حقیقت پشت شایعات درباره زندگی خصوصی استاد شجریان
نامه ساختگی همسر اول محمدرضا شجریان و حقیقت پشت شایعات درباره زندگی خصوصی استاد
تکذیب نامه ساختگی همسر اول استاد شجریان؛ واقعیت زندگی و شایعات درباره او را بررسی میکنیم.

بر اساس گزارش سرویس هنر و رسانه، با توجه به انتشار نامهای منتسب به همسر اول استاد شجریان، تصمیم گرفتیم تا موضوع را به طور کامل بررسی کنیم. این نامه چند سال پیش توسط فردی به نام شهرناز جمشیدی نوشته و منتشر شده بود.
پاسخ به خبر نادرست
پس از انتشار خبرهای مربوط به اطلاعرسانی درباره بیماری استاد شجریان، که موجی از احساسات در جامعه برانگیخت، یک متن ساختگی با عنوان «نامه خانم شهرناز جمشیدی، همسر اول محمدرضا شجریان» در شبکههای اجتماعی منتشر شد.
بر خلاف ادعای این شایعه، نام همسر اول شجریان «فرخنده گل افشان» و نام همسر دوم او «کتایون خوانساری» است و هیچ ارتباط خویشاوندی بین او و فردی به نام شهرناز جمشیدی وجود ندارد.
شخصی به نام «شهرناز جمشیدی» هویت واقعی نداشته و ساخته و پرداخته دست شایعهپراکنان است. متأسفانه، همانند بسیاری از شایعات در شبکههای اجتماعی، انتشار گسترده این مطلب نیز ناشی از عدم تحقیق و بررسی صحت مطالب دریافتی توسط کاربران میباشد.
نامه پرحاشیه شهرناز جمشیدی
این بیماری مرگبار و ترسناک، سرطان، نامش لرزه بر تن میاندازد، اما خوشبختانه وقتی آن چنگال مرگ به گردن انسان میرسد، اگر فردی مانند #شجریان باشد و بتواند در سختترین لحظات دعاهای دیگران را دریافت کند، کمی آرامش پیدا میکند و امیدواری زنده میماند.
ای کاش دوست عزیزم هم همانند استاد #شجریان بود و وقتی بر سر راه زندگیاش سرطان قرار گرفت، کسی بود که با همدردی و حمایت، او را از این مسیر سخت عبور میداد. یادم میآید حتی زنها، چه آنهایی که ادعای فمینیستی داشتند و چه دیگران، همگی در حمایت از #شجریان بودند؛ مردی که زندگی سی سالهاش را فدا کرد و به سمت زنی رفت که میتوانست دخترش باشد.
او میگفت: «اگر با او نباشم، نمیتوانم آواز بخوانم؛ این زن، آواز من است، زندگی من.» محمدرضا، که روزی #فریدون_مشیری دربارهاش گفته بود که یکی از ناسالمترین هنرمندان است، حالا از هر طرف حمایت میشد که زندگی خصوصی یک هنرمند به خودش مربوط است و باید احترام گذاشت.
درست است، اگر او با همان زن قبلی میماند، شاید خلاقیتش خشک میشد و هنر او نابود میگشت. در آن روزها، کسی به زنی فکر نمیکرد که سالها با سختیهای زندگی ساخته است، زنی که در اتاقی جدا شده با یک پرده، همراه با دو بچه، دوام آورده تا او تبدیل به #استاد_شجریان شود.
همه درباره #پدر گفتند که پسری چون #همایون پروریده است، انگار هرگز مادری نداشته است. هیچکس از صبر و استقامت زنی نگفت که سرطان بیوفای زندگیاش را نابود کرد، اما مبادا متهم به نابودی سرچشمه هنر شود یا بهدلیل تنگنظری و دوری از آداب مدرنیسم، برچسب تحجر بر او زده شود.
زنی که گاهی تظاهر میکرد که حالش بهتر است، و زندگی خودش را دارد تا از مشکلات و تردیدها فاصله بگیرد. اما همه نادیده گرفتند آن سرطانی را که زندگیاش را ویران کرد، و حتی یک بار نگفتند هنر، اما انسانیت چه میشود؟ شاید اگر من زیر پا له نمیشدم، هنر والاتری زاده میشد، اما کسی نپرسید که چرا خسرو آواز ایران، در پنجاه و یکسالگی، با دختری بیست و شش ساله ازدواج کرد.
وقتی خبر سرطان استاد را شنید، و فهمید که طول عمر این بیماری در طیف سی تا چهل روز تا سی تا چهل سال است، آرزو کرد که تا چهل سال دیگر، سایهاش بر سر فرزندان و دوستدارانش باشد و امیدوار بود.