کد خبر: 11761

راز خیانت و حسادت شخصیت اسکار در «شیرشاه»

شخصیت اسکار در «شیرشاه»: رازهای خیانت، حسادت و زخم‌های عمیق یک شرور نمادین دیزنی

بررسی شخصیت اسکار در «شیرشاه»: خیانت، حسادت و زخم‌های عمیق یک شرور نمادین دیزنی

شخصیت اسکار در «شیرشاه»: رازهای خیانت، حسادت و زخم‌های عمیق یک شرور نمادین دیزنی

اسکار (Scar)، برادر کوچک‌تر شاه موفاسا و شخصیت منفی اصلی انیمیشن «شیرشاه» (The Lion King) محصول سال ۱۹۹۴ است. او با وجود قدرت و اقتداری که دارد، در سایه حسادت به برادرش زندگی می‌کند و شب‌ها را با فکر دزدیدن تاج و تخت موفاسا سپری می‌کند.

داستان این انیمیشن درباره خیانتکاری است که برای رسیدن به سلطنت، حتی از برادر و برادرزاده‌اش نیز نمی‌گذرد؛ اسکار به عنوان شخصیت منفی اصلی «شیرشاه»، ویژگی‌های خاصی دارد. او برادر کوچک‌تر پادشاه موفاسا است و دومین شاهزاده سرزمین Pride Lands محسوب می‌شود. قرار بود پس از موفاسا بر تخت سلطنت تکیه کند، اما با تولد پسر موفاسا، سیمبا، همه چیز تغییر کرد. سیمبا تهدیدی جدید برای تاج و تخت سرزمین بود که بر اساس سنت‌ها، پس از خلع پدرش، حق داشت جای او را بگیرد.

حسادت اسکار به اندازه‌ای بود که نمی‌توانست خواب را بر چشمانش حاکم کند و در پی راهی برای کسب سلطنت Pride Lands بود. او در این مسیر از زیردستان حیله‌گر خود کمک می‌گرفت، که شامل گروهی شغال گرسنه و طمع‌کار بودند. رفتارهای شرورانه و طرز فکر منفی این شخصیت، او را به یکی از نمادین‌ترین شرورهای تاریخ دیزنی بدل کرده است. به همین دلیل است که وقتی نام ویلن‌های دیزنی به میان می‌آید، اسکار، برادر خیانتکار موفاسا، یکی از اولین و مهم‌ترین نام‌ها است.

بر اساس داستان انیمیشن، اسکار و موفاسا ادامه‌دهنده نسل سلطنتی‌ای هستند که خون پادشاهان در رگ‌هایشان جاری است. تولد در چنین خانواده‌ای، طبیعی است که غرور و تکبر خاص خود را به همراه داشته باشد؛ همان‌طور که در مورد اسکار صدق می‌کند. او شخصیتی بسیار مغرور دارد و معتقد است شایستگی بیشتری نسبت به موفاسا برای تکیه زدن بر تخت پادشاهی دارد.

نکته جالب درباره شخصیت اسکار، نام واقعی او است. در ابتدا او تاکا (Taka) نام داشت و این نام در زمان تولد بر او گذاشته شد. اما پس از زخمی که بر صورتش وارد شد، نامش را به Scar، به معنای زخم، تغییر داد. بر اساس اطلاعات، یکی از دلایل اصلی این زخم، موفاسا بوده است و بخشی از تنفر اسکار نسبت به برادر بزرگ‌ترش نیز ریشه در همین موضوع دارد. او باور دارد که اگر برادرش نبود، هرگز زخمی به این بزرگی بر صورتش نقش نمی‌بست.

اگر اسکار همانند برادر بزرگش، موفاسا، رفتار می‌کرد، شاید سرنوشت بهتری برایش رقم می‌خورد.

اما اگر به داستان از دید منطقی نگاه کنیم، زخمی که بر صورت شخصیت مورد بحث وارد شد، مقصر خودش بود. در دوران کودکی، تاکا سه دوست شغال به نام‌های شنزی، بانزای و اد داشت که او را به انجام کارهای نادرست تشویق می‌کردند. بر اساس گفته‌های این سه نفر، او شایسته‌تر از برادر بزرگش، موفاسا، برای پادشاهی بود و اگر کاری می‌کرد، موفاسا به نظر احمق می‌آمد و او این عنوان را به دست می‌آورد. بنابراین، تاکا برادرش را فریب داد و او را به سمت آبشخوری کشاند که بوفالویی به نام بوما از آن نگهداری می‌کرد. در آن زمان، سرزمین Pride Lands دچار قحطی شده بود و مردم نیاز مبرمی به این آبشخور داشتند.

در حالی که موفاسا تلاش می‌کرد با صحبت کردن، بوما را متقاعد کند، تاکا بی‌خیال صحنه را شلوغ کرد تا بوما و دوستانش از خجالت موفاسا درآیند. اما، بدشانسی، موفاسا فرار کرد و تاکا تنها با بوما و بوفالوهای دیگر باقی ماند. نتیجه درگیری، زخمی بزرگ بر صورت اسکار بود که تاثیر زیادی بر زندگی و شهرت او گذاشت. با این حال، حتی در این شرایط، موفاسا و پدرش، پادشاه آهادی، برای کمک به اسکار وارد عمل شدند تا او بیش‌تر آسیب نبیند و جانش را از دست ندهد.

نکته غم‌انگیز درباره زندگی اسکار این است که او تمام عمر خود را صرف خشونت و شرارت کرد. در حالی که او خانواده‌ای خوب داشت و موفاسا همواره دوست داشت با برادرش خوب رفتار کند، شخصیت شرور او این فرصت را نمی‌داد. شاید اگر او به جای شرارت و پلیدی، همانند برادر بزرگش، موفاسا، رفتار می‌کرد، زندگی و سرنوشت بهتری در انتظارش بود.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار