هانیه توسلی از درد گذشته و سوءاستفاده جنسی پرده برداشت
هانیه توسلی با انتشار شعر و عکسهای قدیمی از سوءاستفاده جنسی در گذشته پرده برداشت: چرا این روزها درونم درد میکشد؟
هانیه توسلی با انتشار شعر و عکسهای قدیمی از سوءاستفاده جنسی در گذشته پرده برداشت و همسو با جنبش من هم، صدای درد و رازهای پنهان خود را فریاد زد.

مدتی است که جنبشی با نام من در میان بانوان شکل گرفته است و کسانی که یک بار مورد آزار و تعرض جنسی قرار گرفتهاند، با استفاده از این هشتگ به این حرکت میپیوندند. در این روند، بسیاری از افراد مشهور و شناختهشده نیز به این پویش ملحق شدهاند. اکنون نوبت به هانیه توسلی، بازیگر مشهور ایرانی، رسیده است که با انتشار پستی و نمایش چند عکس قدیمی از دهه بیستم زندگیاش، در این حرکت مشارکت کند.
هانیه توسلی با انتشار یک شعر بلند، به این پویش پیوست و نوشت:
در تمام طول روز در آئینه اشک میریختم،
بهار پنجرهام را به رویاهای سبز درختان سپرده بود،
تنم در پیله تنهاییام نمیگنجید،
و بوی تاج کاغذین،
فضای آن قلمرو بیخورشید را آلوده کرده بود.
دیگر نمیتوانستم، نمیخواستم،
نگاه من تمام روز به چشمان زندگیام خیره شده بود،
به آن دو چشم مضطرب و ترسان،
که از نگاه ثابت من میگریختند،
و چون دروغگویان،
به پناهگاه انزوا و بیخطری پناه میبردند.
کدام قله، کدام اوج؟
آیا این مسیرهای پرپیچ و خم،
در آن دهان سرد و مکنده،
به نقطه تلاقی و پایان نمیرسند؟
چه بر من گذشت، ای واژههای ساده و فریبنده،
و ای ریاضتهای بدن و خواستهها؟
اگر گلی بر گیسوان خود میزدم،
آیا از این تزویر، از این تاج کاغذین،
که بر فراز سرم بو گرفته و فریبنده است،
باز هم فریب نمیخوردم؟
رها شده، رها شده، همچون لاشهای بر آب،
به سوی سختترین صخرهها پیش میرفتم،
به سوی ژرفترین غارهای دریا،
و ماهیهای گوشتخوار،
و مهرههای نازک پشتم،
که از حس مرگ تیر میکشیدند.
دیگر نمیتوانستم، نمیخواستم،
صدای پایم از انکار مسیر بلند میشد،
و یأس، از صبر و شکیبایی روحم، بیشتر شده بود،
و آن بهار، و آن وهم سبز رنگ،
که بر دریچه گذر داشت، با دل میگفت،
«نگاه کن،
تو هرگز پیش نرفتی،
فرو رفتی.»
عکسها، بیست سالگی، بیست و یک سالگی، بیست و دو سالگی، بیست و سه و بیست و چهار سالگی،
چرا این روزها به بیست سال پیش پرت میشوم؟
چرا اینقدر درونم درد میکند،
در قفسه سینهام؟
#metoo #من_هم