کد خبر: 17042

کورش سلیمانی: هم‌اندیشی و هنر، کلید تقویت هویت ملی

کورش سلیمانی: عشق به وطن در خون ماست، نیازمند هم‌اندیشی و هنر برای تقویت هویت ملی

کورش سلیمانی بر اهمیت هم‌اندیشی و هنر در تقویت هویت ملی و وطن‌دوستی تأکید می‌کند و نقش هنر در ایجاد اتحاد و همدلی جامعه را بررسی می‌نماید.

کورش سلیمانی: عشق به وطن در خون ماست، نیازمند هم‌اندیشی و هنر برای تقویت هویت ملی

او بر این باور است که دستیابی به چنین موفقیتی مستلزم اتخاذ رویکردی بنیادی است و باید جلسات هم‌اندیشی و نشست‌های تخصصی در مراکز فرهنگی و هنری برگزار کنیم.

در حال حاضر، جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، علی‌رغم تمامی پیامدهای منفی آن مانند کشته شدن افراد بی‌گناه، یک جنبه امیدبخش نیز داشت. این جنگ نشان داد که با وجود نقدهای فراوان به نظام سیاسی، مفهوم «وطن» و حفظ آن در مقابل تجاوز خارجی می‌تواند جمعیت زیادی را متحد سازد. این اتحاد، که در ادبیات سیاسی امروزی به عنوان «همدلی، وحدت و انسجام ملی» شناخته می‌شود، در میان اقشار مختلف جامعه، از جمله هنرمندان، به شکل‌های متنوعی مشاهده شد. پس از پایان جنگ، بسیاری از افراد در پی یافتن راه‌هایی برای نگه‌داشتن این اتحاد و تبدیل آن به یک امر دائمی بودند. کورش سلیمانی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، در گفت‌وگو با خبرآنلاین، در پاسخ به این سوال معتقد است که برای رسیدن به چنین دستاوردی، نیازمند رویکردی ریشه‌ای و برگزاری جلسات هم‌اندیشی و نشست‌های تخصصی در مراکز تولید فرهنگ و هنر هستیم.

عشق و وفاداری به سرزمین، همانند عشق و احترام به پدر و مادر است.

کورش سلیمانی صحبت‌های خود را با اشاره به مصائب غیرقابل انکار جنگ آغاز کرد و گفت: «در ابتدا باید خوشحالی خود را از همدلی، وحدت و انسجام ملی که در میان تمامی اقشار جامعه، از جمله هنرمندان، اندیشمندان، اساتید دانشگاه و ورزشکاران شکل گرفته است، ابراز کنم. این همدلی و وحدت، فارغ از تفاوت‌ها و تقابل‌هایی که پیش‌تر وجود داشت، برای من بسیار امیدبخش بود، حتی در روزهای تلخ جنگ. شخصاً خدا را شاکرم که همواره این موضوع را در نظر داشته‌ام. برای من، وطن و وطن‌پرستی همواره اهمیت زیادی داشته است و دارد و خواهد داشت. این موضوع برای من تمام شده است و معتقدم چون‌وچرایی خاصی در پس آن وجود ندارد. بارها گفته‌ام که ارادت به وطن، همان‌قدر برای من مقدس است که ارادت به پدر و مادر. اگر کسی حرمت پدر و مادر خود را نگه ندارد، برای من همان‌قدر غیرقابل اعتماد و ناامن است که اگر حرمت وطن خود را نداشته باشد. در نتیجه، من نمی‌توانم به فردی که این ارزش‌ها را نادیده می‌گیرد، اعتماد کنم.»

درخواست دوستانه از هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی

پیش از پاسخ به سوال اصلی، نکته‌ای دیگر را مطرح کرد و گفت: «می‌خواهم قبل از پاسخ به سوال شما، موضوعی که ذهنم را درگیر کرده است، بیان کنم. در همان روزها، سعی کردم با انتشار پست و استوری در اینستاگرام نظر خود را درباره اهمیت این موضوع ابراز کنم. در این میان، اتفاق قابل توجهی برایم رخ داد؛ زمانی که در اینترنت در جست‌وجوی طرح‌های گرافیکی مرتبط با ایران بودم، احساس غم و اندوه عمیقی به من دست داد. شاید جست‌وجوی من نادرست یا سطحی بوده باشد، اما آنچه متوجه شدم این است که نسبت به این موضوع کم‌توجهی زیادی صورت گرفته است. از هنرمندان حوزه تجسمی درخواست دارم که به این موضوع توجه بیشتری نشان دهند، چرا که هنر در این زمینه بسیار مؤثر است. نباید از طرح‌های محدود و پرکاربردی غافل شد که هرچند تعدادشان کم است، اما نماد علاقه و احترام بسیار زیاد مردم ما به وطن‌شان است. این نشان می‌دهد که بخش عمده‌ای از مردم نمی‌توانند هیچ آسیبی را به وطن خود تحمل کنند. بنابراین، از هنرمندان می‌خواهم که بیشتر بر روی نام خوش‌آوای «ایران» تمرکز کنند، نامی که می‌تواند پایه‌ای برای طراحی لوگوهای زیبا و مؤثر باشد.»

عشق به وطن یا در ذات شماست یا ندارد.

این کارگردان تئاتر که چندی پیش نمایش «شَک (یک تمثیل)» را با بازی رویا افشار، بهنام تشکر و دیگران در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده بود، در پاسخ به سوال درباره نقش مدیران و متولیان دولتی در حفظ همدلی، وحدت و انسجام ملی میان هنرمندان، اظهار داشت: «باید بگویم عشق به وطن سفارشی نیست. یا در خون شماست یا نیست. مثالی درباره کارهای من در زمینه تئاتر می‌آورم. همان‌طور که می‌دانید من به عنوان کارگردان گروه تئاتر «بیستون» بیشتر نمایش‌های غیرایرانی اجرا کرده‌ام. شاید این موضوع مورد سوال قرار گیرد که چرا با وجود ایرانی‌بودن، بیشتر متن‌های خارجی را برای اجرا انتخاب می‌کنم. برای پاسخ به این انتقاد، جمله‌ای از استاد بهرام بیضایی نقل می‌کنم، که در یکی از سخنرانی‌هایش گفت: گاهی اوقات تئاترهایی با موضوعات ملی روی صحنه می‌برم که هیچ تأثیری بر جامعه ندارند و کمکی به ارتقای فرهنگی مردم نمی‌کنند. اما می‌توان متن‌هایی خارجی را انتخاب کرد که با مضامینشان در ارتقای سطح فرهنگی جامعه تأثیرگذار باشند. بنابراین، هدف من این است که چنین متن‌هایی را برای اجرا برگزینم. در واقع، با توجه به دغدغه همیشگی‌ام نسبت به ایران، تلاش می‌کنم پاسخ این سؤال را بیابم که مسائل مردم ما در ایرانِ امروز چیست و این مسائل در کدام متون نمایشی بازتاب یافته است.»

او در ادامه افزود: «ما باید به دنبال نشانه‌هایی بگردیم که پیام ما را به ایران برساند. نشانه‌هایی مانند ادبیات کلاسیک، معماری، سینما، موسیقی، هنرهای تجسمی، فضاهای شهری و... مثلا دیدن شعری از سعدی در سطح شهر، خودبه‌خود انسان را با ادبیات فارسی و هویت ایرانی آشنا می‌کند.»

این کارگردان در ادامه تصریح کرد: «در اصل، من به سفارشی‌شدن موضوعات خوش‌بین نیستم. مثلا نمی‌پذیرم که در جشنواره تئاتر فجر، بخش‌هایی با عنوان همدلی، وحدت و انسجام ملی تعریف شود. هر یک از ما در هر جایگاهی هستیم، باید به تقویت میهن‌دوستی در اطراف خود بپردازیم. موضوع من ناسیونالیسم مبتنی بر خودبرتربینی نیست، بلکه بر این اصل استوار است که هر فرد در جایی به دنیا می‌آید که هویت او را شکل می‌دهد. هویت او توسط پدر و مادرش ساخته می‌شود، کسی که باید این هویت را بشناسد و به آن احترام بگذارد، هرچند که می‌تواند نقدهایی هم بر آن وارد کند. در واقع، شناخت هویت اولیه، کلید فهم و اصلاح کاستی‌ها است.»

بیایید به دنبال نشانه‌هایی باشیم که بتوانند پیام ما را به ایران منتقل کنند.

سرپرست گروه تئاتر «بیستون» بر اهمیت یادآوری این نکته تأکید کرد که «ما در حق ایران کوتاهی‌های فراوانی انجام داده‌ایم». او گفت: «ایران همچون مادر یا پدری است که نسبت به او بی‌توجه بوده‌ایم و او را در گوشه‌ای رها کرده‌ایم. تنها اقداماتی که برای این پدر یا مادر انجام داده‌ایم، گاهی سر زدن‌های گذرا بوده است. در واقع، آن احترامی که شایسته این مقام است، به او نگذاشته‌ایم. اکنون دریافته‌ایم که وفاداری جوانان‌مان به وطن چقدر می‌تواند مؤثر باشد و چگونه می‌تواند از تجاوز دشمن به خاک‌مان جلوگیری کند. بنابراین، مراکز تولید آثار هنری باید این مسئله را در سیاست‌گذاری‌های کلان خود لحاظ کنند، بدون آن‌که تغییر سیاست‌ها در دولت‌های مختلف بر آن تأثیر بگذارد.»

او ادامه داد: «ما باید نشانه‌هایی را بیابیم که پیام ایران را منتقل کنند. نشانه‌هایی مانند ادبیات کلاسیک، معماری، سینما، موسیقی، هنرهای تجسمی، فضاهای شهری و... برای مثال، دیدن شعری از سعدی در سطح شهر، خود به خود، انسان را به ادبیات فارسی و ایران متوجه می‌کند. در زمانی که سینمای ما به سمت ابتذال سوق یافته است، بخش‌های تفکربرانگیز و هنری آن می‌تواند نقش مؤثری در این زمینه ایفا کند. آیا می‌توان انکار کرد که اثرهای علی حاتمی، به‌ویژه «مادر»، بدون اشاره مستقیم، احساسات ما نسبت به ایران را برمی‌انگیزد؟ یا آثار زنده‌یاد داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی، که نمونه‌های مشابه آن‌ها کم‌نظیر است. این‌ها جلوه‌هایی هستند که می‌توانند پازل وطن‌دوستی را کامل کنند، بی‌آن‌که ضرورتاً بر این موضوع تأکید مستقیم داشته باشند.»

سلیمانی در پایان سخنان خود گفت: «برای رسیدن به چنین وضعیتی، نیازمند رویکردی ریشه‌ای و برگزاری جلسات هم‌اندیشی و نشست‌های تخصصی در مراکز تولید فرهنگ و هنر هستیم.»

او صحبت‌های خود را با این بیت شعر به پایان رساند: «به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد...»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار