کاهش ۳ میلیون تماشاگر در سینمای ایران بهار ۱۴۰۴
کاهش ۳ میلیون مخاطب در فروش بلیت سینماهای بهار ۱۴۰۴ نسبت به سال قبل؛ تحلیل وضعیت جدید سینمای ایران
کاهش ۳ میلیون مخاطب سینما در بهار ۱۴۰۴ نسبت به سال قبل، نشانگر چالشهای جدی در گیشه و تغییرات در ذائقه تماشاگران است.

در طول جنگ، قهر و آشتیهای مخاطبان با صدا و سیما، گرانی بلیتها، اکران ناقص در نوروز، نبود تنوع در آثار اکران و موضوعات دیگر، همگی نقش مهمی در پر و خالی کردن صندلیهای سینما دارند. از اول فروردین تا کنون، رویدادهای زیادی رخ داده است که هر کدام میتواند به سادگی بر فروش گیشه تأثیر بگذارد. در بازه زمانی ۲۳ فروردین تا پایان خرداد، سینماها تعطیل میشوند و همزمان، کاهش تمایل جهانی به رفتن به سینما کشور ما را هم تحت تأثیر قرار داده است. اگرچه کمدیها هنوز در صدر جدول قرار دارند، اما به اندازه سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ محبوب نیستند. سینما در حال تغییر ژانر است و بسیاری این تغییر را به عنوان تحول در سینمای ایران تلقی میکنند؛ به ویژه اینکه سینمای اجتماعی دوباره زنده شده است. برخی این موضوع را با فروش فیلمهایی مانند «پیرپسر»، «زیبا صدایم کن»، و فیلمهایی چون «زن و بچه» سعید روستایی مرتبط میدانند و معتقدند که سینمای اجتماعی قرار است روند تغییرات را آغاز کند. فارغ از اینکه این نوع سینما را واقعاً یک مفهوم صادق بدانیم یا نه، اما این موضوع در حال حاضر در رسانهها و اخبار سینمایی بسیار مطرح است. در این میان، بیایید نگاهی به بهار سینمای ایران بیندازیم؛ البته منظورمان صرفاً بهار تقویمی است و برداشتهای استعاری یا نمادین نداریم.
در این گزارش، بدون جنجال و حاشیه، به وضعیت سینما در بهار امسال و دو سال گذشته نگاهی میاندازیم. نگاهی که با بررسی آمارها، نکات قابل توجهی را نشان میدهد:
نکته اول: کمدیها در صدر جدول قرار دارند
«دایناسور»، «تمساح خونی» و «فسیل» سه فیلم هستند که در سه سال اخیر پرفروشترین آثار سینما بودهاند. «دایناسور» در سه ماه بهار یک میلیون و دویست هزار تماشاگر را به سینما کشانده است، «تمساح خونی» دو میلیون و دویست هزار نفر و «فسیل» چهار میلیون نفر را جذب کردهاند، اعداد قابل توجهی که نشان میدهد هر چه به گذشته نزدیکتر میشویم، میزان فروش بلیتها دو برابر میشود. فرض بر این است که فیلمی مانند «دایناسور» اگر در شرایط جنگی نبود، میتوانست فروش بیشتری داشته باشد، اما آمارهای موجود چندان این فرضیه را تأیید نمیکنند. در بازه دهم تا بیستم خرداد، «دایناسور» تنها حدود دو میلیارد تومان فروخته است و تنها ۳۰ هزار نفر برای دیدن آن به سینما رفتهاند. واضح است که عمر این فیلم در گیشه به پایان رسیده است و حتی اگر جنگ نبود، نمیتوانست در جدول فروش باقی بماند.
همه این فیلمها از یک نوع سینما هستند: کمدیهای کلامی، بهرهگیری از موسیقیهای قبل از انقلاب و عناصر مشترک در این آثار دیده میشود. البته باید گفت که «تمساح خونی» و «فسیل» در کیفیت بازیها و تنوع شوخیها بهتر از «دایناسور» هستند.
نکته دوم: تنوع در آثار بعد از رده اول آغاز میشود
به غیر از فیلمهای کمدی در صدر جدول، در مراتب بعدی فروش آثار غیرکمدی نیز دیده میشود. «صددام»، «مست عشق» و «سه کام حبس» نمونههایی از این آثار هستند. «صددام» با حدود یک میلیون بلیت فروخته شده در سال ۱۴۰۴، رتبه دوم فروش بهار را دارد و همچنان در حال فروش است. «مست عشق» در سال ۱۴۰۳ با یک میلیون و هشتصد هزار مخاطب، رکوردهای زیادی زده و به عنوان یک اثر تاریخی، فروش کلی سینما را بالا برده است. در سال ۱۴۰۲، پس از موفقیت «فسیل»، فیلم «سه کام حبس» تنها ۳۴۰ هزار تماشاگر داشته است که نشان میدهد توان گیشه کاهش یافته است.
نکته مهم این است که انتظار و برآورد بازار چقدر واقعبینانه است. «صددام» و «مست عشق» در رقابت برای پرفروشترین فیلم بودند و در هفتههایی بیشترین فروش را داشتند، اما در سال ۱۴۰۲، فیلمی مانند «سه کام حبس» نتوانسته در جدول جای گیرد و پخشکننده ضعیف آن، نتوانسته اثر را در بازار نگه دارد. حضور «سالور» در رتبه دوم بهار، برای این فیلم، اتفاقی متفاوت است.
نکته سوم: رده سوم و پایینتر و خداحافظی سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴ با یک میلیون مخاطب
جدول فروش در سال ۱۴۰۳ به طور قابل توجهی از سالهای قبل جدا میشود. «موسی کلیمالله» که در ایام نوروز مخاطبان خاص خود را داشت، از نیمه فروردین تا پایان خرداد نتوانست جایگاه قابل توجهی در جدول کسب کند. در مقابل، «تگزاس ۳» با حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب، بیش از دو برابر «موسی» فروش کرده است. «موسی» هم در بازه قبل از جنگ تنها ۸ هزار بلیت فروخته است، نشان میدهد که کار این اثر در گیشه به پایان رسیده است و باید در پلتفرم ادامه یابد. در بازه ۱۰ تا ۲۰ خرداد، «موسی» در رتبه یازدهم جدول قرار دارد.
در سال ۱۴۰۲، فیلم «آهنگ دو نفره» در رتبه سوم قرار گرفت، اما پس از پایان اکران، در پلتفرمها نتوانست موفق باشد. آثار بعدی در ردههای پایینتر قرار دارند و فروش چندان چشمگیری ندارند. در سال ۱۴۰۳، کمدیها همچنان روی گیشه تاثیرگذار هستند و «سال گربه» با یک میلیون مخاطب، نشان میدهد سینما در حال استفاده از آخرین توانش است. در مقابل، فیلمهایی مانند «کوکتل مولوتف» و «رها» در سال ۱۴۰۴ نتوانستند به اندازه «سال گربه» فروش کنند و حتی «بیبدن»، که در سال ۱۴۰۳ بیش از ۷۰۰ هزار مخاطب داشت، در سال ۱۴۰۴ نصف این تعداد را جذب کرده است.
نکته چهارم: افزایش تعداد فیلمها به معنای رونق نیست
براساس آمار سمفا، در سال ۱۴۰۴، ۲۲ فیلم در بهار اکران شده است، در حالی که در دو سال قبل این عدد حدود ۱۸ فیلم بود. این نشان میدهد سیاست اکران بیشتر به سمت نمایش فیلمهایی است که در صف انتظار هستند. اما افزایش تعداد فیلمها لزوماً به معنی رونق سینما نیست. بررسی مجموع فروش پنج فیلم پایین جدول در سه سال اخیر نشان میدهد: در سال ۱۴۰۴، پنج فیلم در مجموع تنها ۷ هزار مخاطب داشتند، در حالی که در سال ۱۴۰۳، این تعداد حدود ۱۹ هزار و در سال ۱۴۰۲، حدود ۲۷ هزار نفر بودند. این نشان میدهد که بخش زیادی از آثار اکرانشده، حتی به اندازه یک ورزشگاه فوتبال معمولی هم فروش ندارند.
نکته جالب دیگر، درباره فیلمهای دفاع مقدسی است. در امسال، سه فیلم دفاع مقدسی و جنگی اکران شده که در مجموع حدود ۳۳۶ هزار بلیت فروختهاند. در مقابل، در سال ۱۴۰۲، دو فیلم دسته دختران و غریب، با فروش حدود ۳۶۰ هزار بلیت، رقم قابل توجهی در سینما داشتند.
همچنین، حضور انیمیشنها و فیلمهای کودک و نوجوان در سینمای بهار پررنگتر شده است. «پسر دلفینی ۲»، «رویاشهر» و «کودکِ بامبولک» حدود ۸۰۰ هزار مخاطب را در سه ماه جذب کردهاند، در حالی که در سال ۱۴۰۳، این رقم در آثار «ایلیا جستوجوی قهرمان» و «نوروز» حدود ۲۵۰ هزار و در سال ۱۴۰۲ کمتر از ۱۱۰ هزار بود. این نشان میدهد که سینمای کودک و نوجوان در این سه سال رشد چشمگیری داشته است، به ویژه انیمیشنها که قدرت بازار را نشان میدهند؛ قدرتی که حتی در سطح جهانی هم قابل مشاهده است.
نکته پنجم: تنوع سینما محدود است، اما حجم آثار زیاد شده است
در سه سال اخیر، تنها یک فیلم ورزشی در اکران داشتیم، «پرویزخان». آثار بیوگرافی غیردفاع مقدسی هم به جز این اثر و «صبح اعدام» کم هستند. هنوز هم فیلمهای کمدی درجه دو و سه در میانه جدول حضور دارند که نشان میدهد بازار این نوع تولیدات هنوز فعال است و تمایلی به فروش دارند. هرچند جنگ بر فروش یکی دو اثر تأثیر گذاشته، اما نباید فراموش کرد که اکثر آثار در این سالها تفاوت زیادی در میزان فروش نداشتهاند. در بهترین حالت، فیلمهایی چون «پیرپسر» و «زیبا صدایم کن» که هر دو در اثرات جنگ ضرر دیدهاند، هرکدام حدود یک میلیون مخاطب داشتند، و مجموع فروش بهار ۱۴۰۴ حتی به هشت میلیون هم نمیرسد.
نکته ششم: مقصر بودن گرانی بلیت را نپذیریم
پرسش اصلی این است که چه چیزی باعث کاهش فروش سینما در سال ۱۴۰۴ شده است؟ آیا مشکل از گرانی بلیت است یا عوامل دیگر؟ واقعیت این است که سینمای جهان هم وضعیت خوبی ندارد؛ سوژهها تکراری شدهاند و اغلب فیلمها دنباله یا فرانچایز هستند. در این دو سال، سینمای ایران تنها سه اثر دنبالهای داشته است: «خجالت نکش۲»، «تگزاس ۳» و «پسر دلفینی ۲»، که مجموعاً بیش از ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب جذب کردهاند. برخی سینمادارها گرانی بلیت را مقصر کاهش فروش میدانند، در حالی که دیگران تکراری بودن آثار و بیتفاوتی مردم نسبت به چهرهها و داستانها را عامل میدانند.
در کنار این عوامل، ضعف در تبلیغات نیز نقش مهمی دارد. فیلمهای کمدی چون «بازی را بکش»، «صبح اعدام» و «اسفند» به دلیل نرسیدن سانسهای مناسب یا تبلیغات محدود، حتی نتوانستهاند ۱۰۰ هزار مخاطب جذب کنند. اما باید منتظر بود و دید که در تابستان ۱۴۰۴، با حضور فیلمهایی مانند «مرد عینکی» و «زن و بچه»، وضعیت سینما بهتر میشود یا خیر. هرچند به نظر میرسد که شرایط کلی بهتر نخواهد شد و اگر سینمای ایران بتواند همان آمارهای سال ۱۴۰۳ را تکرار کند، این هم یک دستاورد مهم است.