کشف مرموز فک خزری در ساحل رودسر؛ آغاز حفاظت ملی
کشف مرموز موجودی نادر در ساحل دریای خزر؛ آغاز راه حفاظت از فک خزری در ایران
کشف مرموز فک خزری در ساحل رودسر آغازگر تلاشهای حفاظت از این پستاندار نادر در ایران و دریای خزر است.

همانطور که روزی دکتر هرمز اسدی در کنار ساحل رودسر لاشه فکی را مشاهده کرد، همه چیز آغاز شد. مهندس مهیندخت دهدشتیان، همسر مرحوم اسدی، میگوید که دیدن این لاشه و لاشههای دیگر در سواحل دریای خزر، نقطه شروعی برای ورود ایران به پروژه بینالمللی حفاظت از فک خزری بود. مرحوم اسدی تا پایان عمر در زمینه تحقیق درباره این پستاندار نادر فعالیت کرد و سرانجام در ۱۹ دیماه ۱۳۸۶، در حین اجرای پروژه انتقال گوزن زرد، در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داد.
اگرچه او نخستین فردی بود که به این موضوع پرداخت، اما راهش ادامه یافت و دیگران نیز در مسیر حفاظت از فک خزری گام برداشتند. این متن بر اساس نوشتهها، یادداشتها و مقالات دکتر هرمز اسدی، توسط سیدعلیاکبر رضوی بازنویسی و ویرایش شده و با نظارت مهندس مهیندخت دهدشتیان و امیرحسین خالقی، اعضای انجمن طرح سرزمین، بهروزرسانی و اصلاح شده است.
در سالهای گذشته، فکهای خزری ارزش زیادی داشتند، ارزشی که هزینه جانشان را در پی داشت؛ بهطوری که در مناطق شمالی دریای خزر، مردم فصل آمد و شد فکها را به خوبی میدانستند و هر ساله دهها هزار فک شکار میکردند. پوست آنها گرم و گرانبها بود و از چربیشان روغن میگرفتند که در سوخت، روشنایی و داروهای سنتی کاربرد داشت. گوشت فکها نیز در مزارع پرورش روباه مصرف میشد تا از پوست روباهها لباسهای گرانقیمت ساخته شود. این روند از حدود سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۵ ادامه داشت، تا اینکه دولتهای حوزه خزر شکار فکها را ممنوع اعلام کردند، اما مرگ و میر این گونه به دلیل شکار و دیگر عوامل، روزبهروز افزایش مییافت.
کاهش جمعیت فکهای خزری طی بیش از ۶۰ سال و تهدیدات مداوم، منجر به ثبت این گونه در فهرست سرخ اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت در سال ۲۰۰۸ شد، و آن را در فهرست گونههای در معرض خطر انقراض قرار داد. این جانوران، که جزو آخرین حلقههای زنجیره غذایی در دریای خزر هستند، در آبها کمتر با دشمن روبهرو میشوند، اما در خشکی ممکن است نوزادانشان توسط عقابهای دریایی یا گرگها شکار شوند. امروزه، مرگ و میر فکها بیشتر در زیستگاههای آبیشان رخ میدهد، نه به خاطر شکار مستقیم، بلکه به دلیل آلودگیهای شیمیایی و رودخانههایی که از پساب کارخانجات صنعتی سرچشمه میگیرند.
یکی دیگر از دلایل عمده کاهش فکها، گیر کردن در تورهای ماهیگیری و خفگی است یا کشته شدن توسط ماهیگیرانی که این حیوانات را رقیب در شکار میدانند. این مشکل در داغستان بیشتر مشاهده شده، جایی که برآورد میشود هر سال چندین هزار فک در تورها کشته یا از بین میروند. در ایران، اما، تلاشهای مشترک میان متخصصان و ماهیگیران، تا حدی این معضل را کاهش داده است.
دریای خزر، که روزگاری بخشی از دریای بزرگ تتیس بوده است، در طول تاریخ تغییرات زمینشناسی باعث شده تا خشکیهای جدیدی پدید آید و این دریاچه عظیم بهعنوان بزرگترین دریاچه جهان، در کنار ایران قرار گیرد. فرضیههایی وجود دارد که حضور فکها در این دریا به زمانهای تتیس بازمیگردد، اما فرضیههای دیگری نیز مطرح است، از جمله اینکه فکها از شمال و از طریق رود ولگا وارد خزر شدهاند. گونه فکهای خزری، از همان روزهای تتیس، از دیگر اعضای خانواده پرهپایان جدا شده و با شرایط اقلیمی خاص این دریا، خود را تطبیق داده است.
بدن فکها، به شکل دوکی یا بیضوی، به خاطر همین تطابق است؛ زیرا این شکل به آنها کمک میکند تا به راحتی بر نیروی کشش آب غلبه کنند و در آب شنا کنند. این فرم بدن، باعث شده سر و گردن فکها نتوانند زیاد بچرخند و سرشان عرض کمتری نسبت به گردن داشته باشد، بنابراین هنگام استراحت روی خشکی، همواره رو به سمت آب خوابیده و آماده واکنش سریع در صورت احساس خطر هستند؛ چراکه آب، منبع اصلی زندگی آنها است.
همه چیز در آب برای راحتی فکها فراهم شده است. تراکم وزن بالای آنها در آب، به آسانی غوطهور شدنشان کمک میکند و پرههای میانی کوتاه و پرهدار با ناخنهای بلند، در خزیدن روی یخ و کندن لانه و همچنین افزایش سرعت شنا نقش دارند. بالههای عقبی، که مانند پاروهای کشیده با انگشتان بلند هستند، در تغییر مسیر و کمک به حرکت سریعتر کمک میکنند. مقاومت بالا در سرمای زیر صفر و یخبندان، نتیجه تراکم بالای موهایشان (تا ۵۰۰ تار در هر سانتیمتر مربع) و لایه ضخیم چربی زیر پوست است؛ چربیهایی که در فصول معتدل و زمستان، به عنوان منبع انرژی و عایق حرارتی ذخیره میشوند.
خزر، مکان تفریحی فک
فکها حیواناتی هستند که زندگیشان در سفر سپری میشود و نمیتوان آنها را به قوم خاصی از جمله ایرانی، روس، قزاق یا ترکمن نسبت داد. تمامی دریاچه بزرگ خزر خانه آنهاست. فک خزری یا Phoca caspica در سه مرحله اصلی زندگی میکند: «جفتگیری و تولیدمثل»، «موریزان» و «چرا یا تغذیه». این حیوانات دو مرحله اول را که تقریبا یک تا دو ماه طول میکشد، در یخهای ضخیم سواحل روسیه و قزاقستان سپری میکنند. برای دوره چرا و تامین غذا، باید بهار، تابستان و پاییز به آبهای عمیق و معتدل در جنوب دریای خزر و سواحل شمالی ایران سفر کنند، جایی که دستههای بزرگ ماهی کیلکا، یکی از منابع اصلی تغذیه فکها، فراوان است. علاوه بر کیلکا، ماهیهای کوچک مانند کفالهای کوچک، نرمتنان و سختپوستان نیز غذاهای دیگر فکها محسوب میشوند.
در حالی که نرمتنان و سختپوستان در زیر یخهای شمال خزر نیز یافت میشوند، اما جمعیت آنها کم است، بنابراین فکها تا پایان زمستان نیمی از وزن خود را از دست میدهند و مجبورند برای بازیابی چربیهای از دست رفته، به آبهای جنوبی مهاجرت کنند.
در مسیر این سفر، فکهای ضعیف و لاغر، با جریان آبی که از ورودی رود ولگا تا جنوب دریای خزر جاری است، همراه میشوند تا مصرف انرژی کمتری داشته باشند. هدف آنها تا پایان تابستان، بازیابی حدود ۵۰ درصد وزن از دست رفتهشان از طریق تغذیه از منابع غنی کیلکا و کفال است. این حیوانات باید چربی و غذای کافی ذخیره کنند تا در طول نیمسال سخت زمستان، با حداقل غذا که شاید حتی به دست آوردنش دشوار باشد، جفتگیری، تولیدمثل و موریزان را انجام دهند.
با فرا رسیدن پاییز، سفر ۱۰۰۰ کیلومتری فکها آغاز میشود. از اواخر آبان تا اوایل دیماه، فصل کوچ فکها است؛ البته این کوچ مخصوص فکهای باردار است، زیرا فکهایی که شرایط زادآوری ندارند، در آبهای میانی یا جنوبی خزر در طول زمستان باقی میمانند.
