عادیسازی فحاشی در جامعه و تأثیر فضای مجازی
فحاشی در جامعه عادی شده است؛ خداداد عزیزی و بحران فرهنگی زبان رکیک در فضای عمومی
عادیسازی فحاشی در جامعه، تاثیر فضای مجازی و کاهش حساسیتهای فرهنگی، مرزهای اخلاقی را کمرنگ کرده است.
حاشیهای که پس از حضور خداداد عزیزی در یک برنامه زنده تلویزیونی به وجود آمد، تنها یک موضوع ورزشی نبود بلکه بازتابی از مسائل فرهنگی و رفتاری جامعه محسوب میشود. در این حادثه، او در حین گفتوگو الفاظ ناپسندی به کار برد که واکنشهای گستردهای برانگیخت و بحث قدیمی درباره رواج زبان تند و فحاشی را دوباره زنده کرد؛ مسألهای که نشان میدهد استفاده از الفاظ رکیک چقدر در گفتار برخی افراد آسان شده است و حتی در برنامههای زنده تلویزیونی هم تکرار میشود. این رفتار، بهویژه از فردی که سابقه حضور در برنامههای زنده و شناخت کامل از قواعد آنتن دارد، نشانهای از یک مشکل فرهنگی عمیق است که دیگر نمیتوان آن را تنها یک لغزش زبانی دانست بلکه باید آن را نتیجهی روندی گسترده و فرهنگی دانست.
در سالهای اخیر، پدیده عادیسازی فحاشی در فضاهای عمومی مشاهده میشود؛ بهویژه در شبکههای اجتماعی که سرعت انتشار محتوا و رقابت برای دیده شدن، رفتار و گفتار افراد را تغییر داده است. در این بستر، مرز میان صمیمیت و بیادبی کمکم محو شده و برخی افراد این دو را یکی میپندارند. این روند باعث شده است که فحش و الفاظ نامناسب به شکل طبیعی و رایج در گفتوگوهای روزمره تبدیل شوند. آنچه در گذشته زشت و ناپسند تلقی میشد، حالا برای برخی نشاندهندهی رکگویی و صداقت است. این روند، بهویژه با گسترش آن در میان کودکان، نشان میدهد که استفاده از الفاظ رکیک دیگر امری است عادی و روزمره.
واقعهای که خداداد عزیزی رقم زد، از این منظر قابل تحلیل است. در جامعهای که این روزها استفاده از زبان تند و بیپرده بهعنوان یک عادت پذیرفته شده است، این بازیکن سابق فوتبال هم به راحتی از این نوع زبان استفاده میکند و این عادت، کمکم از فضای خصوصی و مجازی وارد فضاهای رسمی میشود. در چنین وضعیتی، مرزهای اخلاق و ادب تا حد زیادی کمرنگ شده است. حضور او در برنامه زنده، جایی که باید قواعد پخش زنده رعایت شود، با گفتن کلمات رکیک آن هم در حضور میلیونها بیننده، عجیب و غریب به نظر نمیرسد؛ چرا که روند عادیانگاری فحاشی در جامعه بهوضوح قابل مشاهده است. مجری برنامه، که تنها به یادآوری «صدایش باز است» بسنده میکند، نشان میدهد که در این فضا، رفتارهای ناپسند و استفاده از زبان رکیک چندان غیرمعمول نیست و این امر، بازتابی از عادیانگاری فرهنگی در برابر فحاشی است.
در اصل، ریشهی این پدیده را باید در عادیسازی فحش و الفاظ ناپسند در فضای مجازی جستوجو کرد. در این بستر، برخی افراد بهطور طنز و شوخی، هر نوع الفاظ زشت و رکیک را بر زبان میآورند و به جای اصلاح این رفتار، آن را ترویج میدهند و دنبالکنندگان بیشتری جذب میکنند. این روند، کمکم وارد زندگی روزمره میشود و حتی والدین را هم در برابر مشاهدهی کودکانشان در حال تکرار الفاظ ناپسند قرار میدهد. در مواردی، والدین با دیدن کودکانشان که در مدرسه حرف رکیکی یاد گرفتهاند، بهجای اصلاح، خندهاش میگیرند، فیلم میگیرند و این ویدیوها در شبکههای اجتماعی پخش میشود؛ واکنشهایی که غالباً با شوخی و تعجب همراه است و نشان میدهد که این نوع گفتار، بهعنوان یک امر عادی پذیرفته شده است.

بازاریابی بک لینک دائمی و ارزان از سایتهای معتبر را تجربه کنید.
شهرت و محبوبیت در فضای مجازی، امروزه بیش از هر زمان دیگری به رفتارهای ناپسند و حاشیهساز وابسته شده است. بسیاری از بلاگرها و تولیدکنندگان محتوا با استفاده از زبان تند و کلمات تحقیرآمیز توانستهاند توجه و فالوئر جذب کنند. شبکههای اجتماعی نقش مهمی در شکلگیری الگوهای رفتاری دارند؛ هنگامی که افراد محبوب با لحن خشن و فحاشی، مخاطبان را جذب میکنند، پیام ناپیدای آن این است که فحاشی و بیادبی میتواند راهی برای کسب شهرت باشد. این روند تنها محدود به بلاگرها نیست و حتی شخصیتهای مشهور ورزشی و هنری نیز در برخی موارد بیپروایی نشان میدهند، که این خود به عادیسازی این نوع گفتار کمک میکند و بخشهایی از جامعه این رفتار را پذیرفته و وارد زندگی روزمره میکند.
در کنار این موارد، تغییر در نوع طنز و شوخیهای رایج نیز نقش مهمی در این روند دارد. در گذشته، طنز ایرانی بر ظرافت، کنایه و ایهام استوار بود و حتی در انتقادهای تند، فاصلهای رعایت میشد. اما امروزه، محتواهای طنز پرمخاطب بیشتر بر استفاده از الفاظ زشت و فحاشی تمرکز دارند. خندهای که از شنیدن فحش حاصل میشود، سریع و ساده است و این سادگی، فحش را به ابزار اصلی برای خنداندن تبدیل کرده است.
یکی دیگر از عوامل موثر، کاهش شرم و حیا در میان جامعه است. در گذشته، افراد در جمعهای رسمی و محافل عمومی مراقب زبان و رفتار خود بودند، اما امروز این حساسیت کاهش یافته است. وقتی فحاشی در قالب شوخی و ویدئوهای سرگرمکننده در شبکههای اجتماعی ترویج میشود، فشار اجتماعی برای رعایت ادب نیز کمتر میشود و این رفتار ناپسند به بخش عادی زندگی تبدیل میگردد.
پایین آمدن جایگاه رسانههای رسمی و کاهش اعتبار آنها نیز در این روند بیتأثیر نیست. برنامههای زنده تلویزیونی دیگر همان جایگاه سابق را ندارند؛ برای بسیاری، تفاوتی بین یک گفتوگوی زنده در تلویزیون و یک لایو در شبکههای اجتماعی وجود ندارد. این وضعیت باعث شده است که افراد در برنامههای زنده احساس نکنند نیاز است مراقب زبان و لحن خود باشند، و مرزهای میان گفتوگوی رسمی و دوستانه کمرنگتر شود. در نتیجه، حوادثی مانند فحاشی در برنامههای زنده دیگر تعجبآور نیست.
وقتی فحاشی به یک «ژست» تبدیل میشود، نشانهای از تغییرات فرهنگی و رفتاری جامعه است. این تغییرات بهویژه بر نسل نوجوان تأثیر میگذارد؛ نسلی که بسیاری از الگوهای رفتاری خود را از فضای مجازی و چهرههای ورزشی و هنری میگیرد. وقتی نوجوانان مشاهده میکنند که افراد محبوبشان در جمع فحش میدهند و این کار پذیرفته شده است، آن رفتار به نوعی نشاندادن قدرت و صراحت محسوب میشود. این روند، نسل جدیدی را پرورش میدهد که مرز میان رکگویی، صمیمیت و توهین را نمیشناسد. این موضوع نه تنها یک مسئله اخلاقی بلکه یک مسأله فرهنگی و اجتماعی است، زیرا زبان و گفتار، پایه اصلی ارتباطات جمعی و رفتارهای اجتماعی است.
حوادثی مانند فحاشی خداداد عزیزی در برنامههای زنده، تنها یک اتفاق نبود؛ بلکه درهای روندی گستردهتر را باز کرد که مدتهاست در حال شکلگیری است. اگر درباره این پدیده صحبت نکنیم و اقدامی نکنیم، وضعیت بدتر خواهد شد. این نوشتار سعی داشت نشان دهد چرا فحاشی در جامعه آسانتر شده است، و چرا این روند دیگر محدود به جمعهای کوچک نیست و حتی وارد فضاهای رسمی شده است. مسئله تنها فحاشی در یک برنامه نیست، بلکه تغییرات فرهنگی است که به تدریج، این نوع گفتار را عادی میسازد و وقتی ادب در گفتار روزمره کمرنگ شود، گفتوگوهای مؤثر و سازنده نیز کمرنگتر میشوند و در نهایت، همه چیز به سمت فحاشی و بیادبی سوق پیدا میکند.