کد خبر: 16678

خاطره حاتمی: از بیبی فیس تا تراشیدن موهایش، بدشانسی و نقش‌های متفاوت

خاطره حاتمی: از بیبی فیس بودن تا تراشیدن موهایش، بازیگر بدشانسی که معتقد است بدشانسی کارهایش را کم‌رنگ می‌کند

خاطره حاتمی، بازیگر سینما و تئاتر، از بیبی فیس بودن تا تراشیدن موهایش، معتقد است بدشانسی کارهایش را کم‌رنگ می‌کند و با نقش‌های متفاوت، توانایی‌هایش را به نمایش گذاشته است.

خاطره حاتمی: از بیبی فیس بودن تا تراشیدن موهایش، بازیگر بدشانسی که معتقد است بدشانسی کارهایش را کم‌رنگ می‌کند

خاطره حاتمی با ایفای نقش‌های رئالیستی و باورپذیر در سریال پرمخاطب «فقط به خاطر تو» توانست جایگاه خاصی در دل مخاطبان پیدا کند و به چهره‌ای محبوب تبدیل شود. او پس از آن با حضور در آثار متعددی مانند «کیمیا»، «کلانتر»، «آمین» و «بیدار باش» محبوبیت خود را حفظ کرد و در کنار آن با نقش‌آفرینی در فیلم‌های هنری و مستقل همچون «ناف» و «صندلی خالی» و درخشش در تئاترهایی چون «اسکورسیسی»، «دکلره»، «رویای نیمه شب تابستان» و دیگر آثار، توانمندی‌هایش را به رخ کشید. نگاهی به سه دهه فعالیت حرفه‌ای او نشان می‌دهد که چگونه توانسته است در عرصه هنر به موفقیت‌های فراوانی دست یابد.

او از سنین کودکی وارد دنیای بازیگری شد. علاقه‌اش به این حرفه چگونه شکل گرفت؟

در دوران نوجوانی، علاقه‌مند به دیدن فیلم‌ها بودم و در آن زمان تصور می‌کردم که معلم یا پلیس شوم. اما تماشای فیلم «گوزن‌ها» دیدگاهم را تغییر داد.

چه چیزی در فیلم «گوزن‌ها» برای یک دختر نوجوان جذاب بود؟

مسأله مضمون فیلم نبود، بلکه دیدن آن باعث شد سینما برایم جدی شود. متوجه شدم چقدر یک فیلم می‌تواند در طول زمان و پس از گذشت دهه‌ها تاثیرگذار باقی بماند و فهمیدم سینما و بازیگری ابزارهای قدرتمندی برای انتقال مفاهیم و جلب نظر مردم هستند.

این ظاهر بیبی‌فیس بودن، به شما کمک کرده است که پس از بیش از بیست سال هنوز بتوانید نقش‌های دختران جوان مانند نقش‌تان در سریال «داد زن» به کارگردانی سیامک خواجه‌وند را ایفا کنید.

این موضوع را قبول دارم و خدا را شکر می‌کنم که چهره‌ام کمک می‌کند تا دیرتر بازنشسته شوم! (با خنده).

در سال‌های بعد، با کارگردانی‌هایی مانند رضا کریمی در سریال «راه طولانی» بازی کردید، اما نقش‌های شما در این سریال‌ها دیده نشدند.

تحلیل‌تان درست است. پتانسیل نقش در حد همان نقش دختر خانواده بود و اغلب پیشنهاداتی هم که می‌دادم، با مخالفت کارگردان روبه‌رو می‌شد و آزادی عمل نداشتم.

آیا حضور در این سریال‌ها چندان رضایت‌بخش نبود؟

در مجموع، این کارها بیشتر نوعی کارمندی بود و چون بازیگرم، بدون علاقه آن‌ها را قبول کردم و شور و هیجان خاصی در آن‌ها نداشتم.

در دوران همکاری پرکار با قاسم جعفری، چرا در فیلم‌های او بازی نکردید؟

چند پیشنهاد به من شد، اما به دلایل مختلف امکانش فراهم نشد. مثلا یک بار سر کار دیگری بودم و تداخل زمانی داشت یا موهایم را برای بازی در فیلم «قرنطینه» از ته زده بودم.

همبازی شدن با رضا کیانیان و افسانه بایگان در سریال «راه طولانی» چه درسی برایتان داشت؟

هر دوی آن‌ها بازیگران توانایی هستند و از آن‌ها آداب و حرکات حرفه‌ای را آموختم.

در «باغ شیشه‌ای» با فرامرز قریبیان همبازی شدید. این تجربه چگونه بود؟

قرار بود این سریال موفق شود و فرامرز قریبیان هم بازی را پذیرفته بود، اما متأسفانه نتیجه آنطور که انتظار داشتیم، نبود.

همکاری با کارگردانان زن مانند فلورا سام چگونه تجربه‌ای بود؟

تجربه خوبی بود. ایشان کارگردان کاربلد و با شعور هستند و بازی در «ماه عسل» و «تعطیلات رویایی» برایم جذاب بود. آن‌ها به بازیگران اعتماد داشتند و نظرشان را می‌خواستند که این اعتماد، نتایج خوبی داشت.

در چند مینی‌سریال مانند «عشق و مکافات» هم بازی کردید. آیا از این تجربه راضی بودید؟

در واقع، بیشتر این نقش‌ها را به دلایل مالی قبول کردم. در کنار علی صادقی بازی کردم، که در کمدی خوب است و پارتنر خوبی برایم بود. این نوع تجربه‌ها را کمتر می‌پذیرم.

تراشیدن موی سر بازیگر زن در سینمای ایران، اولین بار توسط فریماه فرجامی در فیلم «سرب» انجام شد. آیا برای تراشیدن سرتان در «قرنطینه» نگرانی نداشتید؟

خیر، اصلاً نگران نبودم. یک روز رفتم دفتر منوچهر هادی، او شرایط نقش را توضیح داد و پرسید آیا این کار را انجام می‌دهید، من هم قبول کردم.

از ابتدا مخالفت نکردید؟

نه، حتی خوشحال هم شدم و با ذوق زودتر پیشنهاد بازی را پذیرفتم. بعد از آن، دوستانم پرسیدند آیا دستمزدی بیشتر برای تراشیدن سرتان گرفته‌اید، گفتم نه و سرزنشم کردند که باید بیشتر می‌گرفتم. برای من، جذابیت و متفاوت بودن نقش اهمیت داشت.

در جشنواره‌ها و مراسمی مانند اسکار، نقش‌های بیمار جایزه می‌گیرند. انتظار داشتید برای «قرنطینه» سیمرغ بگیرید؟

قرار بود فیلم در جشنواره حضور داشته باشد و کارگردان گفت حتما جایزه می‌برم، اما متأسفانه فیلم به جشنواره نرسید. این اتفاق برایم عجیب است، چون اغلب کارهایم در سینما به جشنواره نمی‌رسند.

آیا فکر می‌کنید بدشانسی دارید؟

خیلی بدشانسم.

آیا به خاطر همین بدشانسی، کارهای سینمایی‌تان نسبت به تلویزیون کم‌تر است؟

در مورد برخی بازیگران، شرایط آن‌ها متفاوت است. من مستقل وارد این حرفه شدم و از هیچ حمایت خاصی بهره‌مند نبودم. از صفر شروع کردم و با تلاشم به اینجا رسیدم، در حالی که آن‌ها شاید حمایت‌هایی داشتند.

در جشنواره‌ها یا اکران‌های خصوصی، آیا از کارگردان‌هایی که دوست دارید با آن‌ها کار کنید، سوال نمی‌کردید که چرا شما را نمی‌پذیرند؟

نه، بر خلاف تصور، من خجالتی هستم و جرات نمی‌کنم که از کارگردان درخواست کنم من را برای پروژه‌اش انتخاب کند.

در مواقعی که حقوقتان پرداخت نمی‌شود، چه واکنشی نشان می‌دهید؟

بعضی مواقع پیگیری می‌کنم و بعضی دیگر را نمی‌توانم به حقم برسانم.

مثالی بزنید.

برای فیلم «شش نفر زیر باران» (که بعدها به «در امتداد شهر» تغییر نام داد) پول هیچ‌کدام از بازیگران پرداخت نشد و مجید کریمی، تهیه‌کننده، ممنوع‌الکار شد. من نقش دختری معتاد را بازی می‌کردم.

بازی در نقش‌های غیر معمول و متفاوت برایتان جذاب است؟

خیلی دوست دارم نقش‌های متفاوت و غیر معمول بازی کنم. ایفای نقش‌های معمولی برایم جذاب نیست.

حضور در فیلم‌های مستقل مانند «ناف» و «صندلی خالی» را چطور ارزیابی می‌کنید؟

از حضور در این فیلم‌ها راضی‌ام و متأسفم که دیده نشدند. همیشه دوست دارم در فیلم‌های مستقل بازی کنم و تجربه بازی در فیلم‌های کوتاه هم دارم. امیدوارم روزی فرصت بازی در نقش‌های خوب در کارگردانان معتبر فراهم شود.

در سریال «کیمیا» دو نقش بازی کردید. این تجربه چگونه بود؟

هم سریال و هم نقش‌ها در «کیمیا» دیده شد و مردم و همکارانم خیلی تبریک گفتند.

در «بیدار باش» نقش دختری محکم و مصمم را بازی کردید.

این نقش را بسیار دوست دارم. خدا را شکر می‌کنم که بر خلاف خیلی از ستاره‌ها، توانستم در نقش‌های متفاوت ظاهر شوم.

در ابتدای دهه نود، به دلیل وضعیت نه چندان مطلوب کارهای سینما و تلویزیون، به تئاتر روی آوردید؟

در واقع، قبل از ورود به سینما و تلویزیون، در تئاتر فعالیت می‌کردم و پس از شروع کار در این دو عرصه، از تئاتر فاصله گرفتم. بعد از مدتی، با پیشنهاد پیام دهکردی در نمایش «متولد شصت و یک» بازی کردم.

چگونه با دهکردی آشنا شدید؟

در سریال «گاو صندوق» همبازی بودیم و در ضمن، او استاد بازیگری من در موسسه کارنامه است.

نمایش «متولد شصت و یک» در زمان اجرا بسیار پرمخاطب بود.

این نمایش اجتماعی درباره جوانان دهه شصت بود و به خاطر آن، نامزد جشن خانه تئاتر شدم. پس از آن، در نمایش «هیچ کس نبود بیدارمان کند» نیز نقش دختر جوان متمول در دهه سی را ایفا کردم.

همکاری‌های مهمتان در تئاتر با برادران کوشکی چگونه شکل گرفت؟

با مصطفی کوشکی در یک مینی‌سریال همبازی بودم و او را برای پروژه‌هایش دعوت کرد. در نمایش «دکلره» هم ستاره پسیانی بازی می‌کرد و او پیشنهاد داد من را جایگزین کند. نقش دختر رپر ۱۸ ساله برایم جذاب بود و این نقش هم به کمک ظاهر بیبی‌فیس‌ام، مورد توجه قرار گرفت. در زمان اجرای «رویای نیمه شب تابستان» هم، کوشکی پیشنهاد داد همزمان در دو نقش بازی کنم که نتیجه خوبی داشت.

بازی در نقش ملکه جن‌ها در «رویای نیمه شب تابستان» نیازمند آمادگی جسمانی بالا بود. این چالش را چگونه پشت سر گذاشتید؟

نقش بسیار سنگین و پر از حرکات فیزیکی بود و نیازمند آمادگی بدنی زیادی بود. چند اجرای موفق در اروپا داشتیم و این نقش را با موفقیت اجرا کردم.

در نمایش‌های سالن بلک باکس، مانند «تجربه گرا»ی کاهانی، چه نتایجی گرفتید؟

رسول کاهانی را نمی‌شناختم، فقط می‌دانستم برادر رضا کاهانی است. برای بازی در «تجربه گرا»، تمرین‌های روزانه و ایده‌های متعددی داشتم که نتیجه خوبی داشت.

کدام نقش در تئاتر را بیشتر دوست دارید؟

نقشم در نمایش «وقتی کبوترها ناپدید می‌شوند» را بسیار دوست دارم، چون زحمت زیادی برایش کشیدم و تمرینات سختی داشت.

با کدام بازیگر راحت‌تر همبازی شده‌اید؟

رضا عطاران پارتنر خوبی است و همکاری با او لذت‌بخش است.

در حال حاضر چه فعالیت‌هایی دارید؟

بیشتر نقاشی می‌کنم و چندی پیش نمایشگاهی در دبی برگزار کردم.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار