کد خبر: 21670

زیباترین زن حرمسرا در خاطرات ناصرالدین‌شاه

زیباترین زن حرمسرا در خاطرات ناصرالدین‌شاه: روایت دختر شاه و عکس‌های جذاب

روایت دختر ناصرالدین‌شاه از زیباترین زن حرمسرا، عکس‌های جذاب و خاطراتی دلنشین از زندگی دربار قاجار

زیباترین زن حرمسرا در خاطرات ناصرالدین‌شاه: روایت دختر شاه و عکس‌های جذاب

کتاب خاطرات زهرا خانم تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه و توران‌خانم، یک منبع ارزشمند تاریخی است که جزئیاتی جذاب درباره زندگی در دربار قاجار ارائه می‌دهد. در این یادداشت‌ها، تاج‌السلطنه غالباً با نگاهی انتقادی به روش سلطنت پادشاهان قاجار، از جمله پدرش، می‌نگرد.

در بخشی از خاطرات خود، او به وضعیت زندگی زنان حرمسرای ناصرالدین‌شاه اشاره می‌کند و می‌گوید که تا زمانی که شاه زنده بود، آن‌ها تمام وقت خود را به تفریحات و گردش‌های مختلف اختصاص می‌دادند و هیچ‌گاه با مفهوم «زحمت» آشنا نبودند.

تاج‌السلطنه بر این باور است که همین رفاه و بی‌توجهی به کار و زحمت، پس از قتل ناصرالدین‌شاه و از دست رفتن فرصت‌ها، باعث شد اغلب این زنان خیلی زود از دنیا بروند. او در همین قسمت، به معرفی زیباترین زن حرمسرا نیز پرداخته است؛ زنی که عکس‌های متعددی از او تا امروز باقی مانده است.

در ادامه، نمونه‌ای از این بخش از خاطرات تاج‌السلطنه را مشاهده می‌کنید که همراه با چند تصویر از «زیباترین زن حرمسرا» آورده شده است.

... این نوع سرگرمی‌ها در طول شبانه‌روز به صورت‌های مختلف برای این خانم‌ها فراهم بود... هیچ‌گونه ناراحتی، زحمت یا دردی در طول سال به دیدن آن‌ها وارد نمی‌شد. و من مطمئنم اگر کسی از آن‌ها می‌پرسید زحمت چیست، با تعجب بسیار نگاه می‌کرد و پاسخی نمی‌داد. همین‌طور، زمانی که ستاره اقبالشان غروب کرد و پس از قتل سلطان از سرای خارج شدند، در مدت کوتاهی همه آن‌ها از میان رفتند.

این خانم‌ها اغلب در گروه‌های دو یا سه‌نفره دوست و همراه بودند. بیشتر روزها را در مهمانی‌ها، بازی لاسکنه، گفتگوها و خنده‌ها سپری می‌کردند و شب را به پایان می‌رساندند (لاسکنه نوعی صورتک رنگارنگ و مضحک است که از مقوا ساخته می‌شود). آن‌ها همواره تمایل داشتند در تزئین و لباس بر یکدیگر برتری داشته باشند، خود را بیش‌تر نشان دهند و توجه شاه را جلب کنند.

در عصرها، آن‌ها چند ساعت را صرف آرایش و لباس‌های رنگارنگ می‌کردند، خود را همچون رب‌النوع‌ها ساخته و به حضور سلطان بزرگ می‌رفتند. اما در پیشگاه سلطان، هیچ‌کدام بر دیگری برتری نداشتند؛ مگر یک نفر که محبوب‌القلوب و مورد توجه خاص بود. این زن جوان بیست ساله، قدبلند، با موهای سیاه و براق و پوستی لطیف و سفید، چشمانش بی‌نهایت زیبا و مخمور بودند. مژه‌هایی بلند و برگشته داشت و بسیار خوش‌مشرب و خوش‌سلوک بود. با آن‌که مورد محبت و

افرادی که دشمنان و کسانی بودند که نسبت به او حسادت داشتند و توان مقابله با او را نداشتند، پس از مرگ سلطان او را متهم و لکه‌دار کردند؛ اما من باور دارم که او از این گناه بری است و در دام چنین اتهاماتی قرار نگرفته است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار