توهین به تاریخ فوتبال ایران، شرمآور و ناپسند
توهین زشت و شرمآور به تاریخ فوتبال ایران در حمایت از قلعهنویی و خداداد عزیزی
تحقیر تاریخ فوتبال ایران، رفتارهای زشت و توهینهای خارج از اخلاق در تیم ملی، شرمساری برای فوتبال کشورمان و کاستیهای اخلاقی را نشان میدهد.

در طول این سالها، عبارتی تکراری بارها به گوش رسیده است: «همه چیز به همه چیز میآید.» این جمله در فوتبال ایران نیز بارها تکرار شده، اما به نظر میرسد کمکم دارد در حق آن نیز بیمهری میشود و آنچه در این روزها مشاهده میکنیم، دیگر شباهتی به آن ندارد که بگوییم همه چیز به همه چیز میآید. در واقع، وضعیت کنونی بسیار بدتر از آن است و یکی از مواردی که بیشتر به چشم میآید، مربوط به تیم ملی فوتبال ایران است.
علاوه بر نقدهای فنی و نحوه دعوت بازیکنان، مسائل متعدد دیگری در تیم ملی مطرح است. یکی از این موارد، رفتارهای برخی بازیکنان است که در حال حاضر دیگر هیچ محدودیتی در توهین و بیاحترامی نمیبینند. هرچند، به نظر میرسد منشأ این رفتارها آب گلآلود است و وقتی در رأس کادرفنی، با چنین مسائلی برخوردی صورت نمیگیرد، طبیعی است که اخلاق در تیم ملی کاهش یابد.
در دیدار ایران و قرقیزستان در ورزشگاه فولادشهر اصفهان، بنری تهیه شده بود که تصویر امیر قلعهنویی روی آن قرار داشت و از القاب «ژنرال» و «امیر خان» برای سرمربی تیم ملی استفاده شده بود. اما جای تعجب است که در این بنر بیاحترامی دیگری نیز وجود داشت که به یکی از خاطرهانگیزترین اتفاقات فوتبال ایران اشاره میکرد؛ جایی که نوشته شده بود: «زمان ثابت کرد مارک بوسنیچ لعنتی باید آن توپ را مهار میکرد تا برخی شغالها ادای غزال درنیاورند.» این جمله به گل خداداد عزیزی به استرالیا اشاره داشت که راه صعود تیم ملی به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه را هموار کرد؛ صعودی که هم خاطرهانگیز بود و هم درهای فوتبال جهان را به روی ایران گشود.
صرفنظر از اخلاقیات خداداد عزیزی و درگیریهای لفظیاش با امیر قلعهنویی در قالب مشاور سابق سرمربی و منتقد او، تهیهکنندگان این بنر در حال زیر سؤال بردن یکی از منتقدان قلعهنویی هستند و در واقع در حال توهین به تاریخچه فوتبال ایرانند. نکته قابل توجه این است که با شناختی که از رفتارهای هماهنگ برخی لیدرها با سرمربیان مختلف در سالهای اخیر وجود دارد، نمیتوان تهیه این بنر را بدون هماهنگی و برنامهریزی دانست؛ و به نظر میرسد این اقدام با هدف خاص و با هماهنگی صورت گرفته باشد. شاید کادرفنی تیم ملی اطلاع نداشته باشد، اما لازم است مشخص شود چه پشت پردهای در جریان بوده است تا چنین توهین زشتی به تیم ملی و خاطرهانگیزترین لحظات آن انجام شود. حتی اگر این موضوع صحت نداشته باشد، سؤال این است که چرا مدیران و مسئولان و مشاوران اقدامی برای جمعآوری این بنر توهینآمیز انجام ندادند؟ هرچند، این موضوع هم در دفاع از خداداد عزیزی نیست و برخی رفتارهای او نیز قابل نقد و تقبیح است.
در زمانی که نمیتوان دفاع از قلعهنویی، اعطای القاب خان و ژنرال به او، و توهین به تاریخچه تیم ملی ایران را بدون هماهنگی و زیر سوال بردن آن دانست، مهدی طارمی در دیدار با قرقیزستان به عنوان کاپیتان تیم ملی پس از بازی، در مصاحبهای که دفاع از نسل فعلی تیم بود، توهینهایی بیپایه و وقیحانهتر نسبت به فوتبال ایران و تاریخچه آن انجام داد. او در نشست خبری گفت: «دوستان در تلویزیون میگویند با یک دست و پا به جام جهانی میرویم؛ اما شما با دو دست و دو پا نبردید! شما در دقیقه ۹۰ و در پلیآف و داستانهای دیگر، با زور پیروز شدید. تیم ملی چهار بار پیاپی به جام جهانی راه یافته است، اما در طول تاریخ، حتی ۲۰۰ سال قبل، این تعداد بار نرفته است.»
این توهینها در حالی صورت میگیرد که تاریخچه فوتبال ایران، در دورهای متفاوت و پر افتخار رقم خورده است. تیم ملی در راه رسیدن به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین، در شرایطی به این مسابقات راه یافت که تنها ۱۶ تیم در آن حضور داشتند و سهم آسیا یک تیم بود؛ اما ایران با اقتدار و برتری، سهمیه را کسب کرد. تیمی که سه دوره پیاپی قهرمان جام ملتهای آسیا شد و پس از آن، در جنگ هشت ساله تحمیلی، شرایط سختی را پشت سر گذاشت و فوتبال و صعود به جام جهانی در اولویت نبود. بازیکنان آن نسل، با وجود تواناییهای فنی بالا، به عنوان یکی از سوختهترین نسلهای تاریخ فوتبال ایران شناخته میشوند.
در مسیر راهیابی به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، تیم ملی در حالی مقابل استرالیا پیروز شد که از میان ۳۲ تیم حاضر، تنها سه تیم مستقیم از آسیا به جام جهانی میرفتند و ایران استرالیا را در پلیآف شکست داد. این موفقیت در حالی رقم خورد که فوتبال ایران پس از جنگ ۸ ساله، در وضعیت بحرانی قرار داشت و نسل ۹۸ توانست پس از هشت سال، صعودی تاریخی و خاطرهانگیز به جام جهانی داشته باشد. این نسل، در جام ملتهای ۱۹۹۶ امارات و ۲۰۰۴ چین، هر دو بار سوم شد و مسیر آسانی برای رسیدن به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان داشت. طی این دوره، چهار بازیکن تیم ملی به عنوان بهترینهای آسیا برگزیده شدند، اما چنین افتخاری برای نسلهای پس از آن، اتفاق نیفتاده است.
در حالی که طارمی سعی دارد نسل فعلی را در مقابل تاریخچه درخشان فوتبال ایران قرار دهد، باید توجه داشت که تعداد سهمیههای آسیا در جام جهانی به مراتب افزایش یافته است. در قطر ۲۰۲۲، آسیا با حضور میزبان، پنج سهمیه مستقیم و یک پلیآف، شش سهمیه داشت؛ و در مسابقات بعدی، این تعداد به هشت سهمیه مستقیم و یک پلیآف میرسد. حال آنکه، تیم ملی در گذشته در مسیرهای دشوارتری موفق به صعود شده است؛ مانند راهیابی در جام جهانی ۲۰۱۴، که در لحظات آخر اتفاق افتاد و بازیکنان آن نسل، اکنون یا بازنشستهاند یا در تیم ملی حضور ندارند. در راه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، بازیکنانی مانند سردار آزمون و دیگران، با مشکلات داخلی و اختلافات، تیم را در مسیر دشواری قرار دادند تا در نهایت با هدایت دراگان اسکوچیچ، راهی مسابقات شدند؛ اما همان بازیکنان، پس از دسیسههایی، کارلوس کیروش را جایگزین کردند.
در مقایسه با نسلی که طارمی تلاش دارد آنها را زیر سوال ببرد، کافی است بدانید که پاداش صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸، صرف ساخت کمپ تیمهای ملی شد، که هماکنون نیز محل تمرین و توسعه است. اما پاداشهای موفقیتهای بعدی، در دستان کادرفنی و بازیکنان، به سرقت رفته است. با وجود ادعاهای بیپایه، نسل فعلی هنوز نتوانسته است دستاورد خاصی در آسیا کسب کند، یا عنوانی در سطح قاره به دست آورد. پس از سه دوره جام ملتهای آسیا، سه حذف و شکست سنگین ۶ بر ۲ مقابل انگلیس در جام جهانی ۲۰۲۲، نشانگر ضعف و ناکامی آنهاست.
در بازی با قرقیزستان، تیم ملی پیروز شد، اما نمایش فنی و عملکرد بازیکنان رضایتبخش نبود و موج انتقادات به عملکرد تیم، به اوج رسید. بدتر از آن، رفتارهای خارج از زمین و سخنان توهینآمیز مهدی طارمی بود که بر سطح اخلاق و فرهنگ تیم ملی تأثیر منفی گذاشت. این تیم، گاهی با رفتارهای ناپسند و شعارهای ناسزا، به جای نماد ملی، شرمساری آفریده است و شاید بهتر باشد نام دیگری برای آن برگزید، چرا که این رفتارها شرمآور است و آبرو و اعتبار فوتبال ایران را زیر سوال میبرد.