تودههای بزرگ یخ و دماهای زیر صفر بهترین مکانها برای زادآوری و جفتگیری فکها هستند؛ جایی که از خطر دشمنان در امانند و میتوانند به راحتی تولههایشان را رها کنند، یا زیر نور خورشید استراحت کرده، از گرما لذت ببرند و موهایشان بریزد. در زمستانهای ملایم، فکها ممکن است تا نزدیکیهای دریای اورال بروند تا سرمای لازم را کسب کنند، اما در سالهای سردتر، یخهای نیمه شرقی و شمالغربی خزر برای زایمان مناسب میشوند.
مادهها که باید جای نوزادانشان را آماده کنند، زودتر از نرها میرسند. تا زمانی که سرما و یخها به اندازه کافی برسند، فکها در اطراف سواحل یخزده و تودههای شناور یخ پرسه میزنند، شاید سختپوستان شکار کنند یا روی یخها استراحت نمایند و در صورت وجود خورشید، آفتابی بگیرند. پس از یافتن توده یخی مناسب با قطر کافی، نوبت به ساخت فضایی شبیه لانه میرسد، جایی که فکهای باردار، پس از گذراندن تابستان در ذخیره چربی، نوزادان خود را به دنیا آورند.
قصر برف
چگونه میتوان یک لانه برای فکهای اهل سفر ساخت؟ برای بسیاری از جانوران، فراهم کردن مکانی امن برای زایمان و نگهداری نوزادان ضروری است. وقتی زمان تولد تولههای فک فرا میرسد و جای مناسبی وجود ندارد، ممکن است آنها در معرض خطر شکار توسط پرندگان و دیگر دشمنان قرار گیرند یا باد و طوفانهای شدید، نوزادان ناتوان در شنا کردن و چریدن را به دریا بیفکند.
ماده فک باید لانهای بسازد. با کمک دندانها و پنجههایی که بر بالههای سینهاش دارد، به هر نحوی که میتواند، حفرهای در یخها ایجاد میکند و با تکههای یخ تراشیده شده، اطراف آن را حصار میکشد. این حفره دهانهای حدود ۵۰ تا ۶۰ سانتیمتر قطر دارد و طول آن به اندازه مدت خوابیدن فک مادر است. زمانی که از فضای ایجاد شده بین تکههای بزرگ یخ به عنوان لانه استفاده میشود، حفرههایی هم برای دسترسی به دریا و شکار در نظر گرفته میشود.
در حال حاضر، اوایل اسفند ماه است؛ یعنی ماه ژانویه به پایان رسیده و ماه فوریه آغاز شده است. در این زمان، فک مادر با آرامش، پس از ۹ تا ۱۱ ماه بارداری، تولهاش را در عمق قصر یخی به دنیا میآورد. نوزادان در ابتدا کرکی سفید دارند و پس از دو هفته، با اولین موهای خاکستری تیره، ظاهر میشوند. در سه تا پنج هفته اول، فقط شیر میخورند. هر چه بزرگتر میشوند، با رشد موهایشان، نرها تیرهتر و مادهها قهوهایتر میشوند و این تفاوت رنگ، یکی از روشهای تشخیص جنسیت است. فکهای تازه زایمانکرده و جوانترها، موهایشان را میزنند و نرها در آخرین مرحله، این کار را انجام میدهند.
تولههای حدود سه تا چهار کیلوگرم وزن دارند و حدود ۶۵ سانتیمتر قد. اگر ماده باشند، در سن پنج تا هفت سالگی بالغ میشوند و اگر نر، در شش تا هشت سالگی. تا پایان عمر، یعنی حدود ۱۵ تا ۲۰ سال، وزنشان بین ۵۰ تا ۷۰ کیلوگرم و طول بدنشان بین ۱.۱ تا ۱.۴ متر است. در برخی موارد، فکها تا ۵۰ سال عمر میکنند و وزنشان میتواند به ۱۰۰ کیلوگرم برسد.
با پایان ماه بهمن و نزدیک شدن به بهار، یعنی اواسط فوریه، تولههای فک کمکم باید از لانه خارج شوند و راهی سفرهای چندصدکیلومتری در دریا شوند. دریا، خانه جدید و دنیای تازهای است که برای فکهای جوان چندان جذاب نیست. لایه چربی نوزادان، که برای شنا و بقا ضروری است، در زمان رفتن به آب ساخته میشود.
مادر چند بار تولهها را به آب میاندازد، اما آنها خیلی زود بر روی یخها بازمیگردند. اما برای بقا، راهی جز وارد شدن به دریا نیست. در آخر، مادر وارد آب میشود و فکهای جوان، که هنوز تردید دارند، لبه یخ را ترک میکنند؛ تردیدی که ممکن است ساعتها یا حتی چند روز طول بکشد. سرانجام، گرسنگی، آنها را وادار میکند که وارد دریا شوند. در این زمان، فصل جفتگیری آغاز شده و رقابتهای شدید بین نرها برای تصاحب یک ماده، منظرهای دیدنی را رقم میزند.
آنها درگیر مبارزههای تنگاتنگ میشوند و برای پیروزی میجنگند. در نهایت، فک ماده، نر برتر را برای جفتگیری انتخاب میکند. تولههای فک، از ترس اینکه زیر دست و پای فکهای خشن بمانند، خود را به دریا میاندازند و اولین تلاشهایشان برای شکار را آغاز میکنند.
صیادان حیوانات علفخوار
در گستردهترین دریاچه جهان، فکهای خزری تنها پستانداران شکارچی هستند که برای تامین غذای خود به جستوجوی طعمه میپردازند. این حیوانات در حین شکار در زیستگاه خود، شنا میکنند و طعمه موردنظرشان را انتخاب و میبلعند، که این فرآیند به اصطلاح "چرا کردن" نامیده میشود. فکها از نظر شنوایی، بینایی و بویایی ضعف دارند و نمیتوانند از این حواس در شکار بهرهمند شوند؛ آنها کوررنگ هستند و تنها یک لایه لنزی روی عدسی چشمشان دارند که رنگ سبز را تشخیص میدهد. همچنین، دید زیر آب آنها آنقدر ضعیف است که حتی نسبت به طعمه مرده، عکسالعمل نشان نمیدهند.
حس بویایی فکها نیز محدود است و تنها در خشکی میتواند بوهای شکارچیان را که باد آوردهاند، حس کند. این حیوانات فاقد گوش خارجی هستند، بنابراین شنواییشان محدود به صداهای بلند پرندگان دریایی است، و در صورت شنیدن این صداها، از مهلکه فرار میکنند. اگرچه اگر گوش خارجی داشتند، در زیر آب کارایی نداشت، زیرا هنگام غوطهور شدن، ماهیچهای حلقوی، کانال خروجی شنوایی را میپوشاند تا فشار آب در عمقهای متوسط ۴۰ متر و گاهی تا ۱۰۰ متر، روی مغز اثر نگذارد.
با وجود این ناتوانیها، فکها شکارچیانی ماهر و تیزهوش هستند و این توانایی را نه در حواسشان، بلکه در ابزار خاص دیگری دارند. راز موفقیت آنها در پیدا کردن طعمه در سبیلهایشان نهفته است؛ ۱۲۴ تا ۱۳۸ تار سبیل، هر یک یک تا چهار سانتیمتر طول، که در دو طرف لب قرار دارند. روی هر تار، حدود ۱۰۰ تار عصبی قرار گرفته است که کوچکترین تلاطم را حس میکند و مکان و فاصله دقیق طعمه را تا پنج تا هفت متر تشخیص میدهد، حتی پس از گذشت ۳۵ ثانیه از عبور ماهیها. سپس، فکها از عقب، طعمه را تعقیب میکنند و با کمک دندانهای نیش، آن را مهار و با همکاری ماهیچهها، زبان و دندانهای دیگر، میبلعند.
این سبیلها ابزار اصلی تشخیص طعمه برای فکها هستند. رنگ بدن فکها به نوعی استتار کمک میکند و احتمال دیده شدن توسط ماهیانی که در سطح یا زیر سطح آب قرار دارند را کاهش میدهد. بنابراین، فکها در اعماق دریا منتظر تودههای کیلکا یا کفال میمانند، که این انتظار هر بار حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه طول میکشد. اما چگونه این حیوانات در عمقهای زیاد، با فشار آب بالا، مدت زمان طولانی باقی میمانند؟
حجم بزرگ ریهها، میزان بالای هموگلوبین در خون و ساختار ماهیچههای قدرتمند، سه عامل اصلی در توانایی ماندن طولانی زیر آب فکهای خزری هستند. حجم زیاد ریهها، ذخیرهسازی مقدار زیادی هوا را ممکن میسازد تا حیوان بتواند در زیر آب به جستوجو بپردازد. هموگلوبین فراوان خون، ظرفیت نگهداشتن اکسیژن را افزایش میدهد، و بافتهای ماهیچهای نیز اکسیژن زیادی در خود ذخیره دارند. قلب فکها نیز نقش مهمی دارد؛ وقتی روی سطح آب هستند، ضربان قلبشان به ۱۸۰ بار در دقیقه میرسد تا در زمان کوتاه، اکسیژن در عضلات جایگزین شود، اما هنگام غوطهور شدن، این ضربان به حدود ۳۰ بار در دقیقه کاهش مییابد تا اکسیژن ذخیرهشده به آرامی مصرف شود.
مهمانان ناخواسته و مخرب
نتایج تحقیقات پروژه بینالمللی فک خزری نشان میدهد که رفتارهای بیملاحظه بشر نسبت به طبیعت، پیامدهای وخیم و گستردهای به همراه داشته است. انواع سموم و آفتکشهایی که برای بهبود و بهرهبرداری از زمینهای کشاورزی استفاده میشود، به طور غیرمستقیم وارد رودخانهها و در نهایت دریای خزر شده و باعث تخریب این اکوسیستم میگردند. ترکیبات آلی کلره، که در ساختار این سموم وجود دارد، به راحتی در بدن ماهیها تجمع یافته و وارد زنجیره غذایی میشود. فکها نیز ماهیهای آلوده را مصرف میکنند و این مواد پایدار را در بدن خود ذخیره مینمایند؛ در زمستان، چربیها مصرف میشوند اما سموم کلره باقی میمانند و با مصرف ماهیهای جدید، میزان این سموم در بدن فکها افزایش مییابد.
آسیب به سلولهای بدن و تضعیف سیستم ایمنی، نتیجه مستقیم این ترکیبات است؛ به گونهای که بیماریهای عفونی و ویروسی، از جمله ویروس کانیندستمر، به راحتی حیوانات را از پای درمیآوردند.
علاوه بر این، ترکیبات اورگانوتین که برای تمیز کردن تجهیزات قایقها و تورها به کار میرود، مواد شیمیایی موجود در پساب کارخانجات صنعتی مانند صنعت کاغذسازی و حشرهکشها، فکهای خزر را تهدید میکند. هر ساله، تعداد زیادی از فکها در تورهای ماهیگیران گرفتار میشوند و چون قادر به سطح آب آمدن نیستند، خفه میشوند. برخی تورها مانند تورهای آخان، به گونهای طراحی شدهاند که بدن فکها را زخمی میکنند و عفونت، حیوان را سریع از پای درمیآورد.
شانهدار ژلهای (Mnemiopsis leidyi) نیز یکی دیگر از مهمانان ویرانگر است؛ جانوری که منشأ آن دریای سیاه است، اما با همراه آب توازن کشتیها وارد دریای خزر شده و چون در اینجا دشمن طبیعی ندارد، به سرعت تکثیر یافته است. این موجود، تغذیهاش تخم و لارو ماهیها، بهخصوص کیلکا، است؛ بنابراین، کاهش تعداد کیلکاها، کاهش منابع غذایی فکها و در نتیجه ضعف آنها در فصل سرما، کاهش طول عمر و افزایش مرگ و میر را به دنبال دارد.
ماهیگیران نیز در گذشته دیدگاهی منفی نسبت به فکها داشتند، چون تصور میکردند این حیوانات، ماهیهای آنان را میخورند. بنابراین، با نیزه یا چماق، فکها را میکشتند یا زخمی میکردند؛ در حالی که ماهیهای بزرگ داخل تور، از گلوهای نازک فکها عبور نمیکردند. برگزاری کارگاههای آموزشی و توجیه ماهیگیران، نقش مهمی در تغییر این باور نادرست داشت و اکنون، حداقل در ایران، فکها به دلیل ضرب و شتم کشته نمیشوند.
با این حال، تهدیدهای دیگری نیز فکها را تهدید میکند که از اهمیت بیشتری برخوردارند؛ از جمله از دست دادن زیستگاههای امن به دلیل توسعه شهری در سواحل دریای خزر، اشغال جزایر امن توسط انسانها و مزاحمت کشتیهای تجاری در شمال دریای خزر که بر روی یخهای فکها اثر میگذارد. برای نجات این حیوان ارزشمند از خطر انقراض، نیازمند اتخاذ تدابیر جامع، حسابشده و دلسوزانه هستیم.