کد خبر: 42271

علیرضا نیکبخت از بحران‌ها، خودکشی و خاطرات تلخ و شیرین فوتبال

علیرضا نیکبخت از بحران‌ها، خودکشی، و خاطرات تلخ و شیرین فوتبالش می‌گوید | جزئیات مصاحبه اختصاصی

علیرضا نیکبخت از خاطرات تلخ و شیرین فوتبال، بحران‌ها، خودکشی و تجربه‌های منحصر به فرد خود در عرصه ورزش می‌گوید.

علیرضا نیکبخت از بحران‌ها، خودکشی، و خاطرات تلخ و شیرین فوتبالش می‌گوید | جزئیات مصاحبه اختصاصی

بی‌تردید، هواداران تیم‌های استقلال و پرسپولیس خاطرات بی‌نظیری از علیرضا نیکبخت واحدی دارند. بازیکنی که با پیراهن‌های آبی و قرمز، قهرمانی در لیگ برتر را تجربه کرد.

در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۹۹، نیکبخت واحدی گفت‌وگوی اختصاصی انجام داد و بخش‌هایی از تجربیات و ناگفته‌های خود در عرصه فوتبال را با علاقه‌مندان به اشتراک گذاشت.

  • شادی که در پاییز سال 1380 پس از گلزنی به الاتحاد عربستان در جده انجام دادم، ایده شخصی خودم بود. این شادی به شادی استوکی معروف شد؛ همان لحظه‌ای که نیکبخت پس از باز کردن دروازه الاتحاد در بازی رفت استقلال مقابل این تیم، کفش خود را از پا درآورد و مانند فردی که با تلفن صحبت می‌کند، شروع به صحبت کردن کرد.
  • چند سال پیش، در تابستان سال 99، هنگام پخش زنده در اینستاگرام، تصادفی با ماشینم به یک تیر برق برخورد کردم و خسارتی معادل 210 میلیون تومان وارد شد.
  • چون تمایلی به نیمکت‌نشینی در استقلال نداشتم، همواره سخت‌ترین تمرینات را انجام می‌دادم تا جایگاه ثابت خود را حفظ کنم.
  • یک‌بار در اردوی تیم ملی دچار مصدومیت شدم و دکتر پرهان خانلری به من گفت که یک آمپول برایم تزریق کند که انگار مرده را زنده می‌کند. او این آمپول را از آمریکا آورده بود. پس از تزریق، در زمین سه پاس گل دادم. اما بعدها پزشک تیم ملی به من گفت که آن آمپول فقط یک ویتامین ب کمپلکس معمولی بود.
  • تا کنون هیچ دروازه‌بانی با روحیه احمدرضا عابدزاده را مشاهده نکرده‌ام. زمانی که دروازه‌بان درون دروازه قرار می‌گرفت، انگار فضای دروازه کوچک‌تر می‌شد.
  • وضعیت به گونه‌ای تغییر یافته است که هر مدیری که توانایی تجاری بیشتری دارد، بیشتر به استقلال کمک می‌کند.
  • در روز اولی که کلنگ کمپ حجازی بر زمین زده شد، من حضور داشتم و در آن زمان قرار نبود این مکان به یک کمپ تمرینی تبدیل شود. هدف اصلی این بود که به هر یک از بازیکنان استقلال یک قطعه زمین اختصاص داده شود تا خانه بسازند، اما در نهایت تصمیمات تغییر کرد.
  • علی فتح‌الله‌زاده برای تیم استقلال تلاش می‌کرد و علاقه‌مندی زیادی به کمک داشت. او برای رفع مشکلات این باشگاه، خانه و ماشین خود را فروخت.
  • در زمانی که در اوج محبوبیت قرار داشتم، تصمیم گرفتند زیرآبم را در استقلال بزنند و پایم را خالی کنند تا بتوانم از تیم جدا شوم. این اقدام واقعاً ناجوانمردانه بود و به همین دلیل راهی پرسپولیس شدم. وقتی مشاهده می‌کردم هواداران استقلال که تا چند وقت قبل برایم جان می‌دادند، حالا بدترین الفاظ را نثار من و خانواده‌ام می‌کنند، چقدر ناراحت می‌شدم و احساس می‌کردم دیگر توان ادامه ندارم. باور کنید اگر جای من بودید، ممکن بود به فکر خودکشی بیفتید.
  • یک بار در حال بازگشت از امارات بودیم که پلیس امارات سخنانی گفت که مجاهد خذیراوی آن را برای علی دایی

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار