چرا بازیگران محبوب ایرانی در نقشهای تکراری گیر افتادهاند؟
چرا بازیگران محبوب ایرانی در نقشهای تکراری گیر افتادهاند؟ دلایل و راهکارهای تنوع در سینمای ایران
دلایل تکراری بودن نقشهای بازیگران محبوب ایرانی و راهکارهای تنوع در سینما برای جذابیت بیشتر و خلاقیت در بازیگری

یکی از پدیدههای رایج در سینمای ایران، گیر کردن برخی بازیگران در یک نوع نقش و قالب مشخص است. گویی هر بار که فیلمی میبینیم، تصویری آشنا پیش روی ما قرار میگیرد و در ذهن میگوییم: «باز هم همین نقش همیشگی!» این موضوع لزوماً به معنای کمتوجهی به استعداد این بازیگران نیست؛ بسیاری از آنها بازیگران توانمندی هستند، اما تکرار مداوم نقشها ممکن است باعث خستگی تماشاگران شود و در طول زمان، محبوبیت این چهرهها کاهش یابد. در این متن، قصد داریم نگاهی کوتاه به چند بازیگر ایرانی بیندازیم که به نظر میرسد در چرخه نقشهای تکراری گرفتار شدهاند.
پریناز ایزدیار؛ هنرمندی شناختهشده اما در قالبهای تکراری و محدود فعالیت میکند.
پریناز ایزدیار، متولد ۱۳۶۴ در تهران، کار هنری خود را از تئاتر آغاز کرده و مدتهاست به یکی از چهرههای برجسته سینما بدل شده است. او با بازی در فیلمهایی مانند «ابد و یک روز» و «سه کام حبس» نشاندهنده تواناییهای قابل توجه خود است. با این حال، غالباً نقشهایی که او ایفا میکند، در قالب زنانی قرار دارند که با چالشهای اجتماعی و خانوادگی روبرو هستند. این نوع نقشآفرینی تکراری، باعث شده است مخاطبان احساس کنند پریناز در یک قالب ثابت و محدود گیر کرده است.
هانیه توسلی؛ دختری همیشگی با قلبی مهربان و روحی شکننده در روایتها
هانیه توسلی، متولد سال ۱۳۵۸ در مشهد، با بازی در فیلمهایی همچون «کافه ستاره» و «زخم کاری» توانسته جایگاه ویژهای در دل تماشاگران پیدا کند. بیشتر نقشهایی که به او سپرده میشود، شخصیتهایی مهربان و آسیبپذیر هستند که اغلب در فضای درام غرق شدهاند. این نوع نقشها باعث شده است که مخاطبان همواره مشتاق دیدن جنبههای جدید و متفاوتی از او باشند.
بابک حمیدیان؛ بازیگری متمایز و تاثیرگذار، هرچند یکنواخت در سبک خود
بابک حمیدیان، متولد سال ۱۳۵۲ در تهران، با بازی در فیلمهایی مانند «غریب» و «بادیگارد» توانسته است مهارت خود را در ایفای نقشهای جدی و پیچیده نشان دهد. اگرچه این نقشها ویژگیهای خاص خود را دارند، اما شباهت در نوع شخصیتپردازیهای او سبب شده است که تنوع زیادی در انتخابهای اخیرش دیده نشود. شاید بهتر باشد نقشهای شاد و غیرمنتظرهای به او پیشنهاد شود تا مخاطبانش را شگفتزده کند.
نرگس آبیار؛ داستانی مداوم درباره زنان مقاوم
نرگس آبیار، متولد ۱۳۵۰ در کاشان، بیشتر به عنوان کارگردانی متخصص در حوزه فیلمهای اجتماعی و تاریخی شناخته میشود. هرچند در عرصه بازیگری نیز نقشهای زنان قدرتمند و مقاومی را که در مقابل چالشهای اجتماعی و خانوادگی ایستادگی میکنند، به تصویر میکشد. هرچند این نوع نمایش از زنان ارزشمند است، اما کمبود تنوع در نقشآفرینیهای او احساس میشود.
پژمان جمشیدی؛ کمدین ماهر، اما آیا وقت آن رسیده که تغییراتی ایجاد کند؟
پژمان جمشیدی، زاده ۱۳۵۶ در تهران و پیش از این در عرصه فوتبال شناخته شده بود، اکنون با نقشهای کمدی در سینما و تلویزیون توانسته دل طرفداران زیادی را به دست آورد. با این حال، بسیاری از مخاطبان بر این باورند که وقت آن فرا رسیده است که این بازیگر محبوب به سمت نقشهای جدیتر یا حتی ملودرام برود و قابلیتهای خود را در قالبی متفاوت نشان دهد.
علت وقوع این تکرارها چیست؟
در کلیت، زمانی که یک فیلم یا نقش خاصی موفقیتآمیز باشد و در گیشه فروش خوبی داشته باشد، تولیدکنندگان تمایل پیدا میکنند تا از همان فرمول موفق تکرار کنند. این روند نه تنها به انتخابهای مطمئنتر بازیگرانی برمیگردد که ممکن است از شکست در نقشهای متفاوت بترسند، بلکه تحت تأثیر نگاه تجاری کارگردانها و تهیهکنندگان نیز قرار دارد. علاوه بر این، باید توجه داشت که سلیقه مخاطب نقش مهمی در این روند ایفا میکند؛ زیرا بسیاری از افراد صرفاً به دنبال تکرار تجربههایی هستند که قبلاً لذت بردهاند.
تمام این بازیگران محبوبیت فراوانی در میان تماشاگران دارند و هدف این نوشته هرگز نقد تواناییهای آنها نیست. بلکه تأکید ما بر این است که تجربه نقشهای نو و متنوع میتواند فرصتهای تازهای را برای بازیگران و صنعت فیلمسازی ایجاد کند.