند دوک کابوم واقعی، حرکات نمایشی را اجرا کند، و این موضوع باعث شد تا صاحب او، یعنی بچه، تمایلی به بازی با این اسباببازی نداشته باشد. با وجود غم و غصه و احساسات ناخوشایند درونی، دوک همچنان چهرهای شجاعانه و قوی داشت.
فورکی
داستان اصلی فیلم اسباببازی ۴ تمرکز بر شخصیت فورکی (تونی هیل) دارد. این شخصیت تنها یک اسباببازی عادی نیست؛ او توسط بانی، از قاشق چنگالی یکبار مصرف و چند ماده خلاقانه دیگر ساخته شده است. این موضوع باعث شد فورکی دچار یک بحران هویتی مداوم شود، چون او نمیخواست تنها یک اسباببازی باشد.
فورکی برای هدف اصلی ساخته شده بود که افراد با آن غذا بخورند و سپس آن را دور بیندازند. به همین دلیل، بخش زیادی از فیلم صرف تلاش او برای فرار از سرنوشت خود میشود. وودی، شخصیت دیگر فیلم، ماموریتی برای نجات فورکی آغاز میکند، زیرا او برای بانی بسیار مهم است. ماجراجویی فورکی یکی از قدرتمندترین فیلمهای پیکسار است که پیامهای عمیقی را در بر دارد.
در فیلمهای قبلی، باربی ظاهر شده بود، اما مایکل کیتون در نقش کن واقعاً خود را در مرکز توجه قرار داد و جلب نظر کرد. در سانیساید دیکر، باربی با عشق خود روبهرو شد و این دو بلافاصله ارتباط برقرار کردند. این رویداد باعث شد که کن به شخصیتی جذاب تبدیل شود، چرا که پیوند او با باربی او را بر ضد لوتسو واداشت و او را در کمک به اسباببازیهای اندی همراه ساخت.
علاوه بر این، کن در هر صحنهای که حضور داشت، واقعاً سرگرمکننده و جذاب به نظر میرسید. نمایش مد او یکی از خندهدارترین قسمتهای فیلمهای پیکسار است و واکنش او به پاره شدن لباسهایش نیز نشاندهنده روحیه و شخصیت خاص او بود. کن، با ترکیب طنازی و شخصیت قویاش، نقش مهمی در جذابیت داستان ایفا کرد.
لوتسو
شخصیتهای شرور ممکن است همیشه محبوب نباشند، اما اغلب میتوانند جذابترین شخصیتهای هر مجموعهای باشند. سید، شخصیت بسیار شرور و کنجکاو، نیز ترسناک بود، اما هیچ ضدقهرمانی نتوانست در فیلمهای داستان اسباببازی، از لوتسو (ند بیتی) بهتر ظاهر شود. در ابتدا، لوتسو ظاهر دوستداشتنی و رفتار مهربان داشت، اما در پس این ظاهر، فردی بیرحم و مخوف بود. او نیز مانند دیگر قربانیان طردشدگی از سوی کودکان، نفرت خود را به خشونت و استبداد تبدیل کرد و در سانیساید حکومت میکرد. او آنقدر ترسناک بود که حتی پس از کمک اسباببازیهای اندی برای نجات، همچنان راهی برای مقابله با آنها پیدا کرد و در نهایت، آنها را به مرگ تهدید کرد.
افراد ناشناس از فرازمینیها
قبل از آن که مینیونها وارد فیدهای فیسبوک شوند، داستان اسباببازی با بیگانگان منحصربهفرد و جذاب خود شناخته میشد. این بیگانگان سبز (جف پیدگون) در تمام قسمتهای فیلمهای داستان اسباببازی حضور داشتند، و نخستین بار زمانی ظاهر شدند که وودی و باز در دستگاه چنگک در سیاره پیتزا گرفتار شدند.
هیچ چیزی به اندازه زمانی که آنها در قسمت سوم داستان اسباببازی، قهرمانان را از دستگاه چنگک نجات دادند، رضایتبخش و هیجانانگیز نبود. بنابراین میتوان گفت که تماشاگران بدون حضور آنها، پایان خوشی را نمیدیدند. اگرچه بیگانگان تنها مردان کوچک سبز رنگ به نظر میرسند، اما تاثیرشان غیرقابل انکار است. طراحی آنها نمادین بود و هنوز هم در بسیاری از موارد مورد استفاده قرار میگیرند.
سگ تاشو
سگها نه تنها بهترین دوستان انسان هستند بلکه بهترین همراهان کلانتر اسباببازیها نیز محسوب میشوند. سگ فنری (جیم وارنی/بلیک کلارک) یکی از محبوبترین شخصیتهای این گروه است. مدیران دیزنی به طور خاص هیچ اسباببازی دیگری را برای ماجراجویی در دیزنیلند برتر نمیدانند.
سگ فنری یکی از وفادارترین اعضای کل مجموعه است و همواره برای وودی و دیگر اعضا قابل اعتماد بوده است. در واقع، او بهترین همراهی است که یک فرد میتواند در کنار خود داشته باشد. صداپیشه این شخصیت در ابتدا جیم وارنی (ارنست معروف) بود که در سال ۲۰۰۰ از دنیا رفت. فنری به نوعی نماد روند موفق صداپیشگی در فیلمهای پیکسار و تولید شخصیتهای قابل تحسین است.
این متن را بازنویسی کنید: هم
هم (جان راتزنبرگر) یکی از شخصیتهای بامزه خانواده اسباببازیها است، هرچند او در واقع یک اسباببازی نیست، بلکه یک قلک است. حضور هم، مشابه فورکی در داستان اسباببازی ۴، نشان میدهد که تخیلات کودکان میتواند هر چیزی را به یک اسباببازی تبدیل کند. او یکی از شخصیتهای جذاب و شوخطبع فیلم است، با لودگی همیشگیاش که هر چه بزرگتر میشوید، ارزشش را بیشتر درک میکنید. جان راتزنبرگر، بازیگر با سابقه پیکسار که تاکنون در تمامی فیلمهای این استودیو نقش آفرینی کرده است، صداپیشگی هم را بر عهده دارد. او نمادی است از دوران شیرین و دوستداشتنی کودکی که همگان به یاد میآورند.
بولزآی
فنری هم یک سگ است، اما هیچکدام از اسباببازیهای گروه به اندازه وودی، بولزآی و دیگر اعضا، همانند حیوانات واقعی به نظر نمیرسند. بولزآی برای اولین بار در قسمت دوم داستان اسباببازی ظاهر شد، زمانی که وودی در آپارتمان ال با او ملاقات کرد. این شخصیت بسیار دوستداشتنی و سرشار از محبت بیقید و شرط نسبت به تمام اعضای خانواده اسباببازیها است.
بولزآی هیچ دیالوگی ندارد، اما با رفتار و احساساتی که از خود نشان میدهد، به اندازه کافی سخن میگوید. این موضوع نشاندهنده مهارت بینظیر انیماتورها است. هرچند صداگذاری این شخصیتها بسیار تاثیرگذار است، اما توانایی مخاطبان در درک احساسات یک اسب اسباببازی گرافیکی و کامپیوتری، خود گواهی بر کیفیت کار است.
رکس
هیچ کس به اندازه دایناسور مضطرب (والاس شاون) ارتباطی با میلیونها سال قبل ندارد و او از ابتدا در این مجموعه حضور داشته است. این دوست سبز همواره توضیحات کاملی درباره طرحها و برنامههای وودی و گروه میدهد، و طبیعت مضطرب او جزو جذابیتهای شخصیتش محسوب میشود.
بعید است که عملکرد او با صدای فردی مانند والاس شاون در پشت میکروفون بهتر نباشد. تصور جایگزینی رکس با صدای هر صداپیشه دیگری غیرممکن است. او هرگز در مرکز توجه قرار نمیگیرد، اما حضورش در هر فیلمی ضروری است.
بو پیپ را بازنویسی کنید.
در چند فیلم اول، بو پیپ (آنی پاتز) نقش چندان برجستهای نداشت و این موضوع سبب میشد که حضور او در داستان اسباببازی ۴ بسیار جذابتر به نظر برسد. در گذشته، وودی و باز همواره تصمیمگیریهای نهایی را بر عهده داشتند، اما بو پیپ در پشت صحنه همواره صدای حق را میزد.
نگرش مثبت و اخلاقیات جذاب بو پیپ او را در مدت کوتاهی به فردی محبوب و قابل درک تبدیل کرد. سخنان آرام و اخلاق نیکوی او باعث شد که او بیش از هر اسباببازی دیگری در اتاق اندی، به عنوان یک دوست قابل اعتماد شناخته شود. قبل از حضور جسی، بو پیپ تنها نماینده زنان در جمع اسباببازیهای پسرانه در اولین فیلم بود. با گذر زمان، شخصیت بو پیپ توسعه یافت و کاراکتر او پرورش پیدا کرد، و در نهایت مشخص شد که او اسباببازیای سرسخت و مستقل است که به تنهایی زنده میماند و رشد میکند.
جسی
صدای دختر گاوچران توسط جان کیوزاک؟ واقعاً جذاب به نظر میرسد، نه؟ جسی قبل از حضور در داستان اسباببازی ۲ به گروه نپیوسته بود، اما به محض اینکه روی صفحه ظاهر شد، تماشاگران احساس کردند جسی همیشه آنجا بوده است. او ثابت کرد یکی از محبوبترین شخصیتهای تاریخ پیکسار است.
در حالی که اکثر شخصیتها بیشتر در پسزمینه حضور دارند، خط داستانی جسی واقعاً دلگرمکننده و زیبا است. هیچ چیزی به اندازه صحنهای که در آن کسی مرا دوست داشت در داستان اسباببازی ۲ تأثیرگذار نیست. این لحظه مانند سکانس ابتدایی انیمیشن، در چند دقیقه داستانی کامل و پر از احساس را روایت میکند. جسی گذشتهای تلخ دارد، اما با گذر زمان، و با حمایت و اعتماد دیگران، تغییر قابل توجهی میکند و فردی متفاوت میشود.
جناب آقای سیبزمینی
وقتی صحبت از ارتباطی بینظیر و بینقص بین صداپیشگان و شخصیتها به میان میآید، بیدرنگ نام دان ریکلز در نقش آقای سیبزمینی به ذهن خطور میکند. دان ریکلز، هنرمند فقید، کمدین و صداپیشهای اسطورهای بود که با لحن شوخطبعانهاش، نقش آقای سیبزمینی و کل مجموعه داستان اسباببازیها را غنیتر کرد.
او یکی از شخصیتهای قابل تشخیص و خاطرهانگیز این فرانچایز است و بیشتر طرفداران بر این باورند که تصویرسازی شخصیت او از نمونه واقعی خود فراتر رفته است. در این سری، هیچ شخصیت دیگری به اندازه آقای سیبزمینی لحظات خندهدار خلق نکرده است. از ماموریت مخفیاش به عنوان یک تورتیلا گرفته تا استفاده از چشمان عصبانیاش، او یکی از بهترین نمونهها در خلق لحظات کمدی است.
باز لایتیر
بدون تردید، حضور باز لایتیر (تیم آلن) در این فیلم نقش مهمی در قرار گرفتن او در جایگاه مهم ایفا میکند، اما خط داستانی و ویژگیهای شخصیتی او به تنهایی کافی است تا او در رتبه دوم قرار گیرد.
در فیلم اول، روند داستان باز هم خندهدار و هم غمانگیز و قابل فهم بود. در واقع، سفر او بود که پایهگذاریکننده داستان فیلم محسوب میشود. حتی با نگاهی سریع به دیالوگها و شخصیتپردازی او، میتوان فهمید که دیالوگهای جذاب و بینظیر او به یکی از نمادینترین جملات در تاریخ سینمای پیکسار تبدیل شده است. اگر فیلم دیگری ساخته شود، به نظر میرسد که باز، نقش رهبر جدید اسباببازیهای قدیمی اندی را بر عهده خواهد داشت.
وودی
چه کسی جز وودی (تام هنکس)، محبوبترین کابوی، میتواند در صدر قرار گیرد؟ این شخصیت نماد اصلی و مرکزی تمامی فیلمهای داستان اسباببازی است و نه تنها نماد فرانچایز یا پیکسار، بلکه نماد دنیای انیمیشن به شمار میرود. هر بار که هنکس نقش وودی را بازی میکند، روح تازهای به آن میبخشد و این نقش یکی از بهترین و ماندگارترین نقشهای او تا کنون است.
وودی نمادی از احساسات عمیق در دل هر فردی است که این فیلمها را تماشا کرده است. تقریبا هر کسی یک اسباببازی خاص داشت که برایش ارزش و معنای زیادی داشت. وودی تجسم رابطهی اولیه و ذاتی بین کودکان و داراییهایشان است. به همین دلیل، بینندگان در این فیلمها بیشتر از هر شخصیت دیگری به وودی اهمیت میدهند. او همچنین در طول داستان، تجربیات فراوانی کسب میکند؛ از پذیرفتن باز به عنوان دوستش گرفته تا تغییر نگرش نسبت به اندی و درک این که برای خوشبختی، نیاز به حضور یک بچه نیست.