روایت رونالدو و جورجینا از غم و راههای مقابله
روایت جورجینا و رونالدو از از دست دادن فرزند دوقلو و راههای مقابله با غم و خاطرهسازی
روایت رونالدو و جورجینا از غم فقدان فرزند دوقلو، راههای مقابله و خاطرهسازی با عشق و امید
جورجینا هیچ تفاوتی میان فرزندان خودش و فرزندان رونالدو قائل نیست و میگوید که بلافاصله پس از فوت آنجل، به بچهها نگفته است که او از دنیا رفته، بلکه به آنها گفته است که او کمی دیرتر از خواهرش به دنیا میآید. او افزود که آنها در روز دوشنبه عید پاک به دنیا آمدند. لحظهای که مدتها منتظرش بودی فرا میرسد و قلبت میایستد. بلا با قدرت و سلامت به دنیا آمد، اما تکهای از قلبم شکست. از خود میپرسیدم چگونه میخواهم ادامه دهم. من آمادگی پذیرش یا درک آنچه بر من رفته بود نداشتم و نمیخواستم در مورد آن با فرزندانم صحبت کنم. چون هنوز شکم داشتم، به آنها گفتم که آنجل دیرتر به دنیا میآید، تا این که کریس به آنها خبر داد که آنجل در بهشت است.

در این متن، درباره تجربیات جورجینا و رونالدو در مواجهه با از دست دادن فرزندشان و تاثیر آن بر زندگیشان صحبت میشود. جورجینا در مصاحبهای با پیرز مورگان درباره چالشهای روانی و احساسی پس از مرگ آنجل، پسرشان، صحبت کرده است. او توضیح میدهد که پس از بازگشت از بیمارستان، بچهها مرتب درباره بچه دوم پرسیدند و او با کریستیانو جونیور، پسر 12 سالهشان، صحبت کرده است. در آن زمان، او تصمیم گرفت به بچهها حقیقت را بگوید و بگوید آنجل به بهشت رفته است.
جورجینا همچنین اشاره میکند که بلا، سگ خانواده، توانسته است جای خالی آنجل را کمی پر کند و آرامش را به خانواده بازگرداند. او معتقد است که وقتی بلا بزرگتر شود و درباره اتفاقات صحبت کنیم، بچهها به دستاوردهایشان افتخار خواهند کرد. اما در ادامه، او بیان میکند که دیگر هرگز همان فرد سابق نخواهد شد و هر بار که به بلا نگاه میکند، در درونش سوال میپرسد که آیا آنجل هم شبیه به او میشد. او احساس میکند هنوز نتوانسته این حقیقت را بپذیرد و همیشه به فرزندانش میگوید که برادر کوچکشان در آسمان است و میخواهد پرواز کند، نه راه برود.
در بخشی دیگر از مستند، جورجینا و رونالدو یاد آنجل را زنده نگه میدارند. جورجینا روی بدن خود تتو میکند و رونالدو فاش میکند که خاکستر پسرش را در کنار خاکستر پدرش، ژوزه، که در سال 2005 بر اثر نارسایی کبد فوت کرده، نگه میدارد. این یادآوریها نشاندهنده عشق و ارادت عمیق خانواده به آنجل و تلاش آنان برای حفظ خاطرات او است.