کد خبر: 23407

مرگ‌های تلخ و فداکاری‌های انسان‌دوستانه در بازی مرگ

مرگ‌های غم‌انگیز و تلخ در سریال Squid Game؛ از فداکاری‌های انسان‌دوستانه تا خیانت‌های مرگبار

مرگ‌های تلخ و فداکاری‌های انسان‌دوستانه در بازی مرگ؛ نابرابری و خیانت در سریال Squid Game

مرگ‌های غم‌انگیز و تلخ در سریال Squid Game؛ از فداکاری‌های انسان‌دوستانه تا خیانت‌های مرگبار

برخی دیگر، چون چیزی برای از دست دادن ندارند، تنها راه باقی‌مانده را شرکت در بازی می‌دانند؛ این نکته به خوبی وضعیت اسفناک و نابرابری اجتماعی در جامعه کره را نشان می‌دهد.

در حالی که تمرکز اصلی نمایش بر شکاف‌های طبقاتی و اقتصادی است، شخصیت‌پردازی و زمینه‌های ورود افراد به بازی نیز نقش مهمی در جلب توجه مخاطبان ایفا می‌کند. با ادامه بازی مرگبار، تماشاگران به سرنوشت این افراد وابسته می‌شوند. برخی مرگ‌ها از تلخ‌ترین لحظات سریال بودند، در حالی که برخی دیگر به گونه‌ای رقم خوردند که بسیاری احساس کردند، سزاوار همان سرنوشت بودند. مرگ در بازی مرکب امری اجتناب‌ناپذیر است؛ بازی‌ای که برای ریختن خون هر چه بیشتر طراحی شده و تنها برای لذت سادیستی تماشاگران ثروتمند است. اگرچه بسیاری از کشته‌شدگان جزو طبقه پایین و کارگران هستند، اما در طول دو فصل، شخصیت‌هایی نیز ظاهر شدند که مرگشان تأثیرگذار و به‌یادماندنی بود.

مرگ‌های دلخراک‌ترین در بازی مرگ

ایل‌نام به دوستش اجازه می‌دهد تا زنده بماند.

ایل‌نام و گی‌هون از همان ابتدا دوستان نزدیکی می‌شوند. قهرمان جوان داستان نقش محافظ پیرمرد را بر عهده دارد. ایل‌نام فاش می‌کند که دچار تومور مغزی است و زمان زیادی برای زندگی ندارد، که این اعتراف همدردی گی‌هون را برمی‌انگیزد. با وجود اینکه سن بالای ایل‌نام باعث می‌شود کسی تمایل نداشته باشد او را به عنوان هم‌تیمی انتخاب کند، اما گی‌هون همواره او را برمی‌گزیند و این امر رابطه‌ای عمیق بین آن‌ها شکل می‌دهد.

در بازی تیله، این رابطه به اوج خود می‌رسد؛ جایی که ایل‌نام داوطلبانه آخرین تیله‌اش را به گی‌هون می‌دهد تا او برنده شود. دیدن گی‌هون که از صحنه دور می‌شود و می‌داند دوستش به زودی کشته خواهد شد، بسیار تلخ است. با این حال، از آنجا که گی‌هون قبلاً تلاش کرده بود با سوءاستفاده از وضعیت ذهنی ایل‌نام او را فریب دهد، مرگ این پیرمرد یکی از پیچیده‌ترین و غم‌انگیزترین لحظات بازی مرکب محسوب می‌شود.

جی‌یونگ اطمینان حاصل می‌کند که سائه‌بیک زنده باقی می‌ماند.

قبل از آغاز بازی چهارم، از شرکت‌کنندگان خواسته می‌شود که یک هم‌تیمی برای خود انتخاب کنند. بسیاری از زوج‌ها بر اساس روابطی که در طول بازی شکل می‌گیرد، کنار هم قرار می‌گیرند، مانند علی و سانگ‌وو یا گی‌هون و ایل‌نام. اما چون جی‌یونگ و سائه‌بیک زن هستند و از نظر دیگران «ضعیف» به حساب می‌آیند، هیچ‌کس آن‌ها را برای همکاری برنمی‌گزینند. در نهایت، این دو با هم تیم می‌شوند و جی‌یونگ به سائه‌بیک می‌گوید که مطمئن است او برنده خواهد شد، جمله‌ای که در لحظه آخر بازی معنای واقعی خود را نشان می‌دهد.

به جای شروع فوری بازی تیله، آن دو درباره زندگی‌شان صحبت می‌کنند و توافق می‌کنند که برنده را با یک بازی تک‌نفره تعیین کنند. وقتی نوبت بازی می‌رسد، جی‌یونگ عمداً تیله‌اش را رها می‌کند و اجازه می‌دهد سائه‌بیک پیروز شود. او به او می‌گوید که «کسی که بیرون از این‌جا زندگی‌ای در انتظارش است باید زنده بماند». این ایثار، مرگ جی‌یونگ را به یکی از تلخ‌ترین لحظات سریال بدل می‌کند.

سانگ‌وو به شکل بی‌رحمانه سائه‌بیک را می‌کشد.

سائه‌بیک شخصیتی است که همگان آرزو دارند او پیروز شود. داستان زندگی او و آرزویش برای بازگرداندن خانواده‌اش از کره شمالی، باعث همدلی و ارتباط عمیق مخاطبان با او می‌شود. در بازی پنجم، اما، او بر اثر انفجار پل شیشه‌ای به شدت مجروح می‌شود؛ تکه‌ای از شیشه در شکمش فرو می‌رود و وضعیتش وخیم‌تر می‌شود.

وقتی سه بازمانده برای صرف یک شام لوکس دعوت می‌شوند، حال سائه‌بیک بدتر می‌شود. گی‌هون سعی می‌کند به او کمک کند، که نشان‌دهنده همدلی او در این وضعیت سخت است. اما زمانی که پشتش را برمی‌گرداند، سانگ‌وو آرام آرام به سمت سائه‌بیک می‌رود و او را با بی‌رحمی می‌کشد. این لحظه، نقطه‌ای است که گی‌هون درمی‌یابد سانگ‌وو دیگر همان دوست سابق نیست.

پس از فریب خوردن توسط سانگ‌وو، علی جان خود را از دست می‌دهد.

علی فردی است که برای تأمین هزینه‌های خانواده‌اش وارد رقابت می‌شود. پس از دریافت حقوقش، همسر و فرزندش را بوسیده و با وعده بازگشت به پاکستان آن‌ها را ترک می‌کند. او در بازی تیله عملکرد خوبی نشان می‌دهد و با سانگ‌وو در یک تیم قرار می‌گیرد. اما طراحی بازی به گونه‌ای است که تنها یک نفر می‌تواند زنده بماند.

در حالی که علی با بازی‌های کودکانه کره‌ای آشنا نیست، اما شانس در این بازی به نفع او عمل می‌کند و در رقابت تیله از سانگ‌وو پیش می‌افتد. در این لحظه، سانگ‌وو با حیله‌گری فریبش می‌دهد تا تیله‌هایش را به او بسپارد. زمانی که علی متوجه خیانت می‌شود، مأمور ماسک‌دار پشت سرش قرار دارد. خیانت سانگ‌وو به علی بی‌گناه، یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های سریال است.

مرگ مال‌سون، مادر گی‌هون، تنها و بی‌پناه بود.

یکی از دلایل اصلی بازگشت گی‌هون به بازی مرگ پس از خروج اولیه‌اش، وضعیت وخیم سلامت مادرش بود. او، مال‌سون، به دیابت و عفونت پا مبتلا شده بود و به دلیل آنکه پسرش بیشتر پولشان را صرف کرده و بیمه درمانی را لغو کرده بود، قادر به دریافت درمان لازم نبود. در حالت ناامیدی کامل برای نجات جان مادرش، گی‌هون او را ترک کرد و مجدداً وارد بازی شد. خوشبختانه، گی‌هون که تنها بازمانده‌ی بازی مرگ است، با مبلغ زیادی پول برمی‌گردد؛ پولی که می‌توانست نه‌تنها جراحی مادرش، بلکه هر هزینه‌ی دیگری را نیز تامین کند. اما وقتی به خانه بازمی‌گردد، با صحنه‌ای ترسناک روبه‌رو می‌شود: مال‌سون بی‌حرکت و بی‌جان روی زمین تاریک خانه افتاده است. گی‌هون در ابتدا مرگ مادرش را نمی‌پذیرد و با گریه و التماس از او می‌خواهد بیدار شود، اما در نهایت شکست می‌خورد و بر اثر غم شدید، فرو می‌ریزد.

در پایان فصل دوم، مرگ جونگ‌به قلب گی‌هون را شکست.

در فصل دوم، پارک جونگ‌به جای سانگ‌وو به عنوان نزدیک‌ترین دوست گی‌هون ظاهر شد، اما شخصیتی بسیار شریف‌تر و صادق‌تر از سانگ‌وو داشت. برخی طرفداران او را نمادی از گی‌هون در فصل اول می‌دانستند؛ همان روح آزاد و ساده‌دل. جونگ‌به سابقه‌ای پر از افتخار داشت، اما اعتیادش به قمار او را به همان مسیری کشاند که سایر شرکت‌کنندگان در بازی تجربه کردند.

دوستی او با نوجوانی به نام کانگ ده‌هو خیلی زود دل مخاطبان را جلب کرد و قبل از فداکاری قهرمانانه‌اش در قسمت پایانی فصل دوم، محبوبیت قابل توجهی کسب کرد. اما بازی مرکب نشان داده است که مرگ سرنوشت اکثر شخصیت‌ها است. با وجود تلاش‌های فراوان او در مراحل مختلف بازی، کمبود مهمات باعث شد در برابر فرانت‌من بی‌پناه بماند. فرانت‌من عمداً گی‌هون را وادار کرد تا شاهد قتل بهترین دوستش باشد.

در هنگام درخواست کمک از هیون‌جو، یانگ‌می کشته شد.

شخصیت‌هایی مانند پارک مین‌سو، علی عبدل، او ایل‌نام و کیم یانگ‌می به سرعت به عنوان بازندگان دوست‌داشتنی بازی مرکب شناخته شدند و دل بینندگان را به دست آوردند. این افراد کاملاً بی‌تجربه در این محیط مرگبار بودند و همین امر آنان را در معرض فریب و خشونت قرار می‌داد. در فصل دوم، همه امیدوار بودند که یانگ‌می بتواند از بازی زنده بیرون بیاید؛ زیرا رفتار مهربانانه‌اش نوید نجاتی معجزه‌آسا را می‌داد.

ارتباط نزدیک یانگ‌می با پارک هیون‌جو باعث شد هیون‌جو تا حد ممکن از او محافظت کند، اما این تلاش محدود بود. گرچه هیون‌جو در سه مرحله اول بازی، جان یانگ‌می را نجات داد، سرنوشت در مرحله چهارم علیه آن‌ها رقم خورد. یانگ‌می از گروه جدا شد و هیون‌جو نتوانست برای نجات او اقدامی انجام دهد، زیرا این کار به قیمت جان خودش تمام می‌شد. تماشای مرگ یانگ‌می در حالی که هنوز در حال درخواست کمک بود، یکی از تلخ‌ترین لحظات فصل دوم بود.

مرگ سه‌می، مین‌سو را کاملاً بی‌پناه و بی‌پشتیبان رها کرد.

در دو فصل اول و دوم بازی مرکب، شخصیت‌های متعددی وجود دارند که هر یک جذابیت خاص خود را دارند، اما سه‌می بدون شک یکی از برترین آن‌ها است. اراده و پشتکار او تحسین‌برانگیز است و نشان می‌دهد که او ترجیح می‌دهد در بازی شانس خود را بیازماید، تا اینکه در زندگی واقعی با شرایط دشوارتری روبرو شود. سه‌می یکی از معدود شخصیت‌هایی است که می‌تواند شخصیت متکبر تَناس را به جای خود بنشاند؛ نکته‌ای که محبوبیت او را بیش‌تر می‌کند.

از مهم‌تر، نقش او به عنوان محافظ و مدافع مین‌سوی ترسو و تأثیرپذیر، اهمیت زیادی داشت. او با شجاعت در مقابل تاکتیک‌های روانی تَناس ایستاد، اما متأسفانه، اعتمادش را به فردی سپرده بود که بیش از حد ترسو بود تا بتواند پاسخ اعتماد او را بدهد. در جریان بازی مخلوط، مین‌سو به او خیانت کرد و همین امر منجر شد که سه‌می، که از حمایت گی‌هون نیز بی‌بهره بود، در درگیری شبانه در معرض خطر مرگ قرار گیرد.

مرگ‌هایی که کم‌ترین احساس تأثر را در تماشاگران بازی مرکب برانگیختند

دعای بی‌وقفه‌ی بازیکن ۲۴۴ هم نتوانست او را نجات دهد.

بازیکن شماره ۲۴۴، که اغلب با عنوان «مرد مذهبی» شناخته می‌شود، یکی از شخصیت‌های فرعی است که تا مرحله سوم بازی، یعنی طناب‌کشی، معرفی نمی‌گردد. پس از پیوستن به گروه گی‌هون، او با دعاهای مداوم و تکرار جملات مذهبی‌اش، بلافاصله جی-یونگ را عصبی می‌کند. این فرد مذهبی در نهایت توانست از بازی تیله‌ها جان سالم به در ببرد، اما شانسش در همان نقطه پایان می‌یابد.

در بازی سنگ‌های شیشه‌ای، این بازیکن زانو زده و شروع به دعا کردن می‌کند که باعث تأخیر در روند بازی می‌شود. با نزدیک‌تر شدن به پایان، دیگر بازیکنان کم‌کم ناامید می‌شوند. او موفق می‌شود بازیکن شماره ۱۵۱ را به پایین پرت کند، اما همچنان به دعا کردن ادامه می‌دهد و وقت تلف می‌کند، تا اینکه در نهایت بازیکن شماره ۴۰۷ او را با خشونت از روی پل به پایین می‌کشاند. بی‌دلیل نیست که هیچ‌کس احساس تنگدستی نسبت به او ندارد.

دوک-سو همان چیزی را که از ابتدا سزاوارش بود، دریافت کرد.

دوک-سو از همان ابتدا به عنوان یکی از شرورترین شخصیت‌ها شناخته می‌شود. او در مراحل اولیه مرتکب قتل می‌شود و سپس با استفاده از زور و تهدید، کنترل گروهش را در دست می‌گیرد. تنها فردی که از او نمی‌ترسد، می‌نیئو است. این دو نفر مدت‌ها هم‌تیمی و حتی عاشق بوده‌اند و می‌نیئو از او وعده می‌گیرد که هرگز او را تنها نخواهد گذاشت.

همان‌طور که انتظار می‌رفت، دوک-سو در آستانه بازی طناب‌کشی، خیانت می‌کند و می‌نیئو سوگند می‌خورد که از او انتقام بگیرد. در بازی سنگ‌های شیشه‌ای، دوک-سو با غرور و ریاکاری، دیگران را مجبور می‌کند قبل از او حرکت کنند، اما وقتی نوبت به می‌نیئو می‌رسد، او برخلاف انتظار عمل می‌کند. او به وعده‌اش وفادار می‌ماند، دست دوک-سو را می‌گیرد و با تمسخر مردانگی‌اش، او را به پایین پرت می‌کند.

بیونگ-گی به دلیل خیانتش توسط نگهبانان مجازات شد.

بیونگ-گی پزشکی است که در فصل اول با نگهبانان فاسد بازی مرگ همکاری می‌کند. او در ازای دریافت اطلاعات درباره بازی‌های آینده، از اجساد یا گاهی از بدن‌های زنده اعضای بدن را خارج می‌سازد و در این مسیر با نگهبانان در قاچاق اعضا همکاری می‌نماید. این اقدامات او را به یکی از منفورترین شخصیت‌های سریال بدل کرده است.

وقتی فرانت‌من متوجه می‌شود بیونگ-گی با کمک نگهبانان تقلب کرده است، او و نگهبانان را می‌کشد و اجسادشان را به نمایش می‌گذارد تا سایر بازیکنان عبرت بگیرند. بازی مرگ باید عادلانه باشد و تقلب پزشک برای فرانت‌من غیرقابل‌تحمل است. مرگ بیونگ-گی به دلیل خشونتش شوکه‌کننده بود، اما تقریباً هیچ‌کس برای او دلسوزی نشان نداد.

پس از مطلع شدن از فساد اخلاقی‌اش، سانگ-وو دست به خودکشی می‌زند.

سانگ‌وو شخصیتی است که در طول بازی‌ها، به تدریج از نظر اخلاقی دچار سقوط می‌شود. اولین نشانه این روند زمانی ظاهر می‌شود که، علی‌رغم آگاهی از سختی‌های بازی کندوی عسل، هیچ هشداری به گی‌هون نمی‌دهد. در ادامه، با فریب دادن علی و فرستادن او به مرگ، چهره‌ی واقعی‌اش بیشتر آشکار می‌شود.

قبل از بازی نهایی، سانگ‌وو دیگر هیچ نشانی از اصول اخلاقی ندارد. او سه‌بیوک را می‌کشد، ظاهراً برای نجات او از درد، اما گی‌هون این توجیه را نمی‌پذیرد تا اینکه سانگ‌وو به حقیقت اعتراف می‌کند که قصد نداشت بازی‌ها تمام شوند. در بازی ششم و نهایی، پس از شکست در مقابل گی‌هون، او درمی‌یابد چقدر سقوط کرده است. اما به جای پذیرفتن شکست و زندگی بدون پول، خودکشی می‌کند و از گی‌هون می‌خواهد که مراقب مادرش باشد.

