ماجرای مرگ تلخ شیر خانگی امیر علیاکبری و الاغ جفتوجور در باغوحش
ماجرای مرگ تلخ شیر خانگی امیر علیاکبری و داستان عجیب الاغ جفتوجور زده در باغوحش
مصاحبه امیر علی اکبری درباره مرگ تلخ شیر خانگی و داستان عجیب الاغ در باغوحش و رازهای ورزش MMA
امیر علی اکبری، قهرمان رشته کشتی فرنگی در مسابقات جهانی و مسابقات MMA، در تاریخ 20 آذر 1366 در شهر جمالآباد سراب (آذربایجان شرقی) به دنیا آمد. در دوران کودکی، چند دوست داشتیم که در زمینهای چمن با هم کشتی میگرفتیم، اما پس از مدتی، یک باشگاه در محله ما افتتاح شد که مربیان آن آقای عباسی و رضایی بودند.
پس از افتتاح این باشگاه، من در سن 11 سالگی کشتی آزاد را آغاز کردم. پس از سه سال تمرین در این رشته، به دلیل علاقه و فرم بدنیام، به کشتی فرنگی روی آوردم و زیر نظر مربیانی چون ناصر نوربخش و بهروز حضرتیپور، تمرینهای این رشته را شروع کردم. در سال 1386، در مسابقات انتخابی تیم ملی جوانان، توانستم قهرمان شوم و در اولین مسابقه بینالمللیام در وزن 84 کیلوگرم، قهرمان مسابقات جام جلفکیان ارمنستان شدم. همچنین در مسابقات کشتی جوانان جهان نیز به عنوان قهرمانی دست یافتم.

امیر علی اکبری، برنده عنوان قهرمانی در کشتی جهان
امیر علی اکبری در رقابتهای MMA
حدود یک سال پس از محرومیت امیر علی اکبری، قهرمان جهان و آسیا در رشته کشتی، خبری از او نبود تا اینکه در صفحات مجازی خود اعلام کرد قصد دارد وارد ورزش هنرهای رزمی ترکیبی (MMA) شود.
امیر علی اکبری در این باره گفت: «از مدتها قبل با این رشته ورزشی آشنا بودم. تقریباً ده روز پس از ترک کشتی، به سمت ورزشهای رزمی روی آوردم. چند روز بعد، دعوتنامهای از یک شرکت در دبی برای حضور در مسابقات MMA دریافت کردم. در آن شرکت، کشتیگیرانی حضور داشتند که من را به خوبی میشناختند. آنها درخواست ارسال دعوتنامه به من را بدون اطلاع از اینکه خودم هم وارد ورزش رزمی شدهام، داده بودند.» وی افزود: «اگر همین حالا هم بیایند و از من بخواهند که برگردم و دوباره کشتی بگیرم، هرگز این کار را نخواهم کرد. معتقدم هر فرد رسالتی دارد و رسالتم در رشته MMA است.»
پس از آن، امیر علی اکبری مبارزات خود را آغاز کرد و تمامی مسابقاتش را با پیروزی پشت سر گذاشت. از رکوردهای قابل توجه او میتوان به پیروزیهایی در تایمهای ۱۷ ثانیه و ۳۰ ثانیه اشاره کرد.
در برنامه برمودا، او درباره حیوانات خانگی خود گفت: «من شیرم را در حیاط خانه نگه میداشتم که ماجرای آن رسانهای شد و مجبور شدم او را تحویل باغوحش دهم. شیر بغلیام، که سه سال داشت، آنقدر به این شیر نزدیک بود که در باز میشد و میرفت و او را خفه میکرد.» کامران نجفزاده در ادامه افزود: «شنیدهام که یک الاغ را در قفس گذاشته بودند و آن شیر نر به خاطر خوردن الاغ، آنقدر جفتوجور میزد که باعث مرگش شد.»