خاطره حاتمی: بیبیفیس بودنم، رمز موفقیت در نقشهای دختران جوان
خاطره حاتمی: بیبیفیس بودنم کمک کرد تا سالها نقشهای دختران جوان را ایفا کنم / از تراشیدن موهای سر در «قرنطینه» تا بدشانسی در جشنوارهها
خاطره حاتمی با بیبیفیس بودنش نقشهای دختران جوان را در سینما و تلویزیون ایران به تصویر کشید و در تئاتر و فیلمهای مستقل درخشید.

خاطره حاتمی با ایفای نقشهایی رئالیستی و باورپذیر در سریال پرمخاطب «فقط به خاطر تو» توانست به یکی از چهرههای محبوب بین تماشاگران تبدیل شود. در ادامه، با حضور در آثار دیگری مانند «کیمیا»، «کلانتر»، «آمین» و «بیدار باش»، جایگاه خود را حفظ کرد و همزمان در فیلمهای هنری و مستقل نظیر «ناف» و «صندلی خالی» نقشآفرینی کرد. او در تئاترهای متعددی مانند «اسکورسیسی»، «دکلره»، «رویای نیمه شب تابستان» و... نیز درخشید و توانمندیهایش را روی صحنه به نمایش گذاشت. مرور سه دهه فعالیت حرفهای او نشاندهنده تلاش و پیشرفت مستمر است.
از سنین کودکی وارد عرصه بازیگری شدهاید. چه عاملی باعث شکلگیری این علاقه شد؟
در دوران نوجوانی، علاقهمند به دیدن فیلمها بودم و در ذهنم تصور میکردم که معلم یا پلیس شوم. اما دیدن فیلم «گوزنها» دیدگاهم را تغییر داد.
چه چیزی در فیلم «گوزنها» برای یک دختر نوجوان جذاب بود؟
مضمون فیلم برایم مهم نبود. این فیلم باعث شد سینما برایم جدی شود و متوجه شوم که یک فیلم چقدر میتواند در طول زمان و پس از گذشت دههها تاثیرگذار باقی بماند. این تجربه به من نشان داد که سینما و بازیگری ابزارهای قدرتمندی برای انتقال مفاهیم و جلب توجه مردم هستند.
این ظاهر بیبیفیس شما کمک کرده است تا پس از بیش از بیست سال، همچنان نقشهایی مانند دختران جوان در سریالهایی چون «داد زن» را ایفا کنید.
مطمئناً، خدا را شکر میکنم که چهرهام کمک میکند تا دیرتر بازنشسته شوم! (با خنده)
در سالهای بعد، در سریالی مانند «راه طولانی» به کارگردانی رضا کریمی بازی کردید که نقش شما در آن مانند سریالهای «فقط به خاطر تو» و «گرگ و میش» دیده نشد. تحلیل شما چیست؟
پتانسیل نقش در همین حد بود؛ نقش یک دختر خانواده بود و پیشنهاداتی هم میدادم اما کارگردانها معمولا مخالفت میکردند و آزادی عمل نداشتم.
آیا حضور در این سریال برایتان رضایتبخش نبود؟
در واقع، کار نوعی کارمندی بود و چون بدون علاقه آن را پذیرفتم، شور و هیجان خاصی نداشت.
در دوران پرکاری قاسم جعفری، چرا در فیلمهای او بازی نکردید؟
چند پیشنهاد به من شد، اما به دلایلی مانند تداخل زمانی یا موهای بلندم برای نقش در فیلم «قرنطینه»، نتوانستم همکاری کنم.
همبازی شدن با رضا کیانیان و افسانه بایگان در «راه طولانی» چه آوردههایی برایتان داشت؟
هر دوی آنها بازیگران توانایی هستند و از آنها آداب و حرکات حرفهای را آموختم.
در «باغ شیشهای» با فرامرز قریبیان همبازی شدید. این تجربه چگونه بود؟
قرار بود سریالی موفق شود و همه فکر میکردند از آن سریالهای پرفروش میشود، اما این اتفاق نیفتاد.
همکاری با کارگردانان زن مانند فلورا سام چگونه بود؟
تجربه بسیار خوبی بود. ایشان کارگردان کاربلد و با شعوری هستند و اعتماد زیادی به بازیگرانشان داشتند، که نتیجه آن کارهای خوبی شد. اکنون فنپیشگیهایی دارم که این کار من را دوست دارند.
در چند مینیسریال مانند «عشق و مکافات» بازی کردید. از این حضورها راضی بودید؟
بازی در این نوع کارها بیشتر به دلایل مالی بود. در کنار علی صادقی بازی کردم که در کمدی تبحر دارد و همپارتنر خوبی است. این نوع تجربهها را کم قبول میکنم.
آیا برای تراشیدن موی سر در فیلم «قرنطینه» ابایی نداشتید؟
خیر، کاملاً موافق بودم. منوچهر هادی درباره نقش توضیح داد و پرسید آیا این کار را انجام میدهید؟ و من هم با اشتیاق پذیرفتم. حتی سرزنده و خوشحال بودم و این تصمیم را سریع گرفتم.
در جشنوارهها، انتظار جایزه داشتید؟
قرار بود فیلم در جشنواره حضور داشته باشد و کارگردان گفت حتماً برای بازیام جایزه میبرم، اما متأسفانه فیلم نرسید. خیلی از بازیهای من در سینما به جشنواره نمیرسند، که نشان از بدشانسی من دارد.
در مورد این بدشانسی، چه نظری دارید؟
خیلی بدشانسم. شاید به خاطر همین است که آثار سینماییام نسبت به تلویزیون کمتر دیده شدهاند، در حالی که همنسلانم مانند پگاه آهنگرانی، ترانه علیدوستی و باران کوثری حمایتهای بیشتری داشتند.
آیا در جشنوارهها یا اکرانها، از کارگردانهایی که دوست دارید با آنها همکاری کنید، سوال نمیکردید چرا شما را انتخاب نمیکنند؟
نه، برعکس، من فرد خجالتیای هستم و نمیخواهم رو در رو با کارگردانها صحبت کنم که چرا من را برای نقشهایشان انتخاب نمیکنند.
در مواقعی که حقوقتان پرداخت نمیشود، چه رفتاری دارید؟
چند بار چنین تجربهای داشتهام. بعضی موارد را پیگیری کردم، اما در برخی موارد موفق نشدم حقم را بگیرم.
مثلاً؟
برای فیلم «شش نفر زیر باران»، که بعدها «در امتداد شهر» نام گرفت، تهیهکننده پول بازیگران را نداد و ممنوعالکار شد. نقش من در این فیلم یک دختر معتاد بود.
برخی بازیگران نقشهای معمولی را ترجیح میدهند، اما شما در نقشهای متفاوت و غیرمتداول بازی میکنید. دلیل این تمایل چیست؟
این نقشها برایم بسیار جذاب هستند. ایفای نقشهای معمولی برایم خستهکننده است و دوست دارم نقشهای متفاوت و چالشبرانگیز بازی کنم.
در فیلمهای مستقل مانند «ناف» و «صندلی خالی» بازی کردید، اما این فیلمها چندان دیده نشدند. چه نظری دارید؟
از حضور در این فیلمها رضایت دارم، هر چند متأسفانه دیده نشدند. همواره دوست دارم در فیلمهای مستقل بازی کنم و تجربه بازی در فیلمهای کوتاه را هم دارم. دلم میخواهد با کارگردانهای معتبر و نقشهای خوب همکاری کنم.
در سریال «کیمیا»، تجربه حضور در دو نقش را داشتید. این تجربه چگونه بود؟
هم سریال و هم بازیها در «کیمیا» دیده شد و مردم و همکارانم به من تبریک گفتند.
در «بیدار باش»، نقش دختری محکم و مصمم را بازی کردید. این نقش را چطور ارزیابی میکنید؟
این نقش را خیلی دوست دارم. خدا را شکر میکنم که برخلاف بسیاری از ستارهها، فرصت بازی در نقشهای متنوع را دارم.
در ابتدای دهه نود، به دلیل وضعیت نه چندان خوب کارهای سینما و تلویزیون، به تئاتر روی آوردید.
در واقع، قبل از ورود به سینما و تلویزیون، در تئاتر فعالیت میکردم و پس از آن کمی از تئاتر فاصله گرفتم. اما با پیشنهاد پیام دهکردی، در نمایش «متولد شصت و یک» بازی کردم.
چطور با دهکردی آشنا شدید؟
در سریال «گاو صندوق» همبازی بودیم و از آن زمان با ایشان آشنا شدم. ایشان استاد بازیگری من در موسسه کارنامه هستند.
نمایش «متولد شصت و یک» در زمان اجرا بسیار پرمخاطب بود.
این نمایش درباره وضعیت جوانان دهه شصت بود و موفقیت زیادی داشت. بعد از آن، در نمایش «هیچ کس نبود بیدارمان کند» نقش دختر پولدار دهه سی را ایفا کردم که باز هم تجربه موفقی بود.
در تئاتر، همکاری با برادران کوشکی چگونه شکل گرفت؟
با مصطفی کوشکی در یک مینیسریال همبازی بودم و او من را برای کارهایش دعوت کرد. در نمایش «دکلره» نیز، او من را برای نقش دختر رپر ۱۸ ساله پیشنهاد داد و من هم با بیبی فیس بودن، در این نقش ظاهر شدم. در نمایش «رویای نیمه شب تابستان» هم نقش ملکه جنها را بازی کردم، که نیازمند آمادگی جسمانی بالا بود.
آیا بازی در این نقشهای فیزیکی سخت نبود؟
بسیار چالشبرانگیز و سنگین بود، اما تمرین زیادی کردم و چندین اجرا در اروپا داشتیم.
در نمایشهای سالن بلکباکس، مانند «تجربه گرا»، چه دستاوردهایی داشتید؟
نمیشناختم رسول کاهانی، اما برای بازی در «تجربه گرا»، تمرینهای روزانه و ایدههای مختلفی داشتم که بسیار مفید بود.
کدام نقش در تئاتر را بیشتر دوست دارید؟
نقشم در نمایش «وقتی کبوترها ناپدید میشوند» را خیلی دوست دارم؛ تمریناتش سخت بود و زحمت زیادی کشیدم.
با کدام بازیگر همبازی شدن راحتتر بودید؟
رضا عطاران پارتنر بسیار خوبی است.
در حال حاضر چه فعالیتهایی دارید؟
بیشتر نقاشی میکنم و چندی پیش نمایشگاهی در دبی برگزار کردم.