شهاب حسینی از فوتبال، سینما و عشق به ایران گفت
شهاب حسینی درباره خداداد عزیزی، فوتبال و سینما: از تصادف تا ستارههای جهانی و لحظههای تاریخی
گفتوگوی جذاب شهاب حسینی درباره خداداد عزیزی، فوتبال، سینما و لحظههای تاریخی، از تصادف تا ستارههای جهانی و عشق به ایران را بخوانید.

شهاب حسینی، بازیگر برجسته سینمای ایران، مهمان ویژه برنامه 90 بود. آیتمهای مصاحبه فردوسیپور با حسینی که چند سال پیش از شبکه 3 پخش شد، در ادامه گزیدهای از صحبتهای او را میخوانید:
در ابتدای صحبت، حسینی از برنامه نود تقدیر کرد و آن را یکی از شریفترین برنامههای تلویزیون دانست. او بیان کرد که از کودکی به فوتبال علاقهمند بوده و تفریح اصلیاش بازیهای گلکوچیک بود. حسینی در دوران نوجوانی در تیم پاس بازی میکرد، اما به دلیل یک تصادف ناگوار، مدتی خانهنشین شد و از فوتبال کنار رفت. او اعتراف کرد که از نظر فیزیکی توانایی بالایی نداشت و چاقیاش اکنون برایش شرمساری است.
حسینی درباره لیگ چهاردهم گفت که پایان آن مانند فیلمهای اصغر فرهادی بود و این شباهت نشان میدهد که فوتبال میتواند به سینما نزدیک شود. او ترجیح میدهد در زمان آزادش فوتبال زنده تماشا کند، چون در همان لحظه اتفاق میافتد، در حالی که فیلمها را میتوان بعداً دید. او معتقد است که نتایج فوتبال برایش مهم نیست و از زاویهای دیگر به آن نگاه میکند؛ چرا که در فوتبال شاهد مناسبات انسانی است و از فوتبال در نقشآفرینی در فیلمها برای درک بهتر نقشها بهره میبرد.
حسینی از خاطرهانگیزترین بازیهایش، مسابقه آلمان و آرژانتین در جام جهانی ۲۰۱۰ و بازی آلمان-برزیل در جام جهانی ۲۰۱۴ را نام برد. دراماتیکترین بازی برایش ایران و استرالیا بود که سرانجام منجر به صعود تیم ملی شد. او خداداد را بسیار دوست داشت و آرزو میکرد جای او باشد. در مورد ستارههای فوتبال، مسی را بر رونالدو ترجیح میدهد و زیدان را بازیکن محبوب خود میداند؛ به ویژه به خاطر خونسردی و آرامشش.
حسینی درباره لحظه مشهور زیدان در مسابقه مقابل ماتراتزی گفت که ضربه سر او، پایان خاص و منحصر به فردی برایش رقم زد. او معتقد است زیدان در آن لحظه به دنبال جاودانه شدن بود و با این حرکت، به هدفش رسید؛ بدون حساب و کتاب و در ایستادگی بر اعتقاداتش. در دنیای سینما، او جک نیکلسون را مشابه زیدان میداند، چون در تمامی نقشهایش تأثیرگذار ظاهر میشود.
او درباره 40 سالگی گفت که این سن برایش شروعی تازه است و از کارش لذت میبرد و سرگرم است. اگر امکاناتی مانند دکمههای «بازگشت» و «پیشبرد» داشت، حتماً از آنها بهره میگرفت. حسینی از ترسش از مرگ و نگرانی درباره روند طولانی آن سخن گفت و یادآور شد که در سال 77، برای اجرای برنامه «افق»، 26 بار مجبور به ضبط برنامه شد.
در مورد نقشهای مورد علاقهاش، نقش احمد در «درباره الی» را بهترین میداند و نقشهای دیگرش را نیز دوست دارد. او در برخی کارها به دلیل رودربایستی و تعارف، شرکت کرده است که نتیجهای مطلوب نداشت. اگر قرار باشد در سینمای خارجی فعالیت کند، ترجیح میدهد به عنوان فیلمساز حضور داشته باشد تا بازیگر.
حسینی موفقیتهای جهانی سینمای ایران را با فوتبال مقایسه میکند، چون هر دو باعث سربلندی کشور میشوند. او معتقد است فضای سینما برای خانوادهها مناسب است و همه میتوانند به آنجا بروند، اما استادیومها برای خانوادهها چندان مناسب نیستند؛ اگر فوتبالیستها بتوانند خانوادههایشان را به استادیوم دعوت کنند، بهترین بازیهایشان را مقابل آنها انجام میدادند.
دیدن برنامه 90 برای حسینی سخت است، چون باید صبح زود بیدار شود، اما در کنار خانواده درباره قسمتهای مهم برنامه صحبت میکنند و تماشا میکنند. در پایان، فردوسیپور از حسینی خواست تا در یک عبارت، کلمات خاصی را توصیف کند:
- نخل طلایی: حس خوبی است که آن را با دیگران تقسیم میکنم.
- اسکار: اگر اضافه شود، خیلی عالی است.
- قرمز: رنگ خون و حرکت.
- آبی: نماد مهر و محبت.
- عباس کیارستمی: گنجینهای که قدرش را ندانستیم.
- علی دایی: اسطوره فوتبال.
- فضای مجازی: به خاطر نحوه استفادهمان، دوست ندارم.
- ایران: عشق و مأوای من.
- پایان تلخ یا تلخی بیپایان؟: پایان تلخ را ترجیح میدهم.