ایلن-نام با آرامش از دنیا می‌رود، هرچند او خالق بازی مرگبار است.

به طور عجیبی، مرگ ایلن‌نام هم یکی از غم‌انگیزترین و هم کم‌ترین تأثیر را در سریال بازی مرکب دارد. زمانی که او تنها به عنوان دوست گی‌هون و مردی مبتلا به تومور مغزی معرفی می‌شد، تماشاگران برایش احساس همدلی می‌کردند و ناراحت می‌شدند. در پایان بازی تیله‌ها، به نظر می‌رسید ایلن‌نام فداکاری بزرگی برای “گانبو” یا همان بهترین دوستش انجام داده و گی‌هون را با قلبی شکسته تنها گذاشته است.

اما وقتی مشخص شد که ایلن‌نام نه تنها زنده است بلکه طراح اصلی بازی‌های مرگبار نیز می‌باشد، احساس همدلی نسبت به او به سرعت از بین می‌رود. او در لحظه مرگ، با آرامش از دنیا می‌رود، در حالی که می‌داند چه مصیبت‌هایی برای صدها نفر رقم زده است. در چنین وضعیتی، دلسوزی برایش دشوار می‌شود. با این حال، گی‌هون در نهایت شرط نهایی را برنده می‌شود و نشان می‌دهد برخلاف تصور ایلن‌نام، انسانیت هنوز در دل انسان‌ها باقی مانده است.

غرور تانوس او را به قربانی تبدیل کرد.

تانوس به سرعت به یکی از شخصیت‌های محبوب بازی مرکب تبدیل شد، این موفقیت عمدتاً به خاطر اجرای بی‌نظیر چوی سونگ-هیون در نقش یک رپر سابق و عجیب‌وغریب بود. در گذشته، تانوس فردی ثروتمند و معروف بود، اما تمام سرمایه‌اش را در ارز دیجیتال ناموفق میونگ-گی از دست داده بود، که باعث شده بود همواره در بازی‌ها با او درگیر باشد. لحن صحبت و رفتارهای غیرقابل‌پیش‌بینی‌اش برای طرفداران جذابیت داشت، اما زمانی که شروع به کشتن دیگران کرد، روند داستان رنگ و بوی تیره‌تری به خود گرفت.

در یکی از شدیدترین درگیری‌های فصل دوم، تانوس و میونگ-گی در سرویس بهداشتی مردانه به مقابله با هم پرداختند. تانوس ابتدا برتری داشت و در حالی که میونگ-گی را خفه و ضربه می‌زد، همچنان صحبت می‌کرد. اما او این بار مرزها را رد کرد و جان شخصیت‌های محبوب باقی‌مانده را تهدید کرد، تا اینکه در نهایت میونگ-گی او را کشت. مرگ تانوس برای بسیاری بیشتر احساس «بالاخره!» داشت تا غم و اندوه.

بازیکن با جانش بازی را به نفع خود تمام کرد و هزینه آن را پرداخت.

در قسمت اول فصل اول، مردی که گی‌هون را ملاقات می‌کند، کاملاً تفاوت دارد با نسخه‌ای که در فصل دوم مشاهده می‌شود. در ابتدا، تماشاگران مجذوب چهره‌ی گرم و لبخند مهربان او می‌شوند، اما با لو رفتن رفتارهای بی‌رحمانه‌اش توسط کیم جونگ‌ره و چوی وو-سوک، مشخص می‌شود که این فرد هیچ درکی از انسانیت ندارد. او گروهی از بی‌خانمان‌ها را تحقیر می‌کند و آن‌ها را وادار می‌سازد تا بین غذا و پول یکی را انتخاب کنند، سپس آن‌ها را به خاطر «انتخاب نادرست» مسخره می‌کند.

همچنین، او آقای کیم و وو-سوک را مجبور به انجام بازی مرگبار سنگ-کاغذ-قیچی می‌کند که در نتیجه مرگ آقای کیم رقم می‌خورد. در نهایت، جذب‌کننده به مخفیگاه گی‌هون وارد می‌شود و پس از گفت‌وگویی پرتنش درباره‌ی نفرت متقابلشان، وارد بازی نهایی روسی می‌شود. اگرچه شانس با گی‌هون یار بود، اما جذب‌کننده خودش ماشه را کشید و خودش را کشت. حتی یکی از تماشاگران هم

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار