کد خبر: 16751

۱۰ انیمیشن نادیده دیزنی که باید دوباره تماشا کنید

۱۰ انیمیشن نوستالژی دیزنی نادیده گرفته‌شده که باید دوباره تماشا کنید + عکس و چکیده

کشف آثار نادیده دیزنی: ۱۰ انیمیشن نوستالژی کمتر شناخته‌شده و جذاب برای تماشا مجدد

۱۰ انیمیشن نوستالژی دیزنی نادیده گرفته‌شده که باید دوباره تماشا کنید + عکس و چکیده

از سال ۱۹۳۷، با عرضه فیلم «سفیدبرفی و هفت کوتوله»، والت دیزنی و شرکت انیمیشن‌سازی‌اش نظر منتقدان را به طور کامل تغییر دادند و نخستین انیمیشن بلند موفق تاریخ را به جهان معرفی کردند.

پس از آن، استودیو دیزنی جایگاه خود را در افسانه‌های هالیوود تثبیت کرد؛ هرچند با فراز و نشیب‌هایی پس از درگذشت والت دیزنی همراه شد، و حتی در دوران رنسانس دیزنی شاهد بازگشتی باشکوه بودیم، و در نهایت به سمت انیمیشن‌های دیجیتال حرکت کرد. در این مسیر، آثاری همچون «پینوکیو»، «پری دریایی کوچولو»، «علاءالدین» و «شیرشاه» خلق شدند که برای همیشه در خاطر مخاطبان باقی خواهند ماند.

با توجه به تاریخ طولانی دیزنی، طبیعی است که برخی فیلم‌ها در کنار آثار کلاسیک قرار نگیرند. این فیلم‌ها شاید به اندازه دیگر آثار محبوب دیزنی شناخته‌شده نباشند، اما همچنان دارای جادوی خاص خود هستند و ارزش دارند که دوباره تماشا شوند.

۱۰. زمان ملودی (Melody Time – ۱۹۴۸)

زمان ملودی نمایانگر نوآوری‌های دیزنی در دوره‌ای است که بسیاری کمتر به تماشای این نوع آثار می‌نشستند و امروزه نیز تعداد کمی از طرفداران به آن بازمی‌گردند. با این حال، باید گفت که دیدن این فیلم ناامیدتان نخواهد کرد. این اثر متعلق به دوره‌ای است که در آن داستان‌های کوتاه به هم پیوسته می‌شدند تا یک فیلم بلند ساخته شود.

این فیلم مجموعه‌ای از اپیزودهای کوتاه است که با موسیقی‌های فولکلور و آهنگ‌های محبوب آن زمان زنده شده‌اند. اگرچه می‌توانم بگویم فیلم‌هایی مانند «برای من موسیقی بساز» (Make Mine Music) چنین رویکردی را به شکل پراکنده اجرا می‌کردند، اما زمان ملودی مجموعه‌ای منسجم‌تر، زیباتر و چشم‌نوازتر است. یکی از بخش‌های برجسته آن، انیمیشنی خیره‌کننده درباره قهرمان فولکلور آمریکایی، «جانی اپلسید»، است.

متأسفانه، این‌گونه فیلم‌های «پکیجی» دیزنی دیگر چندان محبوب نیستند و جایگزین آن‌ها آثار بلند داستان‌محور شده‌اند. با این حال، زمان ملودی نمونه‌ای عالی از دوره‌ای است که دیزنی در آن در حال آزمایش و رشد در قالب این نوع آثار بود.

۹. شمشیر در سنگ (The Sword in the Stone – ۱۹۶۳)

علاقه‌ی دیزنی به داستان‌های فانتزی کلاسیک نهایتاً آن‌ها را به روایت ماجرای شاه آرتور در فیلم «شمشیر در سنگ» سوق داد. این اثر خانوادگی، داستان جوانی آرتور را دنبال می‌کند که در مسیر تبدیل شدن به یکی از بزرگ‌ترین شوالیه‌های انگلستان قرار دارد، در حالی که تحت آموزش جادوگر دانا و مهربان، مرلین است.

در زمان اکران، این فیلم موفقیت تجاری قابل توجهی کسب کرد، اما همواره به عنوان اثری نسبتاً ضعیف‌تر در مقایسه با دیگر آثار دیزنی شناخته شده است. ساختار داستان آن به اندازه‌ی برخی فیلم‌های بعدی منسجم نیست و اغلب به خاطر روایت کند و پراکنده مورد انتقاد قرار می‌گیرد. هرچند، این نوع روایت در آن دوران رایج بود و نشان‌دهنده سبک خاص آن زمان است.

با وجود این، «شمشیر در سنگ» همچنان یکی از لذت‌بخش‌ترین اقتباس‌های داستان شاه آرتور محسوب می‌شود؛ با شخصیت‌هایی جذاب و صحنه‌هایی سرگرم‌کننده. نبرد تغییرشکل میان مرلین و شخصیت شرور «مادام میم» بی‌تردید یکی از سکانس‌های ماندگار و شاخص در تاریخ انیمیشن دیزنی است.

۸. دایناسور (Dinosaur – ۲۰۰۰)

این فیلم نخستین تجربه دیزنی در عرصه انیمیشن دیجیتال بود، تلاشی برای رقابت با پیکسار که در آن زمان با رشد قابل توجهی روبه‌رو بود. داستان فیلم درباره گروهی دایناسور دوست‌داشتنی است که در سفری پرماجرا به سرزمینی ناشناخته می‌روند؛ در پی یافتن خانه‌ای جدید و در عین حال گریزان از خطرات پیرامون.

در استفاده از فناوری نوین برای روایت داستانی نسبتاً پیچیده برای مخاطب کودک، چندان موفق نبود. بدون وجود آهنگ‌های شادی‌آور و ریتم تند، دایناسور هم حس یک انیمیشن کودکانه را نداشت و هم اثری مناسب برای بزرگسالان به نظر نمی‌رسید. با این حال، اثر حماسی و باشکوهی است که خیلی زود نادیده گرفته شد.

با وجود پیشرفت‌های قابل توجه در گرافیک رایانه‌ای از زمان ساخت این فیلم، کیفیت بصری آن همچنان قابل توجه است. برای علاقه‌مندان به انیمیشن، دایناسور اثری است که باید تماشا کرد—هرچند اغلب مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد.

۷. نجات‌دهندگان در استرالیا (The Rescuers Down Under – ۱۹۹۰)

در حالی‌که فیلم اصلی «نجات‌دهندگان» یکی از آثار کمتر شناخته‌شده دیزنی محسوب می‌شود، بیش از ده سال پس از عرضه آن، دنباله‌ای برای این اثر ساخته شد. در این نسخه، دو موش قهرمان فیلم اولیه، بیانکا و برنارد، مجدداً نقش‌آفرینی می‌کنند. آن‌ها برای یک سازمان مخفی حیوانات فعالیت می‌کنند که هدف آن نجات کودکان گمشده در سراسر جهان است.

در مقایسه با فیلم اول، که داستان نسبتا ساده و فراموش‌شدنی داشت، «نجات‌دهندگان در استرالیا» اثری پرهیجان و شگفت‌انگیز است. متأسفانه، به دلیل ناشناخته بودن این فیلم، اغلب با دنباله‌های ضعیف و آثار ویدیویی دیزنی اشتباه گرفته می‌شود.

این انیمیشن یکی از زیباترین و خیره‌کننده‌ترین آثار دیزنی در زمان خود است، به‌ویژه در صحنه‌های پرواز که واقعاً چشم‌نوازند. علاوه بر این، خط داستانی دارای تنش واقعی است و ممکن است برای برخی کودکان کمی بیش از حد شدید به نظر برسد.

ماجراهای ایکاباد و آقای تاد (The Adventures of Ichabod and Mr. Toad) محصول سال ۱۹۴۹، داستانی جذاب و سرگرم‌کننده است که دو شخصیت اصلی، ایکاباد و آقای تاد، در آن به ماجراجویی‌های مختلف می‌پردازند. این فیلم ترکیبی از دو داستان متفاوت است که هر کدام دنیای خاص خود را دارند و تماشاگران را با ماجراجویی‌های هیجان‌انگیز و پیام‌های آموزنده همراه می‌کند.

برخی از طرفداران ممکن است تنها یکی از بخش‌های خاطره‌انگیز ماجراهای ایکاباد و آقای تاد را به یاد آورند، اما کمتر کسی می‌داند که این صحنه، جزئی از یک فیلم بلند سینمایی است. این اثر نیز جزو آثار «بسته‌ای» دیزنی محسوب می‌شود. (فیلم بسته‌ای یا پکیجی به فیلمی گفته می‌شود که به جای یک داستان واحد، از دو داستان جداگانه تشکیل شده و در کنار هم یک فیلم سینمایی کامل را تشکیل می‌دهند). اما این فیلم یکی از نخستین نمونه‌هایی است که در آن، هر دو بخش به‌تنهایی ارزشمند هستند، حتی اگر یکی از آن‌ها شهرت بیشتری داشته باشد.

در این اثر، دو داستان کلاسیک «باد در درختان بید» (The Wind in the Willows) و «افسانه‌ی دره‌ی خواب‌آلود» (The Legend of Sleepy Hollow) با کمی لمس جادوی دیزنی در کنار هم قرار گرفته‌اند. با این حال، فیلم‌های بسته‌ای از این نوع هرگز نتوانستند همان موفقیت را کسب کنند که دیزنی انتظار داشت، و اغلب تنها بخش‌هایی از آن‌ها در خاطر مخاطبان باقی ماند، نه کل اثر.

با این وجود، ماجراهای ایکاباد و آقای تاد داستان‌هایی هستند که به‌خوبی در کنار هم عمل می‌کنند. روایت‌های بینگ کراسبی و بازیسل راثبون به‌طور مؤثری این دو بخش را به هم مرتبط کرده‌اند. داستان شیرین و بامزه حیوانات در «باد در درختان بید» شروعی سرگرم‌کننده دارد، و «دره‌ی خواب‌آلود» ماجرایی هیجان‌انگیز و دلهره‌آور ارائه می‌دهد که هنوز هم به‌عنوان یک انیمیشن کلاسیک هالووینی شناخته می‌شود.

۵. وینی د پو (Winnie the Pooh – ۲۰۱۱)

اگرچه وینی د پو یکی از شخصیت‌های میراثی دیزنی است که در سال ۱۹۶۱ برای اولین بار وارد استودیو شد، اما نخستین فیلم بلند او در قرن بیست‌و‌یکم نتوانست توجه زیادی را جلب کند. در این تازه‌ترین ماجراجویی، پو به همراه دوستان قدیمی‌اش مانند پیگلت و تیگر، به جنگل بازمی‌گردند. فیلم در سبک و سیاقی قدیمی، مجموعه‌ای از داستان‌های ساده و دلنشین درباره این شخصیت‌ها را روایت می‌کند.

با وجود دریافت نقدهای مثبت، وینی د پو پایان یک دوران برای دیزنی محسوب می‌شود؛ زیرا این فیلم آخرین اثر ساخته شده با انیمیشن سنتی (دستی) است. هرچند گذار به سمت انیمیشن دیجیتال قبلاً آغاز شده بود، اما عملکرد ضعیف این فیلم در گیشه نشان‌دهنده تغییر در سلیقه مخاطبان در زمینه‌ی انیمیشن بود.

با این حال، وینی د پو فیلمی است که به خوبی یادآور دوران طلایی دیزنی است؛ با ترکیبی جذاب از انیمیشن چشم‌نواز، سرگرمی خانوادگی و شخصیت‌های دوست‌داشتنی. برخی سکانس‌ها حال‌و‌هوای نوستالژیک دارند و برخی دیگر با روایت‌های خلاقانه به تجربه‌گرایی می‌پردازند. این اثر، نمادی درخشان از شخصیتی است که یکی از نمادهای دیزنی به شمار می‌رود.

۴. گربه‌های اشرافی (The Aristocats – ۱۹۷۰)

گربه‌های اشرافی معمولاً به عنوان نسخه‌ای کم‌تحرک‌تر و کم‌ماجراتر نسبت به ۱۰۱ سگ خال‌دار شناخته می‌شوند. در اصل، روند داستان در هر دو حالت شباهت دارد: یک گربه‌ی باارزش و بچه‌گربه‌هایش توسط خدمتکار حسود و طماع صاحبشان دزدیده می‌شوند. پس از آن، آن‌ها در خیابان‌ها به دنبال ماجرا می‌گردند و با کمک یک گربه‌ی خیابانی زیرک، داستان آغاز می‌شود.

با وجود این، این وضعیت تنها مقدمه‌ای برای نسخه دیزنی از یک فیلم کلاسیک محسوب می‌شود. تمرکز اصلی فیلم بر خلق فضای خاص و منحصر به فرد خود است، نه بر روایت داستانی پیچیده یا پرتنش. در این زمینه، فیلم به خوبی عمل می‌کند و حس یک سفر خانوادگی آرام و بدون نگرانی را القا می‌کند. علاوه بر این، این فیلم آخرین پروژه‌ای بود که والت دیزنی شخصاً در فرآیند ساخت آن نقش داشت تا پایان کار.

3. الیور و شرکا (۱۹۸۸)

پری دریایی کوچولو به عنوان نماد شروع دوران رنسانس در دیزنی شناخته می‌شود، اما فیلم قبلی آن، یعنی الیور و شرکا، نشانگر پیشرفت‌هایی است که قبل از آن صورت گرفته بود. این فیلم، اقتباسی آزاد از رمان کلاسیک و تحسین‌شده چارلز دیکنز، الیور توییست، است که داستان یک گربه جوان را روایت می‌کند که توسط سگی خیابانی و خوش‌زبان تربیت می‌شود تا در خیابان‌های نیویورک زنده بماند.

از آنجا که فیلم الیور و شرکا تقریباً همزمان با پری دریایی کوچولو اکران شد، متأسفانه خیلی زود از حافظه تماشاگران محو شد. اگرچه این اثر به اندازه‌ی آن ماجراجویی زیر دریا جادویی نیست، اما بازگشت دیزنی به داستانی کوتاه و خیابانی، مانند بانو و ولگرد یا ۱۰۱ سگ خال‌دار، بسیار لذت‌بخش است.

در دوره‌ای که آثار دیزنی عموماً فاقد ترانه‌های ماندگار بودند، الیور و شرکا چند قطعه‌ی خاطره‌انگیز ارائه می‌دهد. بخشی از جذابیت آن، به خاطر صدای بیلی جوئل در نقش داجر، سگ خیابانی و خوش‌صحبت فیلم است.

دیگ سیاه (The Black Cauldron – ۱۹۸۵)

دیگ سیاه به عنوان یکی از تاریک‌ترین انیمیشن‌های دیزنی شناخته می‌شود. این فیلم فانتزی ماجرای گروهی از قهرمانان را روایت می‌کند که برای نجات سرزمین خود، جان خود را به خطر می‌اندازند. آنها در مقابل ارباب تاریکی قرار می‌گیرند، کسی که قصد دارد بر سرزمین حکمرانی کند. این گروه در مسیر خود با چالش‌ها و خطرات زیادی روبرو می‌شوند. فیلم دیزنی در این اثر وارد ژانر شمشیر و جادو شد که بعدها تکرار شد.

شاید شکست تجاری و انتقادی دیگ سیاه یکی از نقاط عطف در شروع دوره‌ای جدید برای استودیو دیزنی باشد. با این حال، ویژگی‌های تاریک این فیلم که آن را برای کودکان خردسال بیش از حد تیره و جدی نشان می‌داد، یکی از دلایلی است که در طول زمان طرفداران وفاداری پیدا کرده است.

این فیلم نه تنها آن‌طور که باید محبوب نشد و در ذهن عموم جای نگیرد، بلکه ظاهر و لحن آن آنقدر متفاوت است که حتی به نظر نمی‌رسد یک اثر دیزنی باشد. این موضوع آن را به پروژه‌ای خاص و جسورانه در تاریخ استودیو دیزنی تبدیل کرده است که ارزش تماشا کردن را دارد.

کارآگاه موش بزرگ (The Great Mouse Detective – ۱۹۸۶)

اگرچه دیزنی همواره با افزودن جادوی خاص خود به داستان‌های کلاسیک، آن‌ها را به آثار بی‌نظیر تبدیل کرده است، اما سرانجام نوبت ساخت نسخه‌ای از فیلم شرلوک هولمز نیز فرا رسید. کارآگاه موش بزرگ، ماجرایی هیجان‌انگیز است که در آن یک موش کارآگاه نابغه به دنبال حل معماها می‌رود.

مشابه فیلم‌هایی مانند «الیور و شرکا»، «کارآگاه موش بزرگ» یکی از آثار ممتاز دیزنی است که زودتر از زمان خود ساخته شد. هرچند این فیلم در مقیاس کوچکتری ساخته شده و حس حماسی برخی از آثار کلاسیک را ندارد، اما کمدی، هیجان و سرگرمی آن به اندازه‌ای است که سزاوار تبدیل شدن به یک فرنچایز است.

بازیِل ممکن است یکی از کم‌ارزش‌ترین قهرمانان دیزنی باشد، اما او با بهره‌گیری از هوش فوق‌العاده‌اش، قدرتی منحصر به فرد دارد. او بسیار مغرور و در عین حال جذاب است، بدون اینکه کسی را از خود براند. از طرف دیگر، وینسنت پرایس در نقش راتیگان، با اجرای فوق‌العاده‌اش توجه همه را جلب می‌کند. این شخصیت شرور، یکی از بهترین و لذت‌بخش‌ترین آهنگ‌های شرورهای دیزنی را نیز اجرا می‌کند.

دیزنی با تاریخچه‌ای پر از آثار به‌یادماندنی و شاهکارهای بی‌نظیر، همواره توانسته است مخاطبان خود را شگفت‌زده کند. اما در کنار این آثار محبوب، فیلم‌هایی وجود دارند که به دلایل مختلف کمتر شناخته شده‌اند؛ فیلم‌هایی که نه تنها جادوی دیزنی را به نمایش می‌گذارند، بلکه تجربه‌های متفاوت و گاه جسورانه‌ای از هنر انیمیشن ارائه می‌دهند.

این فهرست ده فیلم کمترشناخته‌شده، نشان می‌دهد که دنیای دیزنی بسیار فراتر از داستان‌های کلاسیک و مشهور است و هر یک از این آثار، گوشه‌ای تازه از خلاقیت و نوآوری این استودیو را به نمایش می‌گذارند. اگر به دنبال کشف گنجینه‌ای نو در دنیای انیمیشن هستید، این فیلم‌ها گزینه‌هایی عالی برای شما هستند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار