کد خبر: 3531

انتقاد نوروزی از مرثیه‌سرایی در ترانه عمو نوروز

واکنش کامبیز نوروزی به ترانه «عمو نوروز» با صدای شهرام ناظری

ترانه «عمو نوروز» با صدای شهرام ناظری واکنش‌های متضادی برانگیخت. کامبیز نوروزی آن را مرثیه‌ای نومیدانه دانست که زهر یأس را در رگ جامعه می‌ریزد.برای ادامه مطلب کلیک کنید.

واکنش کامبیز نوروزی به ترانه «عمو نوروز» با صدای شهرام ناظری
به گزارش پایگاه خبری گزاره 24

انتشار ترانه «عمو نوروز» ساخته تهمورس پورناظری با صدای شهرام ناظری و شعر پوریا سوری یکی از بحث‌‌برانگیزترین اتفاق‌های فرهنگی در نخستین روزهای سال بوده است. این ترانه که در آخرین روز نوروز منتشر شد، واکنش‌های متفاوتی را به وجود آورد. برخی به دلیل مضمون اجتماعی ترانه از آن استقبال کردند و برخی نیز سرسختانه منتقدش بودند. در این میان کامبیز نوروزی، حقوقدان نام‌‌‌آشنا، نگاه متفاوتی به این ترانه داشته است. او هشدار داد این صدا، هرچند برآمده از واقعیت است، اما اگر تبدیل به مرثیه‌‌‌سرایی دائمی شود، زخم‌‌‌ها را عفونی می‌کند.

نوروزی در مطلبی نوشت ترانه «عمو نوروز که به تازگی با خوانندگی استاد گرامی موسیقی سنتی ایران آقای شهرام ناظری و آهنگسازی تهمورس پورناظری و شعر پوریا سوری عزیز منتشر شده است، فارغ از ارزش موسیقایی آن که دندانگیر نیست یک مرثیه سرایی مایوس و غیر مسوولانه است. اگرچه مایل نیستم در مورد آقای ناظری چنین تعبیری به کار برم اما این ترانه نه تنها دور از واقعیت های پنهان و آشکار جامعه ایران است بلکه زهر ناامیدی در رگ جامعه میریزد.

او در مطلبش تاکید کرده است این ترانه ادامه همان ادا و اصول منحط قدیمی است که آدم اهل هنر و اندیشه باید قیافه غمگین بگیرد و ذکر مصیبت کند تا بزرگی اش نمایان شود مثل روز روشن است که در این ایام اوضاع و احوال مملکت هیچ خوب نیست تورم افسارگسیخته کمبودهای آب و برق فساد نگرانی از جنگ قتل و غارت، خودکشی دولت کم اثر ناکارآمدی بی سابقه و گسترده موجود و خیلی چیزهای دیگر به شکل جانکاهی با زندگی روزمره ایرانی آمیخته اند.شهرام ناظری و حواشی ترانه عمو نوروز

در این مطلب آمده است اما روی دیگر سکه این است که انسان ایرانی در میان آتش این همه سختی جانفرسا مرثیه نمیخواند. به هر طریقی که هست برای خود سرود میسازد و شادی میآفریند. این مردم زانوی و در گوشه‌‌‌ای نمی‌‌‌‌‌‌نشینند و در موسم عید گریه‌‌‌کنان بر سر خود نمی‌‌‌زنند که مثلا ‌ای عمو نوروز چشامون پرسوز و... .

این حقوقدان در ادامه نوشته است: همین روزها گشت و ‌گذاری در کوی و برزن و شهرها و جاده‌‌‌ها کافی ‌‌‌است که معلوم کند ایرانیان چگونه در معرکه این همه سختی و آتیه‌‌‌ای خطیر و نامعلوم و بی‌‌‌پولی برای خود شادی و زندگی می‌‌‌سازند. در دیگر ایام سال هم همین روش را دارند. گریزگاه‌های روحی می‌‌‌سازند و تسلیم ناامیدی‌‌‌هایی نمی‌‌‌شوند که چون سیانور در دم جان آدمی را می‌گیرد. این شیوه مرثیه‌‌‌‌‌‌سرایی‌‌‌ها که مدتی است به شکل‌‌‌های مختلف رواج یافته‌‌‌اند، آب ریختن به آسیاب همان کسانی است که این اوضاع پربحران را آفریدند. یأس و نومیدی آدم‌ها را زمین‌‌‌گیر و علیل می‌کند. همین تاجران بحران خیلی دوست‌‌‌تر دارند جامعه زمین‌‌‌گیر و علیل و منزوی و مفلوک باشد تا بیشتر به اهداف قدرت‌‌‌طلبانه نامشروع خود برسند.

در پایان این مطلب کامبیز نوروزی آمده است این مرثیه سرایی نه روایت رنج مردم بلکه ناخواسته خدمت به کسانی است که رنج ها را آفریده اند. امروز ایران برای عبور از این گذرگاه هولناک بیش از پول و آب و برق و هرچیز دیگر نیازمند امید و ترغیب و تشویق امیدواری و شادی است که انگیزه و حرکت و فکر و قدرت میآورد نه یأس و مرثیه و اندوه که زهر هلاهل است.

مطلب کامبیز نوروزی با انتقادهایی هم روبه رو شده است. در این میان سایت تابناک در واکنش به آن در یادداشتی نوشته است: شهرام ناظری به عنوان هنرمندی که همواره پیوندی با مردم داشته این بار نه از شمس و مولانا که از عمو نوروز میخواند تا فریاد بی پناهی جامعه ای را بازتاب دهد که در توفان تورم فساد و حکمرانی اقتصادی ناکارآمد نفسهایش به شماره افتاده است.شهرام ناظری و حواشی ترانه عمو نوروز

ترانه تصویری است از آنچه در کوچه و خیابان میگذرد گیس سفید زنان حسرت خورده مردان دست خالی و راههای بسته این روایت هرچند تلخ انکار ناپذیر است پوشاندن این زخمها با لفافه های امید دروغین درمان نیست تابناک در ادامه نوشته است: کامبیز نوروزی حقوقدان با احترام به جایگاه ،ناظری نگران است که این ترانه و امثال آن بهجای بازکردن گره های روانی جامعه، بر یاس و آن بیفزاید.

این سایت در ادامه با اشاره به صبغه سیاسی نوروزی مینویسد او به درستی اشاره میکند که ایرانیان حتی در تاریکترین لحظات تاریخ با شادیهای کوچک و مقاومت روزمره زنده مانده اند ولی نکته ای ظریف در این میان هست کامبیز ،نوروزی از روشنفکران نزدیک به جریان اصلاح طلب و معتدل است آیا نقد او به ،ناظری ناخواسته تحت تاثیر فضای سیاسی امروز و دفاع از دولتی که میکوشد امید را حتی در سخت ترین شرایط زنده نگه دارد قرار گرفته؟ اگر چنین باشد باید پرسید چرا بسیاری از همین منتقدان در دوران دولتهای اصولگرا خود از پرطنین ترین صدای اعتراض بودند؟ اگر موضع نوروزی صرفا دفاع از «امید است چرا همان زبان در گذشته های دورتر وقتی پای قدرت در میان بود کمرنگ میشد؟ این دوگانگی اگر واقعی باشد جای تامل دارد. در ادامه این یادداشت آمده است اگر نگاه سیاسی نباشد حق با هر دو است ،ناظری درد جامعه را بی پرده به تصویر میکشد و این وظیفه هنرمند است.

اما نوروزی نیز به خطر عادی سازی یأس اشاره میکند. شاید راه میانه این باشد رنج را گفت اما در همان نفس به ظرفیت های مبارزه و امید نیز پرداخت ترانه میتوانست در بند ،پایانی نه با دستهای خالی که با اشاره ای به فکر چاره کن پایان یابد همان گونه که ناظری در مصرع هایی کوتاه به آن اشاره میکند اما گویی غلبه با مرثیه است. در پایان یادداشت تابناک آمده است جامعه ای که دردهایش نادیده گرفته شود به جنون میگراید اما جامعه ای که تنها دردهایش را ببیند به افسردگی شاید وقت آن است که در کنار ترانه هایی چون «عمو نوروز» سرودهای امید از جنس همان شادیهای کوچک مردم در کوی و برزن نیز ساخته شود؛ زیرا ایرانیان چراغ هم لازم دارند؛ چراغ امید.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها